پیمان کیانی در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷:
اما در مورد واژه ی دومن که در بالا اشاره شده باید عرض کنم که این همان دامن است والبته در گویش بختیاری به همان شکل رایج آن استعمال میشود.
ناشناس در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸۶:
لطفا این غزل را هم در اوزان دیوان بیدل در بحر مضارع مثمن اخرب قرار دهید.با سپاس از لطف و محبتتان.
Alipur در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۰:
داد عشق از بی نیازی درس طفلانم بیاد
سر خط معنیست پیش چشم و میخوانم بیاد
شرم بیدردی مگر بر جبهه ام چیند عرق
تا نماند ننگ خشکیهای مژگانم بیاد
میفشارد تنگی این خانه مجنون مرا
گر نباشد وسعت آباد بیابانم بیاد
در فراموشی مگر جمعیتی پیدا کنم
ورنه چون موی سر مجنون پریشانم بیاد
زان ستمهائی که از بیداد هجران دیده ام
میدرم پیش تو گر آید گریبانم بیاد
دل کباب پرتو حسن عرقناک کی بود
کز هجوم اشک می آید چراغانم بیاد
از تغافل خانه ناز تو بیرون نیستم
شیشه ئی بودم که دارد طاق نسیانم بیاد
زان قدر هوشی که میکردم بوهم خویش جمع
چون بیادت میرسم چیزی نمیمانم بیاد
از عدم آنسوترم برده است فکر نیستی
نیستم زانها که هستی آرد آسانم بیاد
با خیال رفتگان هم قانعم از بیکسی
کاش گردون واگذارد یاد یارانم بیاد
بعد ازین غیر از فراموشی کی می بیند مرا
مفت آگاهی اگر روزی دو مهمانم بیاد
(بیدل) آن دور می و پیمانه ام دیگر کجاست
یکدودم بگذار تا رنگی بگردانم بیاد
میرزا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵:
بسیار عالی ...
فقط، حس کردم تو بیتِ
خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش
که ساز شرع از این افسانه بیقانون نخواهد شد
با تغییر «از این افسانه» به «زین افسانه» ، وزن شعر بهتر رعایت میشه.
ممنون میشم نظر بدید.
شاد باشید.
دکتر ترابی در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:
ای پیک پی خجسته، که داری نشان دوست
با ما مگو ، بجز سخن دلنشان دوست ( بدایع )
دوست و هم زبان باز یافته ، روفیای گرامی،
ما خوشه چین خرمن اصحاب دانشیم
" در سایهی شما که خداوند خرمنید "
با پوزش از شیخ نکو نام که در بیتی از غزل
معروف طیباتش به مطلع:
آسوده خاطرم که تو در خاطر منی.......و
دست برده ام.
کشتزار دلتان سبزو سیراب و روزگارتان به کام باد
دکتر ترابی در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:
دوست دیرین، مرسده،
چه میتوانمت گفت؟ مگر که بخواهمت تا بخوانی
پس بخوان !
شاعر هزاران گوهر در سینه
هزاران رنگین کمان ، هزاران فروردین در دل
هزاران سخن ، هزاران راز بر لب
بخوان !
بخوان ، تا شکوفه بخندد
بخوان که سپیده بر آید
بخوان ! خورشید !
مانیار در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۰۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:
به قول استاد مشیری; فردوسی، حافظ و مولوی اندیشمندان بزرگ و فیلسوفان جهان بینی بودند که دین را پشت سر گذاشته بودند.
قد و قامت فکری آدم دینی، هیچگاه به اندازه افکار بلند فردوسی، حافظ و مولوی نیست که قابلیت آفرینش اینجور کارها را داشته باشد، و در تاریخ هم سراغ نداریم.
و در باب بیت چهارم...
استاد شجریان حرف جالبی زد;
جام جای شراب است، گلاب که تو گلاب پاشه
ناشناس در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:
به قول استاد مشیری; فردوسی، حافظ و مولوی اندیشمندان بزرگ و فیلسوفان جهان بینی بودند که دین را پشت سر گذاشته بودند.
قد و قامت فکری آدم دینی، هیچگاه به اندازه افکار بلند فردوسی، حافظ و مولوی نیست که قابلیت آفرینش اینجور کارها را داشته باشد، و در تاریخ هم سراغ نداریم.
و در باب بیت چهارم...
استاد شجریان حرف جالبی زد;
جام جای شراب است، گلاب که تو گلاب پاشه
محمدرضا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۲۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت:
بسم الله الرحمن الرحیم
در بیت زیر دخل و تصرف شده است:
عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهند
مرد اگر هست بجز عارف ربانی نیست
اصل بیت اینچنین است:
عارف و عابد و صوفی همه طفلان رهند
مرد اگر هست بجز عالم ربانی نیست
به چند دلیل:
1- ابتدای شعر، شاعر درباره ی علم سخن می گوید نه عرفان.
2- "عارف و عابد و صوفی" هر سه با هم سنخیت دارند و هم مشرب و هم مسلک هستند اما "عالم و عابد و صوفی" خیر.
3- جناب سعدی به حدیث امام علی (ع) اشاره می کنند که:
الناس ثلاث عالم ربانی ...
لذا در مصراع دوم باید "عالم ربانی" مورد مدح قرار گیرد.
خاک در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:
یادم رفت این را اضافه کنم که « من چرا ملک جهان به جوی نفروشم» به نظرم درست تر هست. ولی در کل اهمیتی هم ندارد که چه کسی چه چیزی را به چه بهایی فروخته.
↙فک کنم منظور حافظ اینه که اگه بهشت مطاع گرانبهایی بود بابام با دوتا گندم تاخت نمی زد ماهم بهتره بی خیالی طی کنیم و این دنیای دون رو بفروشیم و دوتا بلیط واسه جهنم بگیریم که بازم به قول خیام اونجا پر از عاشق و مسته! ↗
خاک در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:
سلام
بنده عادت دارم خودمانی بنویسم ولی بنا به توصه استاد گرانقدر سعی می کنم به شکل درست بنویسم. می شود به این شکل هم به قضیه نگاه کرد که حضرت آدم بهشت را برای ارضا نفس به دو گندم فروخته و خداوند آدم را به مرتبه ای پایین تر تنزل داده و بازگشت به بهشت را مشروط به اطاعت از فرمان خودش و سرکوب کردن نفس قرار داد. حالا حافظ می فرماید چرا من مانند پدرم نباشم و از لذت دنیا پرهیز کنم. من هم پیرو نفس می شوم و در نتیجه خدا از زمین بیرونم می کند و به جهنم میرم. اینجا در واقع حافظ از اهل بهشت نیست که بخواهد به گندمی بفروشد و یا به جویی. حافظ از اهالی ملک زمین هست و اگر پیرو پدرش باشد بازهم چیزی گرانبها راخواهد فروخت در قبال دنیایی پست تر.
و خیام که می فرمایند : گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود فردا باشد بهشت همچون کف دست
امیر در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۵۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴:
این شعر از خودم است
((قضا را چنان کن که با من بمانی
چنان جان که ماند بر تن بمانی[((ر))در ((بر))ساکن نیست کسره دارد]
چو بادی که آید زگلشن بیایی
چو عطری که ماند به دامن بمانی
مرا دید آتش به غیرت خروشید
که تاکی در این دشت خرمن بمانی
به دست طلب دامن داغ من گیر
که در من بسوزی و در من بمانی
________
مصرع آخر در وصف مقام عالیه ی فنای فی الله((در من بسوزی)) وبقای بالله((در من بمانی))است
با تشکر از همه.
امیر در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۰ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲:
ببخشید آقا لطفا این دو سطر اول حاشیه ی ما((تعریف و تمجید ها))را حذف کرده و بعد حاشیه را ثبت کنید ممنون.
کمال در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹:
باسلام و302بخیر
یک فال برای این غزل که:
ای صاحب فال،شمادل درگروچهراه ای
خاص دارید،چه یک شخص بخصوص
باشد،چه یک مقام وا لای معنوی،چه،،،،،،
یک نویسنده شاعر،فیلسوف،وغیره به
هرحال دردل خودشخصی راعاشقانه
دوست داریدوتحسین می کنیداز،،،،،،،،
خداوندمیخواهیم که توفیق دیدار،،،،
مجالست وبهره وری ازاورابه شما،،،،،،،،
بدهد،حس شماکه برای یک فردتااین،
اندازه صمیمانه ارزش قاءل هستید،،،،
قابل تحسین است.
شب خوش
امیر در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۴ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲:
گوشه ی جگرم پاره ی تنم روح و ریحانم شیخ بزرگ عارف واصل و ((شیعه ی حقیقی))عبد الله الکامل ابوسعید ابوالخیر در جای دیگر برای توفیق در سلوکش اینگونه ازخداوند به واسطه ی پیامبر و ایمه مدد میخواهد:
((بده تو بار خدایا در این خجسته سفر
هزار نصرت و شادی هزار فتح و ظفر
به حق چار محمد به حق چار علی
به دو حسن به حسین و به موسی و جعفر))
شهاب در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۴ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد اول » نای خروشان:
این غزل در برنامه گلهای تازه شماره 23 (ابوعطا) با همکاری استاد محمد رضا شجریان(آواز) استاد جلیل شهناز(تار) استاد امیر ناصر افتتاح(تنبک) اجرا گردیده
امیر در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۹ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۲:
حرف از ((طلب)) به میان آمد یاد یک رباعی از خویشتن حقیر افتادم:
یکپارچه نقص،داغدارم اما
یک دست گناه،دوستدارم اما
هر بار بلای تازه می آری پیش
دست از طلب تو برندارم اما
پیمان کیانی در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷:
در پاسخ استاد امین کیخا باید عرض کنم در گویش بختیاری از واژه ی دون (به کسر واو و دال ) به معنای پایین استفاده میشود و بسیار هم کاربرد دارد.
کسرا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۶ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳:
سعدی... اونی که این شعر رو براش گفتی و باز بهت بی وفایی کرد توو اون زمان....لیاقت تو بزرگ مرد رو نداشته...
اشعار سعدی غذای روحه... سعدی تا ابد دوستت دارم...
هزار سال پس از مرگ من چو بازآیی
ز خاک نعره برآرم که مرحبا ای دوست
♥♥
روفیا در ۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۱۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴: