فرید کیومرثیان زند در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۴۶ دربارهٔ وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴:
(( یا کریم یا لطیف ))
یا کریم، ای که عطا بیمنت است،
یا لطیف، ای که دلت چون رحمت است.
..
یا کریم، ای کرامت بینهایت،
یا لطیف، ای نسیمِ صبحِ هدایت.
...
یا کریم، ای سفرهدار آسمان،
یا لطیف، ای عشق پنهان در جهان.
..
یا کریم، ای پناهِ دلِ شکسته،
یا لطیف، ای نوازشگرِ خسته.
....
یا کریم، ای دستِ پر مهرِ پناه،
یا لطیف، ای نغمهی آرامِ نگاه.
..
یا لطیف، ای نسیم نوازشِ دلهای خسته،
یا کریم، ای عطوفتِ بیمنتِ دستِ بسته.
..
یا کریم، ای گشایندهی نهانی.
یا لطیف، ای نسیمِ مهربانی
...
یا کریم، آرامش بخش روح لطفعلی،
یا لطیف، به فرید گشای درِ حق و نیکی.
تقدیم به رو پاک شهید لطفعلی خان زند
قصیده از فرید کیومرثیان
شنبه - ۱۶ فروردین ۱۴۰۴ شیراز
فرید کیومرثیان زند در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۲۴ دربارهٔ اهلی شیرازی » سحر حلال » بخش ۱۹ - نامه نوشتن جم به گل و شرح حال خود گفتن:
پرواز بلدم ولی بال پریدن ندارم
در خویش گرفتارم، خیال رهیدن ندارمخویشتن صدپارهام از زخم نگاه زمانه
اما دل زخمیام میل بریدن ندارمدر وسعت اندیشهام طوفان شوق افتاده
اما به قفس ماندهام، راه اسمان ندارمای خداوند! تویی بال و پرم، ناز تو میخواهم
بی تو ز جهان شکوهی از پریدن ندارمهر قله که رفتم، سکوتی ژرفتر بود
هر خنده، نقابیست… نمیخواهم دگر بوددر باغ جنون گم شدهام، بیثمرم
بر شاخهی خشک آرزوها، ثمرم؟نه خواب رهایی، نه خیال رستن
نه قدرت رفتن، نه توان خستن
ای فرید! پرواز میخواهی چه کار؟
انسان است، در عرش هم تنها؟فرید کیومرثیان سه شنبه - ۱۹ فروردین ۱۴۰۴
علی میراحمدی در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶:
ای دل طریقِ رندی از محتسب بیاموز
مست است و در حقِ او کس این گمان ندارد
چرا طریق رندی را باید از محتسب آموخت؟!
با توجه به این بیت ،تعریف رندی از نظر حافظ چیست؟!
فهم شعر حافظ ،در واقع فهم و کشف این نکات پنهان است .شعر حافظ شرح تحت لفظی یا نمادپردازی نمیخواهد.شعر حافظ نیاز به کشف دارد،کشف نکات و اشارات و او خود گفته است:
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند...
منتظر پاسخ حافظ پژوهان گرامی هستیم.
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲:
بیت اول
یا مُبْسِماً یُحاکی دُرْجا مِنَ اللِّآلی
ای خندهرویی که (لبخندت) حکایت از صندوقچه جواهرات میکند.
