ادروک در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۴۵ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱ - آغاز:
برای دریافت بهتر گرشاسپنامه نگاهی باید به لغت فرس اسدی انداخت، برای اینکه بدانیم تا کجا واژه های لغت نامه او شگفت و ارزنده هستند لغت اول انرا می اورم أولین لغت ، آسا است یعنی خمیازه این حکایت بایستگی خوانش ان کتاب را می نماید زیرا پس از سالیان لغت خوانی اولین کتابی بود که اولین واژه أش را نمی دانستم ، بر روان ان پاکمرد درود
ادروک در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۱۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۴:
ور یا مغ magh به معنی گودال است و ورجمکرد شهری بود در ریر زمین در مغاکی که از همه جانوران جمشید یا یاما در ان انجمن کرد تا شرایط روی زمین اماده زیست شود دوباره
ادروک در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۰۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۱:
گنجور یعنی گنجبان و نگهبان گنج
ادروک در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۰۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۰:
پشوتن یا به اوستایی پشوتنو یعنی فداکار برادر فداکار اسفندیار است سپس جاود انه میشود و از یاران سوشیانت اخر زمان است سلام بر پشوتنوی و پیشوای اخر زمان
طوطی در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۹:
آغاز بیت اول متأسفانه بر اثر کم توجهی و عدم درایت و شناخت صحیح اَه، درج گردیده. در لغت پارسی این حرف تنفر و انزجار است. و این اعتراض به خلقت خالق و مخالف با افکار و عقاید و تعلیمات مولاناست. مورد صحیح وه می باشد که کلمۀ شگفتی و حیرت از عظمت است. و با کمال تأسف آنچناکه من دیده ام و شنیده ام بعلت فراوانی استفاده از سایت محترم گنجور بسیاری جا ها این غلط بدون اصلاح نوشته و خوانده می شود. حتی دیده و شنیده ام که در آمریکا برای فرزندان ایرانی این حرف را بصورت آه یاد داده اند که هم غلط است و هم مخل وزن. از سایت محترم گنجور درخواست میشود برای پیشگیری از اشاعۀ چنین اغلاطی در اسرع وقت کلیۀ مطالب و اشعار گویندگان بزرگمان را که با کمال تأسف کم نیستند، بازبینی و موارد غلطی را که احیاناً توسط کسانی که به فارسی تسلط کامل نداشته و قرائت صحیحی نداشته اند تایپ شده اصلاح بنمایند. با سپاس از دوست بسیار عزیز و گرامی.
افشین در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۲۰:۵۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱:
دوست عزیز:
شاعر میگه از برای خوشدلی می میخورده نه از روی دلخوشی. یعتی می مایه خوشدلی شاعر بوده است. حالا که یار در بر است، مایه خوشدلی حضور دلبر است و نیازی به می نیست.
امیرحسین الهیاری در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۳۱ دربارهٔ هلالی جغتایی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹:
مصرع چهارم به این صورت اصلاح شود:
تشریف حضور "یار" میباشد و نیست
امیرحسین الهیاری در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۹:۲۲ دربارهٔ هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۱۷ - خبردار شدن مردم از حال درویش و پیدا شدن رقیب کافرکیش بداندیش:
در بیت ششم کلمه افسانه باید به صورت فسانه نوشته و اصلاح گردد
رهام در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۱۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۴:
نژندی
رهام در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۱۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۵:
کام به دیبایی درمعنی مراد و مقصد به کار رفته
صادق در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۰۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:
در بیت هشتم مصرع دوم فکر میکنم بجای "بگویم" باید "بگوییم" باشد.
رهام در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۰۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۴:
نزنوی کاربردهای فراوان دارد از جمله خستگی افسردگی عصبانیت غمناکی سرگشتگی و..ولی ور اینجا در مقابل بلندی قرار گرفته و معنی پستی و زبونی میدهد
رهام در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۴۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۴:
همال به معنی انباز و شریک است ولی گاهی به معنی رقیب هم به کار میرود و در لری هنوز کاربرد دارد
رهام در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۳۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳:
مسمار چیزیست که با آن چیز دیگری را ثابت کنند ولی در آداب سخن به معنی سکوت کردن یا لب فرو بستن است
lorestani در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۲۴ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۰:
مصرع اول بیت آخر شعر کافتاب است که غلط تایپی دارد و کافتات نوشته شده است
رهام در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۰۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱ - آغاز داستان:
آقا/خانم ادروک عزیزپردیس به معنی باغ و بستان است ودر پهلوی پالیز شده گرچه امروزه از پالیز به عنوان محل کشت صیفی جات برای اطلاع بیشتر پیشنهاد میکنم ویکی پدیا واژه باغ را ببینید
ادروک در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶:
دژم و نژند را به ریخت ویژه ای به کار امده که دژم ناراحتی ظاهری از قرار چین و تاب دادن به ابرو و ..... و نژند اندوه درونی و نا اندریافتنی در ظاهر است جایی ندیدم تا به امروز اما همین که حافظ به کار ببرد کافیست گردن می نهیم
ادروک در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۰۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱ - آغاز داستان:
بلبل در نگاه مردم ایران از دیر باز سخنگویی فارسی بوده است در ابیات اخر فردوسی می فرماید بلبل به هنگام اندوه شبانه بر مرگ اسفندیار می موید می دانیم نام بلبل در گذشته زندواف بوده است که یعنی از زند می گوید و زند تفسیر اوستا است ایرانیها با گذر هر هزاره تفسیری بر اوستا می نوشتند که نخستین زند بود و دومی پازند . با امدن اسلام مردمی که تشنه درستی بودند و اشه و رادی و راستی را پیشه می کردند کلام محمد ختمی مرتبت که درود پاکان بر او باد را پذیرفتند و به اسلام اری گفتند و بلند مرتبه ترین دانایان را که مایه فخر و برمنشی ادمیت شدند پیش کش جهان کردند باشد که باز حکیمان از این بوم و بر ببالند و باشد که چشمان ناقابل من به زیب رویشان روشنی گیرد امیدوارم
ادروک در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۴۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱ - آغاز داستان:
پالیز همان جالیز است
ادروک در ۱۲ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۵۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱ - آغاز داستان: