امین کیخا در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:
با پوزش درست تر
امین کیخا در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:
یعنی اینکه خاموشانه از کنار این داستان گذشتن به نگاهم درستر است .
امین کیخا در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۱۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:
البته من جداستان هستم با سرورمان شهریار و به پاکی دلها برای سرودن دیوانهای باریک بینانه ایمان دارم و البته مغبچه و مغبچگان را می دانم چرا می آورند و دلاسوده هستم پیوندی با جنسیت ندارد ولی نمی توانم بگویم که سزا نیست .
شرح سرخی بر حافظ در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹:
غزل در مورد رابطه ی حافظ با شاه شجاع در دوره ی دوم حکومت شاه است که به علت رک گویی حافظ شاه از او عصبانی است و دستور داده است که او را به حضورش راه ندهند و داستان از این قرار است که شاه شجاع در مورد غزل های حافظ ایراد می گیرد که ابیات از هم گسسته و در یک موضوع واحد سخن نمی گوید و سپس از اشعار خود تعریف می کند و دیگران نیز سخن او را تصدیق می کنند . حافظ خیلی خونسرد جواب می دهد که البته همینطور است و اشعار شاه از بنده زیباتر و بهتر است اما نمی دانم چرا اشعار من تا چسین و ماچین رفته است و شعر سلطان هنوز در شیراز درجا می زند !! و شاه که به عمق سخن پی می برد و نزد بزرگان بی اعتبار می گردد کینه ی حافظ را در دل می گیرد و تا زمان مرگ نیز آن رابطه و دوستی که بین او و حافظ در دوره ی اول حکومتش بود به وجود نیامد هر چند حافظ با سرودن چنین غزل هایی سعی در رفع کدورت داشت و حافظ چندین غزل در این مورد دارد . با دانستن این شان نزول بیت سوم و ششم قابل درک است . در بیت مقطع هم اشاره به همان زیبا درازی خود می کند . و بیت ششم هم در حقیقت عذر سخنی را که گفته است می آورد و کل غزل در حقیقت حافظ از سخنی که گفته است و می داند که شاه را آزرده است ، عذر خواهی می کند
سید محمد فرقانی در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۳۸ دربارهٔ باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:
در مصرع دوم "را" اضافی است
ملیحه رجایی در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱:
بیت 4:
که که را میکند --> که کرا میکند
کرا کردن : ارزیدن، ارزش داشتن
امیرعلی در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۴۶ دربارهٔ رضیالدین آرتیمانی » ساقینامه:
بیت دوم آنما به آن ما
برای ما فرود آمد
بزرگمهر وزیری در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۴۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷:
ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
کاش از پس صد هزار سال از دل خاک
چون سبزه امید بر دمیدن بودی
انوشه روان در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۵۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایتِ شمارهٔ ۱۵:
جوهری در اینجا به معنی جواهرفروش است.
امین کیخا در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵ - قصد خیانت کردن عاشق و بانگ بر زدن معشوق بر وی:
مولانا بسیار بر ادبمند بودن رونده پافشاری می کند ، این را پیشتر هم در دفتر یکم گفته بود .
امین کیخا در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵ - قصد خیانت کردن عاشق و بانگ بر زدن معشوق بر وی:
ادبسار یعنی ادبیات جایی که ادب بسیاراست ، ادبسرا هم زیباست .
امین کیخا در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵ - قصد خیانت کردن عاشق و بانگ بر زدن معشوق بر وی:
قصد لغتی بر ساخته از خواست فارسی است
علی میراحمدی در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۴۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:
غزل های سعدی بسیار سرخوشانه است و به درد فکر کردن نمیخورد.
علی میراحمدی در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۸:۳۶ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » داغ تنهایی:
اگر تو سوختی، من جزغاله شدم.
