هر شور وشری که در جهان است
زان غمزهٔ مست دلستان است
گفتم لب اوست جان، خرد گفت
جان چیست مگو چه جای جان است
وصفش چه کنی که هرچه گویی
گویند مگو که بیش از آن است
غمهاش به جان اگر فروشند
میخر که هنوز رایگان است
در عشق فنا و محو و مستی
سرمایهٔ عمر جاودان است
در عشق چو یار بی نشان شو
کان یار لطیف بینشان است
تو آینهٔ جمال اویی
و آیینهٔ تو همه جهان است
ای ساقی بزم ما سبکخیز
می ده که سرم ز می گران است
در جام جهان نمای ما ریز
آن باده که کیمیای جان است
ای مطرب ساده ساز بنواز
کامشب شب بزم عاشقان است
از رفته و نامده چه گویم
چون حاصل عمرم این زمان است
ما را سر بودن جهان نیست
ما را سر یار مهربان است
این کار نه کار توست خاموش
کین راه به پای رهروان است
کاری است بزرگ راه عطار
وین کار نه بر سر زبان است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در اشعار فوق، شاعر به توصیف عشق و جاذبهی محبوب میپردازد. او بیان میکند که هر شور و شوقی در جهان از زیبایی و دلربایی محبوب ناشی میشود. در این عشق، حالتی از فنا و مستی وجود دارد که سرمایه عمر را تشکیل میدهد. شاعر به نوعی از بینقصی محبوب اشاره میکند که نشانهای ندارد و میگوید انسان خود آینه جمال محبوب است. او همچنین از لذت بزم و میگساری میگوید و تأکید میکند که این شبهای عاشقانه مهمترین لحظات زندگی او هستند. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره میکند که سخن گفتن در مورد این عشق و حالاتی که تجربه میشود، کاری بزرگ است و فراتر از کلمات است.
هوش مصنوعی: هر هیجان و آشفتگیای که در دنیا وجود دارد، ناشی از نگاه فریبنده و جذاب محبوب است.
هوش مصنوعی: گفتم که لب او منبع جان من است، اما خرد به من گفت: جان چیست؟ چرا دربارهاش صحبت میکنی؟ جان چه جایگاهی دارد؟
هوش مصنوعی: چگونه میتوانی توصیفش کنی، زیرا هرچه بگویی، دیگران خواهند گفت که نگو، زیرا او فراتر از آنچه تو میگویی است.
هوش مصنوعی: اگر غمهایش را به فروش بگذارند، بخر! چون هنوز رایگان است و ارزش دارد.
هوش مصنوعی: در عشق، از خود گذشتگی و سرگیجهای که به دنبال آن میآید، ارزش زندگی را به شکل جاودانی نشان میدهد.
هوش مصنوعی: وقتی در عشق به کسی دست پیدا نمیکنی، بدان که آن یار دلنشین و زیبا نیز به نوعی نامشخص و پنهان است.
هوش مصنوعی: تو تجلی زیبایی اویی و هر چیزی که در تو هست، منعکسکنندهٔ تمام جهان است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، از تو خواهش میکنم که به ما شراب سبک و آسان بنوشانی، زیرا که سر من بر اثر می سنگین و سنگینتر شده است.
هوش مصنوعی: در ظرفی که نمایانگر جهان است، آن نوشیدنی را بریز که چیزی است با ارزشتر از جان و زندگی.
هوش مصنوعی: ای نوازندهی دلنشین، امشب را به عشق و شادمانی بگذران و برای عاشقان موزیک بزن.
هوش مصنوعی: نمیتوانم دربارهٔ گذشته و آنچه هنوز به دست نیامده صحبت کنم، زیرا اکنون تمام تمرکز من بر روی همین لحظه و آنچه در حال حاضر دارم، است.
هوش مصنوعی: ما برای ماجراها و اتفاقات این دنیا اهمیتی قائل نیستیم؛ آنچه که برای ما اهمیت دارد، عشق و محبت یار مهربانمان است.
هوش مصنوعی: این کار مربوط به تو نیست، سکوت کن؛ زیرا این مسیر برای کسانی است که در راه خود پیش میروند.
هوش مصنوعی: این کار بزرگی است که عطار انجام داده و این موضوع تنها در حد کلام و گفتار نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای آنکه لطیفه های طبعت
اجرا ده صد هزار جان است
کلک تو به شکل هست ماری
کش آب حیات در دهان است
با همت تو چهار طاقی است
[...]
خورشید ممالک جهان است
شایستهٔ بزم و رزم از آن است
عشق تو قلاوز جهان است
سودای تو رهنمای جان است
وصل تو خلاصهٔ وجود است
درد تو دریچهٔ عیان است
هاروت تو چاره ساز سحر است
[...]
این باد بهار بوستان است؟
یا بوی وصالِ دوستان است؟
دل میبرد این خط نگارین
گویی خط روی دلستان است
ای مرغ به دام دل گرفتار
[...]
میخانه سرای عاشقان است
رندی که چو ماست عاشق آن است
بستان و بنوش شادی ما
جامی که به از شراب جان است
از ما نکند کناره معشوق
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.