بیت 7
قُمْ فَاسْقِنی رَحیقاً أَصْفیٰ مِنَ الزُّلالِ
برخیز مرا از شرابی بنوشان که خالص تر از آب گوارا و زلال
بیت 8
اَلْمُلْکُ قَد تَباهیٰ مِن جِدِّهِ و جَدِّه
کشور و قلمرو پادشاهی به تلاش و بخت و فرۀ او افتخار کرده است
رضا از کرمان در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۴۷ در پاسخ به روفیا دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۰ - شنیدن آن طوطی حرکت آن طوطیان و مردن آن طوطی در قفص و نوحهٔ خواجه بر وی:
روفیای گرامی درود
تقریباً با این بیت متناظره :
دانی که چرا سر نهان با تو نگویم
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
شاد باشی عزیز
فاطمه زندی در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۳۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۲:
آن پریروی که در حقیقت معشوقه هست،و دم صاحب نظری دارد..هر که را ببینی از،زن و مرد و پیر وجوان ،
با دم سحر آمیزش(دم صاحب نظری )مورد عنایت قرار می دهد .یا با سخنانش (دم)عاشق را مست و مدهوش می کند ،همچنین با آستین افشاندن همه را مست و مدهوش می کند .... به همان ترتیب مرا هم مورد لطف و عنایت قرار داد و با دم سحر آمیز و آستین افشانی اش مست و مدهوش،شدم
رضا از کرمان در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۴۸ در پاسخ به علی عموشاهی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰ - بیان آنک کشتن و زهر دادن مرد زرگر به اشارت الهی بود نه به هوای نفس و تأمّل فاسد:
دوست عزیز علی آقای گرامی درود بر شما
دوستان فرهیخته در حاشیه های خود حق مطلب را در خصوص هدف ومقصود مولانا از این تمثیل بیان داشته اند که سخن راندن در این مورد تکرار مکررات است ولی نکته حایز اهمیت در این میان اینست که کتاب مثنوی را نباید با یک کتاب تاریخ اشتباه گرفت، که دچار اینگونه قضاوتها بگردیم جدا از حکایات واقعی ،کل کتاب مملو از حکایات تخیلی وتمثیلی در جهت تبیین مسایل عرفانی است اگر کشتن زرگر موضوع مورد مناقشه دوستان در بالاست چرا نباید بر صحبت کردن روباه ، خرگوش ، خر سقا یا گازر,و شیر و.... شک کنیم و وبر نویسنده خرده نگیریم ؟ چرا در جایی که مرغ اسیر در دست صیاد به نصیحت واندرز سخن میگوید بر او ایراد نمیگیریم ؟آیا واقعا دو برادر امرد وکوسه شبی را در خانقاه خفته اند؟ آیا در بازار عطاران دباغ غش کرده؟ در کجای طبیعت ویا فیلمهای راز بقا دیده اید که شیر با گرگ وروباه به اتفاق به شکار بروند ؟ آیا واقعا طوطی با بازرگان حرف زده ؟ آیا معاویه با شیطان سخن گفته ؟ بجز مثنوی در کدام تاریخ آمده که در جنگ خندق عمر ابن عبدود به صورت مولا علی آب دهان انداخته ؟ در تاریخ شهر ری تا بحال نام واثری از مسجد مهمان کش شنیده اید وبقایای این مسجد الان کجاست؟ قلعه هوش ربا کجاست؟ دوستی استر وشتر وموش وچغر را تا حالا کسی کجا دیده ؟ آیا اینکه شغالی در خم رنگرزی برود وادعای طاووسی کند در مخیله کسی میگنجد ؟ تا حال از که شنیدید سگی در تابستان برای خود خانه بسازد ؟ یعنی واقعا در تاریکی فیلی بوده که آدمیان او را لمس میکردند؟ آیا در هندوستان درختی است که هرکه از میوه آن بخورد هرگز پیر نمیشود ؟ الان نام این درخت چیست وکجاست ؟ آیا موش توان کشیدن مهار شتر را دارد ؟ یا اینکه پشه ای از باد به سلیمان شکایت میبرد؟ در کجای تاریخ مسابقه نقاشی چینیان ورومیان ثبت شده ؟ آیا موری نوشتن قلم را ستوده ؟ جنگ خرس واژدها ورهایی خرس از دست اژدها آیا صرفا افسانه نیست ؟ اینکه مگسی بر پر کاهی روان بر ادرار خری ادعای ملاحی کند باور کردنی است ؟ آیا در تاریخ بشریت بجز در مثنوی کسی را میتوانی بیابی که هوس آموختن زبان حیوانات را بنماید ؟ که دیده که گاوی شبها غصه بخورد ؟ وافعاً دزدی عمامه فقیهی را دزدیده اصلاً جرات این کار را داشته ؟ در تاریخ بغداد کسی شنیده که مارگیری اژدهایی به نمایش گذاشته باشد ؟ داستان خرگوش وشاه فیلان باور پذیر است ؟ در کجا سراغ دارید باز در میان جغدان اسیر شده باشد ؟ خاراندن پشت شیر حرف یاوه ای نیست؟ وصدها مثال مشابه دیگر
مولانا به جهت شهرت وتفنن این حکایات را نیاورده وهرگز قتل بیگناهی را هم توجیه نکرده صرفا هدفش تعلیم مفاهیم عرفانی برای سالکان طریق حق بوده وبس خود وی در مناقب العارفین ج1ص207 در پاسخ به اینکه چرا در دیار روم به شعر وسخن روی آورده چنین میگوید"چون مشاهده کردیم که به هیچ نوعی به طرف حق مایل نبودند واز اسرار الهی محروم میماندند به طریق لطافت سماع وشعر موزون که طبایع مردم راموافق افتاده است،این معانی را در خورد ایشان دادیم"
اگر از عام بترسی که سخن فاش کنی
سخن خاص نهان در سخن عام بگو
پس سعی کنیم از ذهنی که با توسل به بهانه گیری مانع درک حقیقت میگردد رها شویم تا به عمق کلام این بزرگان برسیم . وبقول مولانا : "سخن بند مگو و صفت قند بگو"
علی آقای گل روی سخنم صرفاً با شما نیست عزیزم از من دلگیر نشوی با تمامی کسانی است که همه چیز را مطلق ودر نهایت کمال آرزو دارند و مینگرند وفریب ذهنی را میخورند که با دغا ما را در تاریکیش به عصا میفریبد .
