گنجور

حاشیه‌ها

پارسا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲:

عالی بود غالی بود محشر

پارسا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹:

واقعا زیبا بود

ناشناس در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۸:۰۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳:

واقعا نمیفهمم که خیام در کجای اشعارش به معشوق حقیقی مورد نظر آقای داریوش اشاره کرده و یا از کدام رباعی خیام بر میاد که اعتقادی به به معاد داشته باشه! این که همه ما اعتقاداتی داریم بسیار محترم ولی لزومی نداره که بزرگانی رو که دوست داریم به رنگ اعتقادات خودمون در بیاریم. شاعر رباعی زیر چه اعتقادی به معاد داره؟
گویند کسان بهشت با حور خوشست
من میگویم که آب انگور خوشست
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار
کاواز دهل شنیدن از دور خوشست
به نظر من می در اشعار خیام معنی کاملا اپیکوری داره و مقصود از می خوارگی بهره بردن از لذتهای مادیه و هیچ ربطی به عرفان نداره.خیام یک دانشمند و ریاضی دان بود نه یک صوفی و عارف و درویش و امثالهم

ح ا م د در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰:

آقا علی رضا حافظ شهر که درس دین می خواند، "دف" ش کجا بود که گرو باده بگذارد؟ کل زیبایی بیت به همان گذاشتن دفتر در گرو باده است.
بشوی اوراق اگر همدرس مایی
که علم عشق در دفتر نباشد

رسته در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸:

مفهوم گنبد دوار که حافظ در این غزل به کار برده است ارتباطی به کروی بودن زمین ندارد. افلاک ( تعداد آن ها 9 گنبد دوار ، تو در تو را) و صورت های فلکی را در فضای کروی فرض می کردند و ترسیم می کردند، زمین را مرکز می دانستند، به طور ضمنی می توان نتیجه گرفت که زمین که مرکز گنبد دوار قرار گرفته است کروی است، ریاضی دانان مسلمان و منجمان هم به صراحت می گفتند که زمین کروی است و محیط ان را هم اندازه می گرفتند ولی از این غزل نمی توان نتیچه گرفت که حافظ اشاره ای به کروی بودن زمین دارد و یا به غیر کروی بودن آن. اشارهٔ شاعر به گنید بالای سرش است و در بارهٔ زمین زیر پایش اشاره ای ندارد.

جمال میلان - ماکو در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۴۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۴ - قصهٔ بازرگان کی طوطی محبوس او، او را پیغام داد به طوطیان هندوستان هنگام رفتن به تجارت:

خسته نباشید متشکریم از زحمات شبانه روزیتان اگر ممکن است کل شعر را برای مطالعه درج کنید چون کا شعر نیست

Neeknaam در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۶:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۵:

تایپ مساله دارد

فاطمه در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۴۴ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد سوم » کوی رضا:

در بیت پنجم هم «پیر» باید به «امن» چسبیده شود. (پیرامن: پیرامون)

فریدون در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۲۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۲:

روانت شاد باد فردوسی!

سیاوش در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۲۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۲:

که از قادسی تا لب رودبار
زمین را ببخشیم با شهریار
واژه ی درست "رودبار" است نه جویبار و نه رودباد.
خواهشمند است آن را درست کنید.ببخشیم در این جا یعنی بخش می کنیم و تقسیم می کنیم. رستم فرخزاد می گوید این را به ظاهر می گویند و به باطن خیال دیگری(امکان غارت مکرر) در سر دارند.

حسین طارمیان در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۳:۱۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:

من جای دیگری دیده بودم که با این بیت شروع می شد ای که از کلک هنر نقش دل انگیز خدائی / حیف باشد مه من کین همه از مهر جدائی

اکبر حاجبی در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۱۶ دربارهٔ سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۲۰ - راز گفتن جمشید با پدر و مادر:

نه او کس برون پرده دیده
نه اندر پرده آوازش شنیده
با درود
وزن مصرع اول بدین صورت درست خواهد بود:
نه او را کس برون پرده دیده

اکبر حاجبی در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۱۲ دربارهٔ سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۲۰ - راز گفتن جمشید با پدر و مادر:

به میدانست با مه در محاذات
به اسب و زخ شهان را می‌کند مات

با درود
رخ بجای زخ صحیح به نظر می رسد.

