پویا خانی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۵:
قافیه ی این بیت رو چه گونه باید تلفظ کردی؟ نخری؟!
خفتگان را خبر از محنت بیداران نیست
تا غمت پیش نیاید غم مردم نخوری
ناشناس در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۰۹ دربارهٔ باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۶:
این جمله به هم گذار و بر یک سو زن
بگذار غلط تایپی است لطفا تصحیح فرمایید.
احسان در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۳ دربارهٔ شهریار » منظومهٔ حیدر بابا:
خیلی بی احساس معنی شده
امیر در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۸:
چه ایهام زیبایی در بیت چهارم وجود دارد. سوگند به دل یار را سوگندی سخت و محکم می داند و در عین حال به سخت دلی یار اشاره می کند.
ناشناس در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۶:
چهار بیت آخر تمرین نیست ، از فیلم دلشدگان علی حاتمی
علاء در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷۵:
حضرت مولانا در بیت دوم جان و قلب آدمی را به مزرعه پاکی تشبیه میکند که جایگاه راستینش عشق و محبت است .
س،م در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲ - تفسیر خذ اربعة من الطیر فصرهن الیک:
بسمه تعالی
سلام بر حاشیه نویسان گرامی
چه مخالفان اشعار هزل و چه طرفداران آن
هزلیات سعدی استاد سخن از همه شعرا معروفتر است: {دروازه ی کازرون ببینی }نیم بیتی است از آن .
ایرج میرزا ، بهار ، قاآنی و دیگران نیز به آن پرداخته اند
از کجا معلوم که اینان نیز در جوانی ، جوانی نکرده باشند
جناب ناشناس عزیز که نوشتند: شعر لیام با اینکه در الفاظ و ترکیب هایش استوار است، در محتوا و شعور، بسیار فقیر و کم ارزش
. و در موارد زیادی بر خلاف ارزش های مورد قبول خردمندان و اساتید سخن است
کاش لطف میکردند و میزان و معیار ارزشهای مورد قبول را هم گوشزد میکردند. چند بار این شعر را خواندم . چون خردمند و استاد سخن نبودم حتماً نیز خلاف ارزشی در آن مشاهده نکردم
چه خوب است خوب را تشویق کنیم همانطور که ناپسند را تقبیح میکنیم
خداوند مرا و همه را از جبهه گیری های انحرافی دور بدارد
به منه و کرمه
علی جعفری در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۴۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:
لطفا مفعول و متمم اشعار را هم بنویسید
سعید در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۳۴ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » آیینه سکندری » بخش ۲ - در مدح شمس السلاطین علاء الدنیا و الدین:
خواهشمندم از این بیت به پس درست شود:
که آمد چو بیرون فلاتون ز آب؟
بشر باز شد در حین خاک رفت
مصرع ها جابه جاست.
با سپاس
هدی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹ - گل پشت و رو ندارد:
پیوند به وبگاه بیرونی
با صدای استاد محمد حسین سر اهنگ
ترانه این اهنگ همین شعر است .
سعید بدر در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۰۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴ - ملال محبت:
سلام
مصراع بیت دهم به این صورت صحیح است : تامن بسان شمع سر و جان فشانمت
شهاب در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۴۲ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:
اگر ادبیات را دارای دو جنبه فرم و محتوا در نظر بگیریم، می توانم بگویم عالی ترین نمونه فرم را در این غزل دیده ام. تصور می کنم اگر بتوان آن را با لحنی زیبا برای یک غیر ایرانی خواند اگر آن فرد اندکی ذوق داشته باشد مسحور خواهد شد! کاش ترجمه انگلیسی خوبی از این شعر باشد! اگر کسی از دوستان سراغ دارد ممنون می شوم که راهنمایی کند.
محمد مهدی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۵ - انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان:
زین نمت بیهوده می گفت آن شبان
حسین وفایی (آرمان) در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۷ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۶:
بنظر می رسد در مصراع اول بیت پنجم غزل، ضمیر( م ) حذف گردیده یا تایپ نشده است که وزن شعر بهم می خورد ( وزن شعر مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن در بحر ،رجز مثمن سالم می باشد ) .بنابراین بجای شد باید شدم نوشته شود ، دی خنده زد بر زخم من، من خود ز شادی گم شدم
خالد خدامرادی در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۱۲ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۵:
هر چه از این اشعار ناب وحشی بافقی بگویم بسی کم گفته ام.
و از همه مهمتر اینکه عزیزی چون چاوشی نازنین با صدای دل انگیزشان این اشعار را به اوج لذت آن رسانیده است.
Hamishe bidar در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۰۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲ - تفسیر خذ اربعة من الطیر فصرهن الیک:
عزیزان, اگر کمی کمتر از "پوزه بند" و توهین به دیگران حرف بود که جای ناراحتی نداشت، اینکه کسی شعر لیام را زیبا ببیند عیب نیست دوستان، که من هم ان شعر را زیبا دیدم و گفتم. ولی وقتی که لیام عزیز نبوغ شاعرانه را برای هدفهای دنی قربانی میکند واقعاّ آدم برای ایشان و شما دوستان ناراحت میشود. هدف شما چیست؟ لذت بردن از اشعار یا خرد کردن مردم؟ کسیکه اینگونه شعر بلد است که بگوید
تو حرص و طمع از سرخود دور کن آنگه
بینی که چه آسوده کنی گوهر جان را
وانگه ببر از یاد همه کینه و تزویر
بر گیر ز دیوانگی و خشم عنان را
آنرا که خرد راه نماید به ره راست
ابلیس که باشد که زند شیر ژیان را
حیف نیست زبان را به چنین ابیاتی بگشاید؟
لاف زن، ای ”مجتبی“ ای بی خبر
ای تو آوازت بَتَر از ماچه خر
انکر الاصواتی و نادانی ات
خلق را گشته ست رنج و دردسر
اسم این فهشها ادب است؟
اسم این عالم بی عمل نیست؟
تعصب عزیزی به خرج داد که فرمود:
"با این عربی بلغور کردنش مشکل در مشکل انداخت"
من نمیخواهم دفاع کنم ولی کسی که اینطور بی احترامی میکند نباید در جواب حلوا و شیرینی توقع داشته باشد.
خیلی از آدمها به اینجا میآیند برای خواندن شعر مولانا و از این همه فهش تعجب میکنند. امیدوارم که شما بسیار جوان باشید که کمی وقت برای خودسازی داشته باشید.
عزیزان، اگر دین ندارید آزاده باشید و ادب را فراموش نکنید!
سپهر در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۳۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱:
با سلام. می اندیشم که بیت زیر از قلم افتاده است:
دلا چو پیر شدی حسن و نازکی مفروش
که این معامله در عالم شباب رود
msr در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۰۰ دربارهٔ کسایی » دیوان اشعار » برف پیری:
مصراع اول: بنفشهزار بپوشید روزگار به برف
بیت آخر، مصراع اول: آخرین هجای «کسایی» را باید سریع خواند، مثلِ آنکه بگوییم «کسای».
ناشناس در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۰۷:۴۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲ - تفسیر خذ اربعة من الطیر فصرهن الیک:
شعر با شعور، ارزش دارد و کسی استاد سخن می شود که ادب و شعور را رعایت کند. ادب با خالق و ادب با خلایق. شعر لیام با اینکه در الفاظ و ترکیب هایش استوار است، در محتوا و شعور، بسیار فقیر و کم ارزش و در موارد زیادی بر خلاف ارزش های مورد قبول خردمندان و اساتید سخن است. ظهور استاد سخن در این عصر و در آینده، ناممکن نیست و عنوان "استاد سخن" وقف بر گذشتگان نیست، اما بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی/ مقبول طبع مردم صاحب نظر شود...
با احترام به ناآشنا و دیگر دوستان.
ناشناس در ۹ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴، ساعت ۲۰:۲۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸: