گنجور

حاشیه‌ها

حافظ پرست در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷:

باعرض سلام
سوال:ایا در بیت دوم این شعر منظور کلاه است یا سر (کله)است لطفا راهنمایی کنید

مصطفی منصوری در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۰۳ دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷۴ - رنج و گنج:

خدایش بیامرزد ملک اشعرای بهار را که این شعرش که در کتاب درسی دوران ابتدایی ما آمده بود، اکنون خاطرات و احساسات لطیف را در من برانگیخت.

آموزگار در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:

درود
به باور من در اینجا طرفه به معنای نیرنگ نیز می تواند به کار رفته باشد
یک بیت بسیار زیبا و پر معنا است،
نخست حافظ می خواهد بگوید که بنیاد توبه مانند سنگ سخت و ناشکتنی می نمود، یعنی این نمایش و جلوه دروغین بود، و جام می که شیشه ای است این باور دروغ را که توبه راهی است برای بازداشتن دوباره به انجام آنچه مایه ی توبه شد (از نگاه حافظ: میخوارگی) نیرنگی بیش نبود و این جام (باده و می) آن را شکست، یعنی آنچنان سست بود که با جام شیشه ای شکسته شد،‌ و آن چه که گفته شده سخت و استوار است، نیرنگ و دروغی بیش نبود، یک شوخی بود،‌چون طرفه معنی شوخی هم می دهد، حقه بازی هم معنی می دهد،
پس معنا را هم باید در دل غزل دریافت،‌ هم زیبایی تمثیل به کار رفته: توبه همچون سنگ، و جام شیشه ای که سنگ را می شکند! و هم نشان دهنده ی یک فریب و نیرنگ است، چون توبه ای که با می شکسته شود،‌ هیچ استوار و سخت نیست،‌ بنیادش چنان سست است که در برابر می و باده شکست می خورد

کمال در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۵۲ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۵۲:

باسلام وبعدازظهربخیرتتمه جمع رباعیات شاعرمدنظررواز منطقه 10اصفهان درج میکنم :6421 تامرحله دیگربدرود.

احسان در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۴۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۷۰۱:

بازآی که تا به خود نیازم بینی
بیداری شبهای درازم بینی
نی نی غلطم که خود فراق تو مرا
کی زنده رها کند که بازم بینی

(این شعر از مولاناست.)

پوریا در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:

سلام لطفا اگه کسی اطلاعی از معنی و تفسیر اصلیه بیت 8 این شعر دارد یا از ابیات حذف شده قبل این بیت اطلاعی داره لطفا جواب رو به شماره واتس اپ 09377394143 مسج کنه ممنون.

احسان در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۲۱:

بر من در وصل بسته میدارد دوست
دل را به عنان شکسته میدارد دوست
زین پس من و دلشکستگی بر در او
چون دوست دل شکسته می دارد دوست

(شعری از رباعیات مولانا که بسیار به این رباعیه ابوسعید مشابهت دارد.)

احسان در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۲۱:

بر من در وصل بسته میدارد دوست
دل را به عنان شکسته میدارد دوست
زین پس من و دلشکستگی بر در او
چون دوست دل شکسته می دارد دوست

(شعری از مولانا که بسیار به این شعر ابوسعید مشابهت دارد.)

محمّدرضا جبّاری در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۳۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۹ - وصیت کردن مصطفی علیه‌السلام صدیق را رضی الله عنه کی چون بلال را مشتری می‌شوی هر آینه ایشان از ستیز بر خواهند در بها فزود و بهای او را خواهند فزودن مرا درین فضیلت شریک خود کن وکیل من باش و نیم بها از من بستان:

مصراع: "مصطفی گفتش کای...، "کای را به صورت "که ای" بنویسید تا شبهه حذف همزه پیش نیاید.

سهیلی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶:

شکوه جان معنی بیت آخر نظر شماست. بنظربنده: ای حافط کسی نیست که بدون آئاز رود {آلت موسقی} می ننوشد پس عاشق مسکین چرا باید این همه تحمل داشته باشد

مسعود در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۵۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۴۱:

این شعر ، به میزان زیادی با شعر مولانا مشابهت و هماهنگی دارد
زاهد بودم، ترانه گویم کردی
سرحلقۀ بزم و باده جویم کردی
سجاده نشین باوقاری بودم
بازیچۀ کودکانِ کـویم کردی

فرشته در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۲۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

با سلام
میشه بیت آخر رو برام معنی کنید ؟می خوام بدونم آیا به این معنی نیست که طرف با دست پس می زنه و با پا پیش می کشه ؟
بسیار ممنونم

جواد در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۲۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۳ - سبب نظم کتاب:

عنوان صفحه بجای"در سبب نظم کتاب" به اشتباه نوشته شده "در نیایش خداوند"

کمال در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۱۴ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۵۱:

س،بهرحال مخلصتون بچه اصفهون،نصف جهونم ،انشالله سفری به این دیارداشته باشیدواززاینده رودکه فعلا آب دراون جاریست ،وچشم اندازه،لب حاشیه زاینده رود مثل سی وسه پل وپل تاریخی خواجو،ودیگراثارباستانی ان دیدن نماید،بگذریم،تتمه جمع رباعی حاضرفعلا بدون دردسر:6169 حاصل شده است،پیروزباشید،درپناه حق،بدرود.

مسعود در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۱:

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
برای من مگری و مگوی دریغ دریغ
به دام دیو درافتی دریغ آن باشد
جنازه‌ام چو بدیدی مگو فراق فراق
مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد
مرا به گور سپردی مگو وداع وداع
که گور پرده جمعیت جنان باشد
فروشدن چو بدیدی برآمدن بنگر
غروب شمس و قمر را چرا زبان باشد
تو را غروب نماید ولی شروق بود
لحد چو حبس نماید خلاص جان باشد
کدام دانه فرورفت در زمین که نرست
چرا به دانه انسانت این گمان باشد

روفیا در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:

بی معرفت مباش که در من یزید عشق
اهل نظر معامله با اشنا کنند
نشان از این دارد که بازار عرضه عشق مزایده است . یعنی حراج نکرده اند . بلکه عشق را به کسانی که به واسطه معرفت و اگاهی بهای ان را میدانند و حاضرند بهای بیشتری بالای این کالای نفیس بپردازند عرضه می کنند .
کسانی را می شناسم که در راه عشق به انسان از جان و مال و عمر خود و از وجود خود خرج کردند و چون حاضر شدند در این مزایده سنگین ترین بها را بدهند عشق حقیقی نصیب انان شد نه نصیب انانکه از یک رقم به بعد کنار کشیدند و گفتند ما نیستیم اقا جان ...

محمود در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۱۲ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم:

چنین گفتاری از سالمترین روح و روان و برترین افکار میباشد . که به بهترین شکل ممکن بیان شده .که در عصر حاضر نیز مقامی بالاتر از آن وجود ندارد . روحش شاد

shakiba در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۲:

ﺳﻼﻡ. ﺷﻜﻴﺒﺎ ﻫﺴﺘﻢ ﺳﺎﻛﻦ اﻣﺮﻳﻜﺎ. ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﻪ ﺷﻌﺮ ﻋﻼﻗﻪ ﺩاﺭﻡ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺑﺎﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﺭﺷﺘﻪ اﻡ ﺗﺠﺮﺑﻲ ﺑﻮﺩﻩ و ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺗﺠﺮﺑﻲ ﻳﺎ ﺭﻳﺎﺿﻲ ﺑﻮﺩه اﻧﺪ , ﻫﻴﭻ اﺯ ﺷﻌﺮﻭ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻧﻤﻴﺪاﺩﻧﺪ. و ﻣﻦ ﺑﺮاﻱ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻫﺮﺷﻌﺮ ﺳﺎﻋﺘﻬﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺭﺳﺎﻳﺘﻬﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺎﺷﻢ. ﻟﻂﻔﺎ ﺭاﻫﻨﻤﺎﻳﻲ اﻡ ﻛﻨﻴﺪ. ﺳﭙﺎﺳﮕﺰاﺭﻡ.

امید در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۳ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۲ - این قصیدهٔ به نام کنز الرکاز است و خاقانی آن را در ستایش پیغمبر اکرم و در جوار تربت مقدس آن حضرت سروده است:

در وصف یک موجود دیگر که «هیچ فرقی» با خودش ندارد نمیشه به به و چه چه کرد . ولی وقتی به به و چه چه میکنه پس یعنی یه فرقی میکنه با طرف .

یک خواننده در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۴۲ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۱ - موعظه در اجتناب از غرور و کبر و حرص:

1. الاعتبارالاعتبار بر اساس الاعتذار الاعتذار باید به صورت تکرار خوانده شود و می خواهد بگوید ای صاحبان مکنت اکنون که تجربه تان در گردش ایام کفایت یافته باید دانسته باشید که مال هم حقیقتی ندارد چون در آستانه جدایی از آن قرار گرفته اید و باید به خدمت دولت عشق درآیید نه دولت مشتی انسانهای نادان و متوجه وظیفه انسانیتان باشید
2. خاک پاشی یعنی آدم و نازنین سنگسارشده شیطان است که لقب رجیم یافت یعنی دولت عشق ارزش را بر مدار مال و عبادت و ... نمی گذارد و هر چه هم فرد از این بابتها افزون باشد در حضرت عشق صدق و حیا و حلم و ... باید. در این مقام ارزش به این است که بار غمی از دوش کسی برداری و تیماردار بی کسان باشی در مقابل اجحاف زمانه و حکام ظالم _ ولو در دربار باشی. فرد شاید به زبان اهل دین باشد و خداخدا بگوید و ... ولی ارزش او به خدمت خلق است و صدق دل و نه ظواهر، چون این چیزها در سنجش غایی ارزشی ندارد.
3. در یک نگاه کلی درواقع سنایی به کسانی که دستشان می رسد یعنی به صاحبان مال و جاه که از سنخ مردمند و نه حاکمان بیگانه، توصیه می کند اینقدر به برادران و هموطنان خود بی اعتنا نباشند و همش به رفاه خودشان نپردازند چراکه این مشی خلاف سنت بزرگمنشانه آیین دیرینشان است و لازم است انسان واجد خصال جوانمردی نیز باشد تا به جان ارزنده باشد نه به مال و تن و خدم و حشم وگرنه بارها تجربه تاریخی نشان داده غیرت عشق اوضاع را زیرورو کرده و عالی دانی شده. در ضمن به دینداران قشری که فکر می کنند نماز و روزه و حج و... مکفی نجات است نیز تذکر می دهد حقیقت دین توجهات درونی است که از رهگذر خودشناسی به دست می آید و چنانچه به جان ارزنده نشوند بدانند که بسان هیزم دوزخ به آتش غیرت خواهند سوخت. درواقع براساس اعتقاد خود این افراد که به جبربل و شیطان و گناه آدم و ... استناد می کنند می گوید در همان چارچوب هم به هر حال از جبریل که بالاتر نیستید که نتوانست بار یابد و شیطان که عزیز بود و از بس عبادت کرده بود نازنین بارگاه بود در مقابل خاکی ناچیز پست شد ، پس تو هم به عبادتت نناز و فهمیده کار کن.

۱
۴۳۰۵
۴۳۰۶
۴۳۰۷
۴۳۰۸
۴۳۰۹
۵۴۸۳