تاریک شده است چشم بی تو
مارا به عصا چه میفریبی
شاد باشی عزیزم
حمید حسنی HAMIDHASSANI۱۹۶۸@GMAIL.COM در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۳۷ در پاسخ به سامان روح بخشان دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:
با سلام و احترام، اگر «وآگاهیای» بخوانیم وزن شعر به هم میریزد. افزون بر این، سیاق جمله (مصراع) درست است: آگاهی نیست... (بدون «ی» نکره). نظایر آن در فارسی کهن بسیار است.
رضا از کرمان در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۵۴ در پاسخ به سیاوش عیوضپور دربارهٔ وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:
درود بر شما
غزل بسیار زیبا وپرمعناییست ولی حیف در مصرع اول قافیه به درستی رعایت نشده است .
رضا از کرمان در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۳۷ در پاسخ به بهزاد علوی (باب) دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷۱:
جناب علوی درود بر شما
حقیقتاً بنده به اینکه خراسان هم جز مقامات موسیقی باشد شک نمودم وبه منبعی که حضرتعالی اشاره فرمودید از دو انتشارات مراجعه نمودم ولی چنین سندی ندیدم وجدا از این خودم هم هرگز در گوشه ها ومقامات موسیقی ایرانی خراسان را نشنیده ام این هم آدرس دو فرهنگی که خدمتت عرض کردم :
فرهنگ معین انتشارات نامن عزیزالله علیزاده چاپ 88 صفحه 2922
فرهنگ معین انتشارات امیر کبیر محمد معین چاپ71 صفحه2006
لطفا جهت رفع شبهه راهنمایی بفرمایید
شاد باشی عزیزم
سیاوش عیوضپور در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۳۱ دربارهٔ وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰:
حقیقت ار طلبی خواجه در طریقت کوش
ولی خلاف شریعت مپوی یکسر مو
سیاوش عیوضپور در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۲۷ دربارهٔ وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:
رحمت الله بر تو باد شاعر عارف
علی شیرزادی در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۰۳ در پاسخ به محسن ، ۲ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۳ - کناره گیری از وزارت و شکایت از دوست:
شِکَر پسوندی است که معنای شکار کننده و نابود کننده میدهد. مانند: دشمن شکَر.
مَردشِکَر هم یعنی مرد افکن و نابودکنندهی مَرد. یعنی روزگارِ مرد ستیز و مرد افکن و مرد کُش
علی شیرزادی در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۵۳ در پاسخ به احمد لماس دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۳ - کناره گیری از وزارت و شکایت از دوست:
عزیزم، این مَردْشِکَر است به معنای مردشکن و مردشکار یعنی شکست دهنده و شکار کنندهی مرد.
رضا از کرمان در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۵:
درود
در ابیات 9 و11و 12 قافیه رعایت نشده است . اصلاح بفرمایید.
رضا از کرمان در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۲:
درود
قافیه در این بیت رعایت نشده است .
رضا از کرمان در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۲۸ در پاسخ به سعید احتشامی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴۰:
سعید جان عزیزم درود
در این صورت که شما فرمودید قافیه شعر دربیت مورد نظر اشتباه میشه توجه داشته باش این غزل مردف است .البته منظور همان سه تار است که فرمودی .
سعید احتشامی در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴۰:
درود و عرض ادب و احترام
به نظر بنده در بیت یازدهم به جای «سه تا» باید «سه تار» نوشته شود.
میوند ر. خویشکی در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۰۹ در پاسخ به س دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۸:
در بیت دوم «بَدانم» نیز درست است به معنای «بر آنم» یا «به این میاندیشم».
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۲ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۵۲ در پاسخ به محمد حسین دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳: