اه چه بیرنگ و بینشان که منم
کی ببینم مرا چنان که منم
گفتی اسرار در میان آور
کو میان اندر این میان که منم
کی شود این روان من ساکن
این چنین ساکن روان که منم
بحر من غرقه گشت هم در خویش
بوالعجب بحر بیکران که منم
این جهان و آن جهان مرا مطلب
کاین دو گم شد در آن جهان که منم
فارغ از سودم و زیان چو عدم
طرفه بیسود و بیزیان که منم
گفتم ای جان تو عین مایی گفت
عین چه بود در این عیان که منم
گفتم آنی بگفت های خموش
در زبان نامدهست آن که منم
گفتم اندر زبان چو درنامد
اینت گویای بیزبان که منم
میشدم در فنا چو مه بیپا
اینت بیپای پادوان که منم
بانگ آمد چه میدوی بنگر
در چنین ظاهر نهان که منم
شمس تبریز را چو دیدم من
نادره بحر و گنج و کان که منم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالتی از هویت و وجود میپردازد. شاعر از عدم شناخت خود و بینشان بودنش سخن میگوید و احساس میکند که در دنیا و آسمان گم شده است. او به جستجوی معنا و حقیقت وجود خویش میپردازد و تأکید میکند که سود و زیان برایش بیمعناست. شاعر به بیان تجربیات روحی و فلسفی خود میپردازد و در نهایت، به دیدار شمس تبریز میرسد که او را به درک عمیقتری از وجود و حقیقت رهنمون میکند. در کل، شعر به بحث درونی درباره وجود، هویت و ارتباط با عالم میپردازد.
هوش مصنوعی: من چقدر بیرخسار و بینشانهام که هیچکس نمیتواند مرا ببیند همانطور که واقعاً هستم.
هوش مصنوعی: تو گفتی رازها را فاش کن، حالا که در اینجا هستم، تو باید بگویی که من کیستم.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که روح من، این چنین آرام و بیتحرک، چه زمانی میتواند به آرامش دست یابد؟ من در حالتی از سکون هستم، اما آیا این حالت دائمی خواهد بود یا تغییر خواهد کرد؟
هوش مصنوعی: به دریا تبدیل شدم که خود را در آن غرق شدهام. چه شگفتانگیز است این دریا بیپایان که در واقع خودم هستم.
هوش مصنوعی: در این دنیا و آن دنیا به من نپردازید، زیرا این دو دنیا در آن جهانی که من هستم، گم شدهاند.
هوش مصنوعی: من از سود و زیان خود رها هستم، مانند عدم که نه سودی دارد و نه زیانی؛ من چنین هستم.
هوش مصنوعی: گفتم ای جان، تو مثل من هستی؛ او پاسخ داد که در این حالت واضح، من چه چیزی را به عنوان مثالی از خودم باید نشان دهم؟
هوش مصنوعی: گفتم که لحظهای صحبت کن، ولی او گفت ساکت باش. آنچه من هستم، در کلمات بیان نشده است.
هوش مصنوعی: گفتم وقتی این کلام از زبانم خارج شد، گویای کسی هستم که خود زبان ندارد و من همان فرد هستم.
هوش مصنوعی: به حالت نابودی و زوال میرفتم، مانند ماهی که بیپاست. این وضعیت بینهایت و نامعلوم است، چرا که من خودم اینگونه هستم.
هوش مصنوعی: صدای آمدن را بشنو، چرا اینقدر در حال دویدن هستی؟ نگاهی به این ظاهری که در آن هستی بینداز، زیرا در زیر این ظاهر، من هستم.
هوش مصنوعی: وقتی شمس تبریز را دیدم، به عظمت و ارزش وجود او پی بردم؛ او همچون گنجی نادر و گرانبهاست که در دریا یافت میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آنچه افتاد چند بار مرا
پند نگرفتم ای فلان که منم
آنچه هستم چرا نمیگویم
گفتم ای خام قلتبان که منم
شدهام سیر زین جهان زیراک
[...]
طرفه بی نام و بی نشان که منم
بوالعجب ظاهر و نهان که منم
چون تو با خویشتن گرفتاری
کی شناسی مرا چنان که منم
بخدا نیم چو نمی ارزد
[...]
عقل دور است از آن جهان که منم
عشق داند مرا چنان که منم
سره ام در قمار سربازی
حبّذا سود بی زیان که منم
چشم صورت حجاب اگر نشود
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.