با مدعی به صلح بدل گشت جنگ تو
ما را نوید باد ز زخم خدنگ تو
نقش فریب غیر پذیرفت همچو موم
چون نرم گشت آه دل همچو سنگ تو
با ما سبک عنان و به غیری گران رکاب
رشک آور است سخت شتاب و درنگ تو
قانون خود به چنگ مخالف کنم به ساز
چون نیست احتمال رهایی ز چنگ تو
ای تازه گل نه گرم جهان دیدهای نه سرد
نوعی نما که کم نشود آب و رنگ تو
بد نام عالمیم ز ما احتراز کن
برماست حفظ جانب ناموس و ننگ تو
وحشی نشین به خلوت خفاش کافتات
ناید به کنج کلبهٔ تاریک و تنگ تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تضاد میان جنگ و صلح میپردازد و احساسات عاشقانه و آرزوهای شاعر را در ارتباط با محبوبش به تصویر میکشد. شاعر از طرفی از زخمهای ناشی از عشق به محبوبش سخن میگوید و از طرف دیگر به نرمش و انعطافپذیری او اشاره میکند. آنها به زخمها و چالشهایی که با عشق مواجه شدهاند، اشاره میکنند و از عشق به عنوان عاملی برای پیروزی بر مشکلات یاد میکنند. در نهایت، شاعر به تمایز میان خود و دیگران اشاره میکند و بر اهمیت حفظ ناموس و هویت خود تأکید میورزد. شاعر همچنین به عدم درک عشق از طرف دیگران اشاره دارد و خواهان توجه و فهم به احساسات عمیقش است.
هوش مصنوعی: با کسی که مدعی است، به صلح رسیدیم و جنگ ما به پایان رسید. این باعث خوشحالی ماست که زخمهای تو به ما نوید بهبود و آرامش میدهد.
هوش مصنوعی: نقش فریب را نپذیرفت، همانطور که موم نرم میشود. اما آه دل تو، مانند سنگ سخت است.
هوش مصنوعی: با ما رفت و آمد آسان است و در کنار دیگران کار دشواری به نظر میرسد. شتاب و تأخیر تو، واقعاً قابل توجه و برجسته است.
هوش مصنوعی: من برای مقابله با مخالفان، به قوانین خودم متوسل میشوم، زیرا امیدی به رهایی از کنترل تو ندارم.
هوش مصنوعی: ای گل زیبا، نه گرمای زندگی را تجربه کردهای و نه سردی و سختیهای آن را. بنابراین خودت را نشان بده تا زیبایی و طراوتت کم نشود.
هوش مصنوعی: ما در دنیا به بدنامی مشهور شدهایم، پس از ما دوری کن. وظیفه ما این است که از ناموس و آبروی تو محافظت کنیم.
هوش مصنوعی: کسی که زندگیاش وحشیانه است، نمیتواند در کنار تو در این گوشهی تنگ و تاریک خانهات آرام بگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای نور چشم من ز رخ لالهرنگ تو
سوگند سخت من به دل همچو سنگ تو
در دهر سوکوار نباشد به حال من
در شهر غمگسار نباشد بینگ تو
پیش رخت ز شرم بریزند رنگها
[...]
ای در درون خسته نشان خدنگ تو
جانم جراحت از مژه تیز چنگ تو
گر لطف مینمایی وگر تیغ میزنی
گردن نهادهام چو اسیران به جنگ تو
ما خود فتادهایم، ز ما برمدار دل
[...]
ای جان فدای جمله به شمشیر جنگ تو
کس در جهان ندید سواری به تنگ تو
تا زد کمان ابروی تو تیر غمزه را
این بس ولی که گشت نشان خدنگ تو
گر همچوعود سوزم و چون نی فغان کنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.