بیقرار در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۱۱ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶:
از غمت هر دم ، به گردون دود آهم می رسد
مطمئنم یک شبی نوبت به ما هم می رسدمن گدایی کردم این مهرت ز درگاهی کریم
چشم سائل پیشه ام بر چشم شاهم می رسدیارب از جور حسودان بر که باید شِکْوه کرد ؟؛
یوسف آسا نکهتی از قعر چاهم می رسدنرگسی مستم کند آشفته چون زلفان یار
آتشی بر جان و دل با هر نگاهم می رسدچون پلنگی خسته ام ، بنشسته بر شاخی بلند
پنجه بر دل می کشم چون قرص ماهم می رسدبیدم اما تن نلرزاند مرا ، بادی ز غیر
کوهم اما گاه گاهی جور کاهم می رسدگه به رویم بسته می گردد همه درهای دهر
لحظه ای از هر طرف هر آنچه خواهم می رسدخیل مشتاقان رویت در عذابِ فرقت اند
پرتوی از نورتان در هر پگاهم می رسدتیر مژگانت به زه ، با آن کمان ابروان
گویی از هر سو مرا تیر از سپاهم می رسدجملگی بازیچه ای در دست غدّار سپهر
گه به چاهی افکند ، گه توش راهم می رسدبیقرارم ، گفتمت یک دم نگاهی بفکنی
تا بگویم بعد از این ، تک تکیه گاهم می رسد
#رضارضایی « بیقرار »
یار سیستانی در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۲۷ در پاسخ به مارال سعید دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:
به احتمال قریب به یقین، از سلمان است، سلمان شاعر درجه یکی است و برخی از اشعار او ضمن دیوان سایر شعرا آمده است، حتی چند غزل او ضمن دیوان حافظ آمده است و مدتها همه میپنداشتند که از خواجهی شیراز بوده است.
مهدی قدبیگی در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۴۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۳:
دوستان اگر کسی اطلاعاتی داره لطفا بگه، مگه در۸۰۰ سال پیش نفت کشف شده بوده که سعدی از این واژه استفاده کرده، ؟؟؟!
m mmm در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۴۶ در پاسخ به بهنام دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰:
درود
آدمی اول یاد ایام خوبی که باکسی داشته در ذهنش می آید و بلافاصله بیاد درگذشت آن کس می افتد و دلگیر می شود با گذشت زمان خاطرات انسان ضعیف می شود و دیگر اول آن خاطرات خوب ناخودآگاه کمتر به ذهنش نمی رسد تا پس از آن از به یاد آوردن مرگ آن کس دلگیر شود اینکه شما می گویید که نمی شود آدم با بیاد آوردن داغی که از کسی به دل دارد یعنی از آنکس بدش می آمده نه آنکه دوستش می داشته
با سپاس
لیلی عبدی در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:
درود؛ وقت خوش
مِی باید خواست صحیح است که اکثر خوانشگران اشتباه خواندند و به قرائن جمله توجه نشده است 🙏
می باید خاست یعنی باید بلند شد که در رابطه با به جوش آمدن می باید طلب کردن می مورد نظر باشد
رضا از کرمان در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۵۲ در پاسخ به رامین علیپور دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۴:
درود
بیار درست نوشته شده و بیاور وزن بیت را خراب میکنه
احمدرضا نظری چروده در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
سعدی! چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو»
ای بیبصر! من میروم، او میکشد قلاب را
البته دراین بیت سعدی معنایی نهفته است که هیچ کدام ازعزیزان به آن اشاره نکرده است.
ماهیگیری را فرض کنید که نمی خواهد ماهی به قلاب او گیرکند واین معامله فقط بین عاشق ومعشوق انجام میشود.بهترین عاشق آن کسی است که اگر معشوق صدها بار او را پس زند باز او به دنبال معشوق باشد.
پس این قرائت ازشعر مصراع دوم نباید استفهامی باشد.
ای سعدی وقتی جورمعشوق می کشی دیگر به وصالش نیندیش. نزدیک او مرو که خوارت می کند.
سعدی می گوید ای نفهم! عشق همین جایگاهش ارزشمند است من خواهم رفت هرچند او قلاب را بکشد تا من صیدش نشوم.
دراین صورت باید قرائت شعر به صورت تعجبی باشد.می گوید نزدیک او دیگر مرو،
سعدی، من می روم! نه او قلاب را می کشد.
قرائت دیگر پرسشی باید باشد
من هرگز نمی روم وظاهرا نمی خواهم بروم ولی او مرا صید کرده وبا قلاب عشقش شکار کرده است. اختیاری ازخودندارم.
ضمنا سعدی پیش ازاین جور را برشوق ترجیح داده است
شوق است درجدایی وجور است درنظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
رضا از کرمان در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۴۸ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هشتم در شکر بر عافیت » بخش ۵ - گفتار اندر گزاردن شکر نعمتها:
جناب H Rezaa درود بر شما
بنده را قابل ندونستید که پاسخ بدید شاید شما از روی تفنن روزانه چند حاشیه مینویسید ولی سوال من کاملا جدی است از شما توضیحی در باره حاشیه خودتان پرسیدم که برایم مبهم بود واینکه از نظر عرفان چگونه همه آفریده ها وهرچه در حواس میگنجد ملایکه وفرشته اند ؟
مهدی صفرزاده mehdi.safarzadeh۵۰۰@gmail.com در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۹:
با درود و احترام محضر کسانی که این مجموعه بسیار گرانبهای گنجور را ایجاد و مدیریت کرده اند. واقعا معانی اشعار را هوش مصنوعی خراب کرده است لطفا بجای معانی غلط و نامفهوم هوش مصنوعی . معتنی اشعار توسط اساتید ادبی نگاشته شود
HRezaa در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۵۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۹ - در نصیحت فرزند خود محمد نظامی:
درود همزبانان
میتونید کمکم کنید خوانش درست این بیت رو پیدا کنم؟!
HRezaa در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۲۸ در پاسخ به هومان دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۹ - در نصیحت فرزند خود محمد نظامی:
درود و سپاس
تعبیر جالبی بود، که هم مراد از دولت و هم مراد از سبب رو متفاوت بیان کردید، سپاسگزارم.
افسانه چراغی در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۰۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی):
ویس بر وزن دیس معشوق رامین در داستان ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی است.
برخی میگویند چون با بلقیس همقافیه آمده، پس تلفظ آن وِیس است:
به بام کوشک شد با سیمتن ویس
نشسته چون سلیمان بود و بلقیس
در حالی که بلقیس بر وزن برجیس است و در این بیت منوچهری با آن همقافیه آمده است:
بچهای دارم در ناف چو برجیسی
با رخ یوسف و بوی خوش بلقیسیهمچنین در این بیت سعدی که با ابلیس همقافیه آمده است:
تو گفتی که عفریت و بلقیس بود
قرین حورزادی به ابلیس بوددر منظومه ویس و رامین هم ویس با ابلیس همقافیه آمده است:
چو دایه این سخنها گفت با ویس
به یاری آمدش با لشکر، ابلیس
افسانه چراغی در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۰۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهینبانو شیرین را:
ویس بر وزن دیس معشوق رامین در داستان ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی است.
