گنجور

حاشیه‌ها

ناشناس در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷:

به نظر من شعر درمورد پدرش است

دکتر سیدعلی کرامتی مقدم در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۵۸ دربارهٔ وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۱۱ - حکایت:

مصراع اگر گوید در آتش رو روی خوش نشانه ی اعتقاد شیعی وحشی بافقی است که به ماجرای امام صادق(ع) و خراسانی اشاره دارد:
مأمون رقی می گوید: در محضر سرور و مولایم امام صادق(ع) بودم که سهل بن حسن خراسانی داخل شد، بر امام سلام کرد و نشست. سپس گفت: ای فرزند پیامبر! رحمت و رأفت از آن شماست و شما خاندان امامت هستید، چه چیزی مانع اقدام شما برای گرفتن حکومت اسلامی می شود در حالی که شما همین الان از پیروان خود یکصد هزار شمشیرزن می توانی داشته باشی و آنان پیشاپیش تو شمشیر می زنند. امام صادق(ع) به آن مرد خراسانی فرمود: خدا حقت را حفظ بکند بنشین. سپس امام صادق(ع) به حنیفه گفت: ای حنیفه تنور را آتش بزن. حنیفه تنور را آتش زد و تنور یکپارچه آتش شد و اطراف تنور از شدت گرما سفید شد. امام صادق(ع) به آن مرد خراسانی فرمود: بلند شو و خود را به تنور بینداز و در وسط آتش بنشین. خراسانی گفت: سرور و مولایم! مرا با آتش معذب مکن و مرا از این امر معاف بدار، خداوند تو را معاف بدارد. امام به او فرمود: تو را از این کار معاف کردم. در این حال هارون مکی به محضر امام صادق(ع) رسید و کفشش هم در دستش بود و بر امام سلام کرد. امام به هارون مکی فرمود: کفشت را به زمین بینداز و برو در داخل تنور در میان آتش بنشین. هارون مکی کفش خود را زمین انداخت و در میان تنور نشست. امام شروع کرد به گفتگو با آن مرد خراسانی و از اوضاع و احوال خراسان سؤال می کرد. پس از آن به مرد خراسانی فرمود: بلند شو و نگاه بکن و ببین در تنور چه خبر است. مرد خراسانی به تنور نگاه کرد و دید که هارون مکی چهار زانو در میان آتش نشسته است. پس از آن هارون مکی از تنور بیرون آمد و بر ما سلام کرد و نشست. امام به مرد خراسانی فرمود: در خراسان چند نفر مانند این فرد پیدا می شوند؟ خراسانی گفت: به خدا قسم حتی یک نفر هم مانند این فرد پیدا نمی شود. پس از آن امام صادق(ع) فرمود: ما در زمانی که پنج نفر یاور نداریم دست به قیام مسلحانه نمی زنیم. ما بهتر از دیگران وقت خروج و قیام مسلحانه را می دانیم (بحارالانوار، ج 47، چاپ بیروت، ص 123، ح 172، باب 27 - سفینه البحار، ماده هرن - منتهی الامال، ج 2، ص 267، چاپ هجرت).

ادبیات در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۳۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » دیباچه:

املاء صحیح کلمه اردی بهشت به همان صورت جدا است.

پورنگ در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۲۳ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۶:

هان بر سر این دو راهه از روی نیاز،
چیزی نگذاری که نمی‌آیی باز!
من فکر می کنم یکی از دو روایت زیر برای مصرع دوم صحیح تر است:
چیزی نگذاری که نمی‌یابی باز!
یا
چیزی نگذارید نمی‌آید باز!

اکبر حاجبی در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۳۲ دربارهٔ سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۹ - آگاهی فغفور شاه از حال جمشید:

ز نرگس‌ها سمن بر ژاله افشاند
به ناخن‌ها از سوسن لاله افشاند
در پیروی از وزن به نظر" از" در مصرع دوم باید به " ز" اصلاح شود.

اکبر حاجبی در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۲۹ دربارهٔ سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۹ - آگاهی فغفور شاه از حال جمشید:

بع غایت ز آن پریشانی دژم شد
ز تخت سلطنت سوی حرم شد
با سلام.بع غایت به " به غایت " اصلاح فرمایند.

اکبر حاجبی در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۲۵ دربارهٔ سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۹ - آگاهی فغفور شاه از حال جمشید:

بباید رفتن این با شاه گفتن
ز شاه این قصه را نتوان نهفت
با سلام.نهفت به نهفتن اصلاح فرمایند.

آزاد در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۹:

صراحی میکشم پنهان و مردم دفتر انگارند
عجب گر آتش این زرق در دفتر نمیگیرد
این زبان حال خیلی از ما آدما تو این دوره و زمونه است.ایکاش یه روزی بشه که:
من این دلق مرقع را بخواهم سوختن روزی

اکبر حاجبی در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۲۰ دربارهٔ سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۵ - آغاز داستان جمشید و خورشید :

وز آن سو ازغنون بلبل آواز
ز یک سو در عمل شاهد فتن باز
با درود.در مصرع نخست بیت بالا به نظر اشتباه نوشتاری رخ داده است و به جای ازغنون ارغنون باید باشد.در این صورت درست بفرمایند.

حسین در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۰۹ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷:

با سلام
ضمن تشکر از سایت خوب شما
من 36 ساله این غزل را از دوران دبیرستان از روی یک کتاب جلد شده توسط روزنامه در فاصله ده دقیقه ای از حفظ شدم و همچنان از خواندن آن لذت می برم و آن را بسیار آموزنده می دانم و امیدوارم دیگران نیز از پند و اندرزش بیشتر اسفاده کنند.

شعرLover در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - مطلع دوم:

سلام، به نظر می رسد در بیت 27 بی روزی بود چشم از شما به معنای بی نصیب بودن از دیدار شما باشد. ینی اگرچه چشم من فرصت دیار و زیارتتان را ندارد اما از بزرگیها و عنایات شما خبر دارم.

Mansoor Rah در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۶:۱۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴:

زخود بی خبر زحق آگاهی
اینست معنی فنا فی اللهی
متاسفانه اسم شاعر را نمی دانم

بابک در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۵:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸:

دوست گرامی م.ج.جهرمی:
بنا بر اطلاعات سایت ویکی پیدیا: فیثاغورث (قرن ششم پیش از میلاد) اولین کسیست که کروی بودن زمین را مورد نظر داشته (محّققین کنونی آنرا با شک مینگرند) ولی مدرسه او را به عنوان صاحب این نظریه قبول دارند. پس از او افلاطون (427ـ 347 ق.م.) وشاگردش ارسطو (384ـ322 ق.م.) این نظریه را ثابت کردند. سپس اراتوس ثنس (قرن 3 پ.م) محیط زمین را حدوداً 40000 کیلومتر بر آورد کرد. رقم کنونی 40068 کیلومتر میباشد.
اوّلین ایرانیان ذکر شده در سایت مذبور الفرقانی (قرن 9 میلادی) جزو کمیسیونی که به دستور خلیفه مامون مامور اندازه گیری فاصله 2 شهر در سوریه بودند قطر کره زمین را اندازه گرفتند. پس از او ابو ریحان بیرونی(973ـ1048 م.) شعاع کره زمین را تخمین زد که به حساب او .6339.9 کیلومتر و بر مبنای محاسبات کنونی 6356.7 کیلومتر میباشد. پیش از این ایرانیان نیز واهارامیهیریا٫براهماگوپتا٫ و آریابهاتا در هند این نظریه را داشتند که آخرین آنها محیط زمین را 39968 کیلومتر بر آورد کرده بود.
امیدوارم این اطلاعات به رهایی ذهن شما کمک کند!
پیروز باشید

بابک در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۳:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹:

در ادامه گفتار بالا چند کلمه که از قلم افتاد ،
به گمان حقیر منظورخواجه از...« که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند »... اشاره به عشق میباشد، چنانکه در جای دیگر فرموده: از صدای سخن عشق ندیدم خوشترــ​​‌ــــ یادگاری که در این گنبد دوّار بماند. که همان منظور را میرساند.
در آخر با سپاس از مجری و یا مجریان این سایت که کاری بس گران را به عهده گرفته اند.
پیروز باشید

هونام در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۵۳ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۴:

با توجه به زندگی فیض بعد از محتشم و اینکه هر دو در کاشان زیسته اند بعید نیست که این غزل فیض در استقبال از عزل رفته رفته محتشم باشد که در این صورت باید رفته رفته درست باشد:
گفتی که رفته رفته چو عمر آیمت به سر
عمرم زدیر آمدنت رفته رفته رفت

سعید در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۴۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۴ - گفتار اَندر آفرینشِ مَردُم:

متاسفانه تصحیح خالقی مطلق قدم به قهقرا بوده و غلطهای بسیار وارد شاهنامه کرده از جمله همین
نخستینت فطرت پسینت شمار... که کاملا بی معنی است همان که نوشته شده است درست میباشد.
هنوز نسخه لندن، مسکو و سن ژوزف بهترینند.

حامد در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۴۲ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » بهجت آباد خاطره سی:

اگه نگم بهترین یکی از بهترین شعرای شهریاره حداقل روزی یه بار میخونمش

ناشناس در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۳۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » زمان سسی ( با ترجمهٔ فارسی):

با سورنا موافقم که بیت 7 عالیه عالی

Dr.Mazluminejad در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:

سلام چرا حاشیه اینجانب را که از افلاکی بود در قسمت حاشیه ها نیاوردید؟.... قبلا هم پرسیدم جواب ندادید

مصطفی در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:

ممنون از آقای هادی ،
ترانه ای از آقای ناجو با همین ابیات شنیدام که بسیار زیبا اجرا شده است .

۱
۵۰۰۳
۵۰۰۴
۵۰۰۵
۵۰۰۶
۵۰۰۷
۵۴۲۹