اکبر حاجبی در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۲:۰۲ دربارهٔ سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۲۰ - راز گفتن جمشید با پدر و مادر:

همه اشکال بت رویان عالم
به صورت داشت همچون نقش خانم

با درود
به نظر خانم به خاتم باید اصلاح شود.

اکبر حاجبی در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۱۰ دربارهٔ سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۹ - آگاهی فغفور شاه از حال جمشید:

به پیش خویش باید دادش آواز
مگر از پرده بیرون افتند این راز»

با درود
افتند به افتد اصلاح فرمایند

یوسف ندائی حور در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۵۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۱:

در این شعر دو بیت دیگر در سایت های دیگر مشاهده کردم که در شعر بالا نیامده و ذکر آن اینجا خالی از لطف نیست .

چنان دان که شاهی و پیغمبری
دو گوهر بود در یک انگشتری
چنان دین و دولت به یکدیگرند
تو گویی که در زیر یک چادرند
نه بی تخت شاهی بود دین به پای
نه بی دین بود شهریاری به جای

علی امینی در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۳۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۲ - سبب حرمان اشقیا از دو جهان کی خسر الدنیا و الآخرة:

رابطه ی من و تو استاد روال مرید و مردای است چه آنکه تاریکی را نوری امیدوار میکند به نجات و هم پرتو لایزال شوری و دلخوشی.پیش از تو در انسجام جهل بایر بودم و بی حاصل بسان آن درخت سپیدار سیرتی که بار پندار ندارد.
شکوفه آذین میکنی به معرفتت شاخسار ارادت را که جوانه زدن برایش خواب لاطائل بود پیش از این.
بازی نبود تحصیل
اسباب دلکشیدن و دل بستگی بود به نکات
و هم زبانت انتشار بلاغت داشت
و روح از نشاط تو کمتر فراغت یافت
بلند قامتی اندیشه منبسط
که جهل را جمله به موهبتی می گریزانی
دستم گرفتی چون ولی
که به ناتوانیم زانو پاگرفت
تو آن بودی گام به گام
که از من خام
چنین پخته به زنهار آمدم
که جمله حریفان در عجبند
همنشین تو بودن سعادت است
و نغز مجاورتت غرق حلاوت است
بر تو شاکر بودن
عین شکر خداست
که رسالت تو
همچون عزم انبیاست
اگر همان باشی
من امتم
و بدان که مکنتم همه وامدار توست
نور اندیشه
و منت یزدان را
جمله که در بساط تو چاکری کنم
که جاروکشی اهل عرفان
بهتر از شاهی شهر اشقیاست
ع.ا

رضا در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۵:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:

واقعا چرا دوست داریم شعر حافظ را به سود سلیقه شخصیمون مصادره کنیم؟ چیزی که مسلمه اینه که حافظ در هیچ کجای دیوانش نامی مستقیم از پیشوایان شیعیان نبرده اما چیزی که آشکار است اینه که در فرهنگ ایران پس از اسلام اولین شخصی که مربوط به تشنه لبی هست حسین هستش احتمال اینکه حافظ در اینجا منظورش حسین ابن علی باشد زیاد است اما نه من مسلمان حق دارم آن را صد در صد به حسین مربوط کنم نه دوستان بی دین وطن پرست حق دارند آن را بی تفاوت با حسین بدانند هر کسی آزاد است که برداشت خودش را داشته باشد از این شعر اما نهایت کوته فکریست اگر ما برداشت خود را مفهوم اصلی شعر بدانیم و نظر خود را همان مقصود حافظ بدانیم. این خاصیت حافظ است که تمام اشعارش دو بعد کاملا متفاوت وحتی متضاد دارد. حتی بزرگترین کارشناسان شعر و ادب پارسی عاجزاند از جدا کردن بعد حقیقی از بعد ظاهری اشعار حافظ

saeed در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۲۸ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » شاهد افلاکی:

حق با شماست به واقع سعدی دوران اند ایشان

bahar salehi در ‫۱۲ سال و ۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۱۰ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹ - آسایش بزرگان:

yadat gerami bad

۱
۵۰۰۲
۵۰۰۳
۵۰۰۴
۵۰۰۵
۵۰۰۶
۵۴۲۹