برخی میگویند چون با بلقیس همقافیه آمده، پس تلفظ آن وِیس است:
به بام کوشک شد با سیمتن ویس
نشسته چون سلیمان بود و بلقیس
در حالی که بلقیس بر وزن برجیس است و در این بیت منوچهری با آن همقافیه آمده است:
بچهای دارم در ناف چو برجیسی
با رخ یوسف و بوی خوش بلقیسیهمچنین در این بیت سعدی که با ابلیس همقافیه آمده است:
تو گفتی که عفریت و بلقیس بود
قرین حورزادی به ابلیس بوددر منظومه ویس و رامین هم ویس با ابلیس همقافیه آمده است:
چو دایه این سخنها گفت با ویس
به یاری آمدش با لشکر، ابلیس
افسانه چراغی در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۴۲ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰ - گفتاراندر زادن ویس از مادر:
ویس بر وزن دیس است. برخی میگویند چون با بلقیس همقافیه آمده، پس تلفظ آن وِیس است:
به بام کوشک شد با سیمتن ویس
نشسته چون سلیمان بود و بلقیس
در حالی که بلقیس بر وزن برجیس است و در این بیت منوچهری با آن همقافیه آمده است:
بچهای دارم در ناف چو برجیسی
با رخ یوسف و بوی خوش بلقیسیهمچنین در این بیت سعدی که با ابلیس همقافیه آمده است:
تو گفتی که عفریت و بلقیس بود
قرین حورزادی به ابلیس بود
افسانه چراغی در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۳۸ دربارهٔ فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷ - برون آمدن سلطان از اصفهان و داستان گویندهء کتاب:
ویس بر وزن دیس است. برخی میگویند چون با بلقیس همقافیه آمده، پس تلفظ آن وِیس است:
به بام کوشک شد با سیمتن ویس
نشسته چون سلیمان بود و بلقیس
در حالی که بلقیس بر وزن برجیس است و در این بیت منوچهری با آن همقافیه آمده است:
بچهای دارم در ناف چو برجیسی
با رخ یوسف و بوی خوش بلقیسیهمچنین در این بیت سعدی که با ابلیس همقافیه آمده است:
تو گفتی که عفریت و بلقیس بود
قرین حورزادی به ابلیس بوددر همین منظومه هم ویس با ابلیس همقافیه آمده است:
چو دایه این سخنها گفت با ویس
به یاری آمدش با لشکر، ابلیس
افسانه چراغی در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۲۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار:
ویس بر وزن دیس معشوق رامین در داستان ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی است.
برخی میگویند چون با بلقیس همقافیه آمده، پس تلفظ آن وِیس است:
به بام کوشک شد با سیمتن ویس
نشسته چون سلیمان بود و بلقیس
در حالی که بلقیس بر وزن برجیس است و در این بیت منوچهری با آن همقافیه آمده است:
بچهای دارم در ناف چو برجیسی
با رخ یوسف و بوی خوش بلقیسیهمچنین در این بیت سعدی که با ابلیس همقافیه آمده است:
تو گفتی که عفریت و بلقیس بود
قرین حورزادی به ابلیس بوددر منظومه ویس و رامین هم ویس با ابلیس همقافیه آمده است:
چو دایه این سخنها گفت با ویس
به یاری آمدش با لشکر، ابلیس
محمد حسن زاده در ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹:
درود بر تمام دوستداران ادبیات پارسی
تمام اشعاری که در این وزن هستند وزن دیگری هم به این صورت دارند: مستفعل مستفعل مستفعل مستف
افسانه چراغی در ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۳۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی:
علی الله: پناه بر خدا! به فریادم برسید!
محمدرضا زارعیان در ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۳۲ در پاسخ به نوح دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۲:
همانطور که در شعر با ظهور شعرای جدید همچون نیما یوشیج، ابتهاج و شهریار سبک و سیاق اشعار تغییر کرد و ما انواع سبک های ادبی را در تاریخ ادبیات داریم، موسیقی نیز با ظهور موسیقیدان های جدید و جوان و نیز تعامل با موسیقی جهان، تغییر کرده و ذائقه هم به هر آدمی بستگی دارد، اینکه الان موسیقی سبک جدیدتر با نسل بیشتر ارتباط برقرار کرده و دریچه ای نو برای معرفی اشعار ایرانی به نسل جوان و عموما بیزار از درس ادبیات شده است نه ارزش سبک های دیگر و نه ارزش شعر را پایین نمی آورد، مگر آنکه شما به علت این محبوبیت حسودی کرده باشید یا بخواهید سلیقه خود را به باقی افراد غالب کنید. همانطور که کسی نمیگوید اشعار شهریار یا ابتهاج ضعیف است کسی هم نمیگوید موسیقی چاوشی ضعیف است تنها تفاوت سلیقه شخصی افراد هست که باعث این نظرات بعضا تخریب گرایانه میشود
m mmm در ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۲۱ در پاسخ به darya دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰: