گنجور

حاشیه‌ها

عادل مجدی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۵۹ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:

شعر زیبا ، اهنگین و دلنشین می باشد . پیوند میان ما، افغان ها و تاجیک می بایست بدلیل اشتراک زبان پارسی بیش ازین تقویت گردد. امیدوارم از شاعران زنده یادی همچون سیف، بیدل و ... که به زبان شیرین پارسی نه تنها شعر بلکه در سفته اند، از سوی محافل ادبی داخلی حمایت بیشتری مشاهده گردد.

ارسلان دلخواه در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۱:

مصرع آخر باید به این شکل اصلاح بشه :
شاهدان بازی فراخ و زاهدان بس تنگ خوی

مجتبی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۴۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱:

آقای حسین، عرفا خدا رو به شکل دختر خوشکل نمیدیدن. این شما هستین که سعی دارین اشعار عاشقانه رو به خدا نسبت بدین.
حمیدرضا اسدیون: قضیه رو خیلی پیچیده کردین، فک کنم منظور حافظ خیلی روشن تر از این حرفاست.

ray در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۳۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱:

از جمله ی رفتگان این راه دراز
باز آمده ای کو که به ما گوید راز
هان بر سر این دو راهه از روی نیاز
چیزی نگذاری که نمی آیی باز

امین افشار در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹:

درود
بخشی از غزل را به نوش جام استاد یگانه مان گوش جان بسپارید:
پیوند به وبگاه بیرونی

حمید "افسردگان سرا" در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴:

هوالرحمان
سلام خدمت همه شیفتگان و همه حقیقت جویانی که از راه ها "لوازمات" برای رسیدن به حقیقت مطلق بهره می برند و نه در راه ها مانده و به آن راه فقط می اندیشند .
خوب است ریشه یابی کلمات برای فهم بهتر جمله، و پس از آن بهتر است ریشه کل، مقصد شود و آن حقیقت و خواستگاه اصلی عاشقان "الله" است .
در این شعر اساس بر ترک سر دماغی و منیت آدمیست
بیت :
ﺩﺭ ﺁﺳﺘﺎﻥ ﺟﺎﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﯿﻨﺪﯾﺶ
ﮐﺰ ﺍﻭﺝ ﺳﺮﺑﻠﻨﺪﯼ ﺍﻓﺘﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﭘﺴﺘﯽ
حکایت شعور آدمیست که خیال باطل از علم بی عملش چون به بلندی غرور رسد او را تکبر به زیر آورد،
چون شیطان که "کبر" آغاز نمود و آنهمه بندگی را به غرور و تکبر به باد فنا داد، چون "اکبر" خداست و "الف" آن ابتدا و انتهای خلقت را در بر گرفته !!
"علم با عمل را معرفت و تواضع حاصل باشد و معرف از معرفت الهی را افتادگی از علم و بخشش وسیع و نامحدود حق تسلیم باشد و این مقام از آن شکرگزاران است" .
بعد از پیکار در علوم سخن آن به که گوش دلی و سعی عملی تا جان زنده گردد ورنه به زبان سخن گفتن هیچگاه کمیتی نبوده و واعظ بی عمل را آن به که سخنش نشنیدن .
ﺧﺎﺭ ﺍﺭ ﭼﻪ ﺟﺎﻥ ﺑﮑﺎﻫﺪ ﮔﻞ ﻋﺬﺭ ﺁﻥ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ
ﺳﻬﻞ ﺍﺳﺖ ﺗﻠﺨﯽ ﻣﯽ ﺩﺭ ﺟﻨﺐ ﺫﻭﻕ ﻣﺴﺘﯽ
خار نماد سختیست در زندگی که بی آن چون ناله ها و شیون ها و اشک ها که از فراق حاصل میشود رخ نمایان کند و معنا پذیرد .
مانند صافی " زمان و مکان و شرایط حاکم در آن" که پاکان و عاشقان حقیقی را خالص و جدا نموده به حقیقت سوق می دهد تا گل چنین عذری را مطلوب شمرده و خار را نشانه قداست یافتن آدمی گرداند .
و عاشقان واقعی را چون همه نیت و اراده، فنای در اراده حضرت عشق باشد سهل شود همه سختی ها در ذوق مستیشان بر آستان حضرتش .
امید است مطلب را رسانیده باشم گرچه فرای مطلب است .
ارادتمند همه عشاق : حقیر حمید : افسردگان سرا

مجید در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰:

با سلام. من هم فکر میکنم داستانی که برای بیت : گر مسلمانی ... آورده اند واقعیت نداره . چون اتفاقا معنای بیت اعتقاد کامل به معاد رو میرسونه. چون به طعنه میگه مسلمانی حافظ خالص و آنطور که باید باشه نیست پس وای به حالش ، فردای قیامت سخت بازخواستش میکنند.

ناشناس در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۲۹ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۶ - در مدح خاقان اکبر منوچهر شروان شاه:

وزن شغر مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم) است
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

شکوفه پناهی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۳۴ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۲۸:

بیت دوم برگرفته از این شعر سعدی است گویا :
دل همچو سنگت ای دوست به آب چشم سعدی
عجب است اگر نگردد که بگردد آسیابی

ناشناس در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۸ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۶ - در شکایت از روزگار و دوستان و ستایش تهمتن پهلوان:

بیت اول:
...غم خوری ندارم
هم قافیه و هم وزن درست میشود.

شکوفه پناهی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۵ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۷:

در تکمیل کلام جناب کیخا باید عرض کنم تعدادی از رباعیات از جمله همین رباعی ، نگاه صریح و مستقیمی به رباعیات خیام دارد . ورای تشابه نگاه و تفکر ، واژگان هم بسیار بسیار شبیه اند .
مثلا بیت اول این مصرع را به ذهن متبادر میکند :
دوزخ شرری ز رنج بیهوده ماست ...
یا بیت دوم نشانی مفهومی از بیت دوم این رباعی دارد:
این کوزه چو من عاشق زاری بوده است / در بند سر زلف نگاری بوده است
این دسته که در گردن او می بینی / دستی است که بر گردن یاری بوده است
یا مثلا این بیت :
این سبزه که امروز تماشاگه توست / فردا همه از خاک تو برخواهد رست
همه ی اینها برگرفته از فلسفه ی خیامی است . نوعی مسخ . ابیات اصلا قدرت نگاریده های خیام را ندارند و به شدت تاثیر از آنها در شعر بالا مشاهده میشود .

منصور پویان در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۲۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲۵:

جان این غزل دلالت دارد بر شکوفائی بخت نیکو و خجسته ای که همانا نیازمند آنست که تو دفع کــُسوف دل کرده؛ مـَـه را که همانا مَــنـیــَت توست؛ از سایه برافکندن بر خورشید ِجان ِجانان ِخویش دور ساخته و همچون مـَسیح به یـُمـن نان و شراب؛ گمشدگان و جن زدگان یعنی خودباوران را اطعام و از مائده های عشق سرمست کنی. آری با روی خندان و شاد، این عمر منقطع را سرشار از سرخوشی عاشقانه کرد باید

حافظ پرست در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹:

جای بیت نهم و دهم باید با هم عوض شود ..زیرا حافظ اسم خود را همیشه در بیت آخر میاورد

محسن آقا در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۳۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:

برای کسی که تو بارگاه موسی بن جعفر داره کار میکنه و داره دلخسته میشه
این شعر نای با وصف شرایط عاشقانه ای که شخص دارد ، خارج شدن از این شرایط مرگبار را مرگ میداند
محشره حافظ ، محشر

سیدمجتبی سجادی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۳۱ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴:

با سلام و خسته نباشید به زحمتکشان گنجور
به نظر بیت دوم باید به صورت زیرباشدتاوزن رباعی درست شود
رویت که به خواب در ندیدست کسش
دیده نشود مگر به بیداری دل
باسپاسی دوباره مجتبی

شبنم در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲:

روح آدم با این اهنگ پرواز میکنه!شعر زیبا،اجرا و تنظیم زیبا!اصلا عجب نیست که شنیدنش م مو بر اندام سیخ میشه!!

دانیال کراری در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

عشق و توضیح عشق در شعر حافظ
این شعر سه قسمت دارد
مقدمه
که تعریف می کند چطور
نبات خانم حافظ را نیمه شب بیدار کرده است
و تعریف حافظ از عشق این زن مو را بر تن سیخ می کند
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست
نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست
سر فرا گوش من آورد به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست

در قسمت دوم
به خدا توضیح می دهد
چرا به عشق نبات به جای عبادت خدا نیمه شب بیدار شده است
عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست

و درقسمت پایانی
نتیجه گیری کرده
و حجت را باخواننده تمام می کند
برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست
آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشت است وگر باده مست
خنده جام می و زلف گره گیر نگار
ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست

دانیال

شهاب حسن نژاد در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۳۴ دربارهٔ شهریار » منظومهٔ حیدر بابا:

یا حق
سلام بر آن شخصی که شهریار ایران را تریاکی خطاب کرده///من فقط یک جمله خواهم گفت/
بی خردان را در جامعه ی ادبیات جایی نیست//و یک بیت /
شمر گوید گوش دادم تا چه خواهد از خدا//
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین///
ما عشق حسین داریم پس دعایت میکنم//آدم شوی

مهدی نعیمی در ‫۱۰ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۹ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:

درود بی پایان محضر تمامی عزیزان.
حجاب جسمانی با حجاب ظلمانی تفاوت بسیاری دارد دوستان.
ظلمت شامل درجات روح شود و حجاب جسم , همین حجابهای دیدن ماست به روح حق , اما ظلمت روح به مراتب در درجات بالاتری قراردارد , چه بسا رهایی از ظلمت روح تا حجاب جسم دشوارتر است , با مثالی راحتتر این نکته را بفهمیم , یک دریا و مردمی در آرزوی دیدن دریا , حجاب جسمانی اینست که بدانند دریا هست و جهتش فقط دنبال میکنند, اما حجاب ظلمانی در بودن دریا هم مشکوکند , و همه جارا خشک میپندارند , جایی که ظلمت باشد چه دریا باشد و نباشد فرقی نمیکند , همیشه تاریک وخشک است ,
امیدوارم عمق مطلب بیان شده باشد .

۱
۴۳۰۴
۴۳۰۵
۴۳۰۶
۴۳۰۷
۴۳۰۸
۵۴۸۳