گنجور

حاشیه‌گذاری‌های سیامک یوسفی

سیامک یوسفی


سیامک یوسفی در ‫۱ ماه قبل، دوشنبه ۷ اسفند ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۲۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

سعدی افتاده و پاکباز است و نمونه های بسیاری از تواضع و بندگی در اشعار او می بینیم. همه شاعران از شعر خود تعریف و تمجید و خود ستایی کرده اند ولی سعدی همین خود ستایی را هم با افتادگی و خضوع بیان میکند. برای نمونه:


- حافظ: دوش می آمد سروشی عقل گفت - قدسیان گویی که شعر حافظ از بر میکنند (!)
- سعدی: من دگر چیز نخواهم بنویسم که مگس - زخمتم میدهد از بس که سخن شیرین است


در عشق و یاد معشوق هم سعدی افتاده و پاکباز است


- حافظ: ای گل خوش نسیم "من" "بلبل" خویش را مسوز - کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو
- سعدی: خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم - که تو هرگز گل من باشی و من خار تو باشم


در این غزل سعدی به مولانا گوشزد میکند که افتادگی و تواضع شرط راه است حتی در بیان آرزو و آمال قلبی.

و شاه بیت این پاسخ به غزل مولانا اینست:

چون کودکان که دامن خود اسب کرده اند - دامن سوار کرده و میدانت آرزوست


زنده باشید

 

سیامک یوسفی در ‫۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۰۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

بیت اول:
بنام خداوندی آغاز سخن میکنیم که جان و خرد را آفرید 
جه که اندیشه در میان آفریده های او بر تر از جان و خرد نخواهد یافت

 

سیامک یوسفی در ‫۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۸:

مرا هم تو به هر رنگی که خوانی - اگر رنگین اگر ننگین ندانم
شاید "نه آنم" به جای "ندانم" درست تر باشد

 

سیامک یوسفی در ‫۷ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۴۲ در پاسخ به مهیار دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

و شاید هم:
در رفتن جان از بدن گویند هر گونه سخن

 

سیامک یوسفی در ‫۷ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۳۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸:

دوستان گرامی. از میان سروده ها و نوشته های پادشاه سخن پارسی این غزل زیبا کمترین شمار واژه های عربی را دارد (12). واژه های بکار رفته در دیباچه گلستان هشتاد درصد تازی و بیست در صد پارسی است. در این غزل بیش از نود در صد واژه ها پارسی است. ناگفته نماند که این 12 واژه تازی جایگزین پارسی هم دارند اما سعدی خسرو غزل است و صلاح مملکت خویش خسروان دانند.

 

سیامک یوسفی در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹۷:

برای درک معنی بیت دوم من آنرا چنین میپندارم:
به جان جمله جانبازان "ز جانم"
به جان رستگارانش "برستم"

یعنی از جان برستم.

 

سیامک یوسفی در ‫۹ ماه قبل، یکشنبه ۴ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۰۸ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:

فرض کنید مولانا دیروز غزل معروف "بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست" را سروده و امروز پس از تفکر و عبادت به نقد افکار دیروز پرداخته و برای اینکه مقام خلوص و خشوع و افتادگی و "ذره وار" بودن را به خود یاد آوری کند این شعر را در پاسخ به خود سروده. آنگاه ارزش این "موعظه" آشکار میشود و کسی هم این را حمل بر گستاخی نمیکند.
سعدی یا هر کس دیگری که این شعر را سروده هدف بی احترامی نداشته. این بزرگان هر دو انسان بودند و نیازی نیست از آنها بت بسازیم و ایشان را معصوم انگاریم.

 

سیامک یوسفی در ‫۱ سال قبل، دوشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۲۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:

در بیت پنجم "خرد داد بر تو گواهی نخست" به نظر درست تر است از "گدایی نخست"

 

سیامک یوسفی در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۲۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶ - بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند:

اگر مولانا عربی نمیدانست و تنها از واژگان پارسی مدد می جست شاید چنین میگفت:

بیدلی پیداست از زاری دل
نیست بیماری چو بیماری دل

درد هر بیدل ز هر دردی جدا ست
مهر اختر یاب هر راز خداست

بیدلی گر زین سر و گر زان سر است
وا پسین ما را بدان شه رهبر است

هر چه گویم مهر را نام و نشان
چون به مهر آیم به شرم آیم از آن

گر چه گفتار زبان روشنگر است
بین که مهر بی زبان روشنتر است

خامه چون اندر نوشتن می شتافت
چون به مهر آمد به خود خامه شکافت

چون سخن در سوزش دلها رسید
خامه خود بشکست و هم نامه درید

آفتاب آمد گواه آفتاب
گر گواهت باید از وی رخ متاب

 

 

سیامک یوسفی در ‫۲ سال قبل، جمعه ۲۷ اسفند ۱۴۰۰، ساعت ۰۸:۱۴ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » رسوای دل:

خانه (ی) مور است و منزلگاه بوم - آسمان با همت والای دل
1 - حتی مورچه و جغد هم اگر دلی با همت والا داشته باشند میتوانند در آسمان خانه کنند.

2 - اگر دل همت والا داشته باشد حتی از آسمان هم فراتر میرود و آسمان را چیزی بیشتر از خانه مور و منزلگاه جغد نمی بیند.

 

سیامک یوسفی در ‫۲ سال قبل، شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۰، ساعت ۰۸:۲۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۱ - سرآغاز:

بند نخست این سروده همیشه سرچشمه گفتگو و بگو مگو بوده. این شاید از این رو باشد که واژه زبان هم میتواند نشان از پاره ای از پیکر جانداران باشد که ماهیچه ای در دهان است و هم آنچه که برای گفتار به کار میرود. در یکی از سروده های حافظ هم بسیاری از پژوهشگران بر سر این واژه هم آوا نیستند تا جایی که در بسیاری از چاپ ها آنرا جایگزین کرده اند.
 - اگر زبان را ماهیچه ای در دهان پنداریم بند اول این سروده میگوید که هر چند بسیاری از جانداران زبان در دهان دارند تنها آدمیان آنرا برای سخن گفتن به کار می گیرند و این خواسته یزدان است.
 - اگر بگوییم واژه زبان اینجا همان گفتار است سعدی مانند حافظ "سخن" و سخنوری را بر تر از "زبان" کوچه و بازار می داند.
حافظ میگوید
به بستان رو که از بلبل "زبان" عشق گیری یاد - به مجلس آی کز حافظ "سخن" گفتن بیاموزی
بسیاری گفته اند "طریق عشق گیری یاد" که درست نیست زیرا آوازه بلبل به بلبل زبانی است نه بلبل طریقی. و "طریق" هم در نیم بند نخست با "سخن" در نیم بند پسین سازگاری ندارد.
زنده باشید 

 

سیامک یوسفی در ‫۲ سال قبل، پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۰۵ دربارهٔ حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳۶:

زین پیش اگر بودم

 

سیامک یوسفی در ‫۲ سال قبل، سه‌شنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

بنام خداوند جان و خرد - کز این برتر اندیشه بر نگذرد

هرچه اندیشه کنیم نمی توانیم در میان آنچه خداوند آفریده چیزی بر تر از جان وخرد بیابیم.
بنا بر این بالاترین ستایش او اینست که او را آفریننده بهترین آفریده ها بخوانیم. اگر او را خداوند "آسمان و زمین" یا "آب و خاک" یا "باد و آتش" یا "ماه و خورشید"  یا هر چیز دیگر بخوانیم این ها بر تر از "جان و خرد" نیستند.

 

سیامک یوسفی در ‫۲ سال قبل، چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۰۷ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » درد زندگی [۲۵-۱۶] » رباعی ۲۲:

سراسر این چهار پاره خیام با واژه های پارسی سروده شده!

 

سیامک یوسفی در ‫۲ سال قبل، دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۵۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایش خرد:

در دو نمونه دستنویس که در بالا به نمایش گذارده اید بیت نخست چنین آمده
کنون ای خردمند ارج خرد . . . 

وصف واژه تازی است و ارج واژه پارسی. آیا فردوسی "وصف" را برتر از "ارج" می دانسته؟

دیگر اینکه در آنچه در پی این بیت می آید ارج و جایگاه خرد ستوده شده نه اینکه از چگونگی آن پرده برداری شده باشد.

شاید "ارج" درست تر باشد

 

سیامک یوسفی در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۳ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۳۵ در پاسخ به پویا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۴:

کار بلبل غزل خوانی برای گل است و در این راستا بلبل به زبان خود پر آوازه است نه به طی طریق. شنیده ایم که فلان کس بلبل زبانی میکند یا بلبل زبان است. هرگز شنیده اید که فلان کس بلبل طریق است یا بلبل طریقی میکند؟  واژه طریق در بند اول هم با واژه سخن در بند دوم هم گرایی ندارد. بنابر این شاید درست تر باشد اگر بگوییم:

به بستان رو که از بلبل زبان عشق گیری یاد --- به مجلس آی که از حافظ سخن گفتن بیاموزی

 

 

سیامک یوسفی در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، شنبه ۱ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۳:

گله از فراق یاران و جفای روزگاران - نه طریق توست سعدی کم خویش گوی و سستی

 

سیامک یوسفی در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۴ مهر ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۵۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰:

"الا" در هر سه بیت آخر استفاده شده و این بی گمان به اراده شاعر است.

 

سیامک یوسفی در ‫۳ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۱:

کمتر سخنگوی بنام را توانیم یافت که به پیش باز این دو بند از سروده نظامی گنجوی نرفته باشد:
نشسته شاد شیرین چون مه نو
قدح ریزان بیاد روی خسرو
فدا کرده چنین فرهاد مسکین
ز بهر جان شیرین جان شیرین
سعدی نیز گوید:
فرهاد لب شیرین چون خسرو پرویزم

 

سیامک یوسفی در ‫۳ سال و ۹ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۳۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳۶:

آسمان چون خرقِه ِ(یِ) رقصان و صوفی ناپدید
ای مسلمانان که دیده خرقهْ رقصان بی‌بدن

 

۱
۲
sunny dark_mode