آذردیماهی در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:
چه زیباست، چه زیباست، جه زیباست
این عشق خدایی که به یکباره هویداست
هرگز نرسد فهم به ادراک مثالش
هرجا سخن از آن گوهر بکتاست
سمانه در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۵۵ دربارهٔ وحشی بافقی » خلد برین » بخش ۳ - در سپاسگزاری:
سپاسگزارم...زیباست
امین کیخا در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۴:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۳:
با درود به شما اینکه گفته شد محبتی انسویه است که نوشته من نیست .سخن ابو حسن خرقانی است .اما اینکه خیال فعال و حضرت خیال هم سخن ابن عربی است .من کلا هیچ چیز نگفته ام از خودم . درود به شما . درود به شما پروردگار را با دل پاک بنیا بر رستگاری ما هم . که لطف او همگان را در برگرفته و نیز ویژگان را سرشارکرده است .
علی میراحمدی در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۴۸ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۲ - هم در آن موضوع و توسل به خواجه بونصر:
همه گرفتاریم، همه محبوسیم.
آذردیماهی در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۳:
و درمورد اینکه فرموده اید یزدانشناخت موهبی است یکسویه و خیالی اجازه دهید عرض نمایم به تحقیق 30 ساله همراه با چند صد هزارنفر داوطلب هم در ایران و هم در کشورهای دیگر اثبات گردیده که موهبتی است همگانی برای آنانکه تسلیم شده اند و به مقام صالح رسیده اند و بسیار ساده است برای هرکه بخواهد.
و زکات علم آموختن آن است که اگر غیر از این بود هرگز کتابهایی از بندگان مصلح خدا همچون مولانا، حافظ، صائب، شاه نعمت اله و دیگران برجای باقی نمی ماند.
اما ازبد اقبالی بوده یا سکوتی در پی 6 قرن تبعیت چشم و گوش بسته که همواره این نظر ترجیح داده شده که اگر کسی اسرار حق را دانست محکوم گردد به بسته شدن دهان و کنده شدن پوست، غافل از اینکه اصل وجود تک تک انسانها در این عالم مجازی، دستیابی و درک اسرار حق بوده است در پرتو رحمانیت عام الهی تا هریک از ایشان با تجربه منحصر به فرد خود مجموعه آدم را تعالی بخشند و جواب الست بربک را بیابند و در این راه البته:
"کس بجایی نرسد به توانایی خویش + الا تو چراغ رحمتش داری پیش"
براین اساس اول اینکه امکان دستیابی برای همگان هست تا عدالتش خدشه دار نشود، با برآورده شدن یک شرط ( خواستن و شاهد بودن که توسط شخص میسر می شود که همان تسلیم است و در سوره آل عمران شماره 19 می خوانیم : دین نزد خدا تسلیم است - که البته خودشیفتگان آنرا اسلام معنی می کنند-) و دوم رحمت خداوند است که راه را برای همگان باز گذاشته چه آنانکه دنبال هدایت هستند و چه آنها که در پی تاریکی.
البته شروع این مسیر زیبا بدون مربی امکان پذیر نیست مگر به اشتیاق فراوان و جامه دران که در دوره کنونی بشریت مجالی برای ماندن در غار و گذران کل عمر به عبادت تا یافتن روزن نوری ندارد و تسهیلات حرکت بسیار در دسترس تر و همگانی شده است که وقت بشریت تنگ است و اسرار کشف نشده بسیار و این خواست خود او بوده که کشفش نماییم.
گفته هایش را دوباره مرور کنیم و از ظاهر آنها به باطن نفوذ کنیم و کشف رمز نماییم، همانگونه که مولانا فرمود:
"ما زقرآن مغز را برداشتیم + پوست را بهر خران بگذاشتیم"
در اینخصوص سخن بسیار است و من بی سواد هنوز در پی عبور از الف الرحمن هستم.
متشکر می شوم نظر تکمیلی شما را در این مورد بدانم.
شرح سرخی بر حافظ در ۱۱ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹: