گنجور

حاشیه‌ها

خسرو در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۱۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۰ - آموختن پیشه گورکنی قابیل از زاغ پیش از آنک در عالم علم گورکنی و گور بود:

کلمه ی "واش" هنوز هم در بسیاری از مناطق ایران که زبان باستانی خود را حفظ کرده اند کاربرد دارد.
مثلا در زبان تاتی (پهلوی) کلور (شهری در جنوب استان اردبیل)، واش به معنی علف است.

امین کیخا در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۰۵ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰:

به لری تیمان یعنی ابر که باز همین لغت تم در آن هست . به پارسی افغانستان تم یعنی آب مروارید که باز نوعی تاریکی در چشم است

امین کیخا در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۰۳ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰:

غمام در عربی یعنی تاریکی در فارسی نغام همین معنی را نیز میدهد . تَم به فارسی یعنی تاریک که همان dim انگلیسی است .

امین کیخا در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۸ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰:

خرم در ریشه هورام بوده است یعنی خوب رامیدن جایی که خوب می رامیم و تفریح میکنیم .صفت بهشت هورام است .

بابک در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:

البته این نه گناه بر گردن شخص یا اشخاص افکندن، که فقط تحقیق و تتبع در روند پیامدهای تاریخی است، که واژگان چگونه تغییر و تحول داشته اند.
1-در گاتها که می باید سروده های شخص اشو زرتشت باشد و نه چون پاره ای از یشتها و دیگر نوشتگانِ این باور که بسیاری بعدها توسط راهبان این کیش به نگارش در آمد؛ دایوا و برخی از کاوی ها و کاراپانها مورد حمله قرار گرفته از آنها اهریمنین و یا یاران "انگره مَنیو" یاد شده.
2-در باب "دیگر کسان" این بستگی دارد که کدام یک از نقلها را باور کنید،:
الف-آنرا که داریوش و همدستانش بردیای دروغینی را که حتی مادر و خواهر و همسر و نزدیکان او را از بردیای حقیقی (پسردوم کورش بزرگ که طبق این روایت توسط برادرش کامبوجیه چند سال پیشتر کشته شده و هیچ کس از آن با خبر نبود!) تشخیص نمی دادند ، پس ازچند سال و یا چند ماه "غصب پادشاهی" از میان بردند.
ب-یا آنکه بردیای دروغینی در کار نبوده و این گروه با شبیخون زدن به مقر او و کشتن وی و معلمش که یک مغ بوده، کودتایی راه انداختند.
*باری، پس از این واقعه و به تحریک این گروه مردم به "کشتار مغها" (راهبان کیش پیشین) پرداختند که هرودوت، ستیاس، و آگاتیاس آنرا آورده و از آن (Magophonia) یاد کردند، و پس از نیز هر سال این روز را جشن گرفته که هیچ مغی از خانه بیرون نمی آمد.
** در باب واژه مانا که پنداری دوستان آنرا برابر معنی و معنا استفاده می کنند،
فرهنگ معین آنرا :
1-از پهلوی mānāk " صفت مشبهه از ماندن، ماننده، شبیه
2-آدات تشبیه و تردید، گویی،پنداری
و Mān را از manah در اوستا به معنای اندیشیدن
جلد سوم صفحه 3718
-فرهنگ پهلوی مَکنزی، صفحه 53:
Mānag،ذهن
و Mānāg،شبیه ، و مانند در فارسی نو
-ازOld Avestan Glossary صفحات 22-23:
To think ),Man),فکر کردن
(Manah ( Mind,Thought ذهن، فکر
(Mana, (anger خشم
-در فارسی کهن یا Old Persian
(Manah (mind,thought ذهن، فکر
(Manā (mine,me من، مال من
An introduction to Old Persian
صفحه 163
***آیا دوستان مانا را از Mānāg پهلوی برداشت می کنند؟
که "مانند و شبیه" معانی نسبی و نه مطلق دارند، ولی معنی یا معنا در فارسی نو حکم مطلق بودن را دارد.
راهنمایی بفرمایید سپاسگزار خواهم شد.
-"دیوان" را فرهنگ معین بر گرفته از آسوری dap و dipi "نوشتن"، بیان کرده.
جلد دوم صفحه 1599
که می باید هنگام مستولی بودن آسوریان بر برخی نواحی از غرب ایران از جمله بر هَگمَتانه، و یا پس از غلبه پادشاهان ماد بر آنان در زبان و فرهنگ ایران آمده باشد.
این شاید" سیر و سفر" این یک چند واژه را از ابهام درآورده و کمی مشخص کند.

ف.ا در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۰۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۳ - قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود:

در این ابیات حضرت مولانا بیشتر اشاره به بحث عرض و جوهر بودن اعمال آدمی دارد. عده‌ای از دهریان و کمونیستان بر عمل مومنان و اینکه آنها اعمالی را انجام می دهند و اعتقاد دارند به اینکه روزی در آینده پاداش آنها را دریافت خواهند کرد، اشکال وارد میکنند که از کجا معلوم که این اعمال شما عرض نباشد و تا آن زمان باقی بماند. حضرت مولانا در این ابیات جواب آنها را می دهد و اشکال آنها را بر عمل و اعتقاد مومنان برطرف می کند.

مظفر در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۴:۵۱ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۳:

بیت : دی چو زلف.....................مصرع دوم این طور صحیح است : عجب این است که چون چشم تو ام مست امروز.

ناشناس در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۵۴ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۲:

برخاست غم از دل صحیح است

کریم کاتبی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۰۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲۷:

امیر حسین عزیز،
کدام تمدن را می گویی؟ خوب بود اگر روشن تر می گفتی،
آن تمدنی که بیدل را زاد، رخت بر بست و رفت، حتی وارثی پیدا نشد که از مرده ریگ او استفاده کند،

پیام در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۲:

این شعر در آلبوم شهرعشق (حسین عمومی و پریسا ) بسیار بسیار زیبا خوانده شده و شنیدنی است .

ناشناس در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۱۱ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۴ - در مدح بهرامشاه پسر مسعود غزنوی:

بیت 7
غلط: گشن
درست: گلشن

سیاوش بابکان در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۳۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:

ببخشایید روفیا بانو،
دویل ، در ایتالیایی دیاولو ، از واژه‌ی دیابوبولوس لاتین می آید که همان انگره مینو، اهریمن، شیطان و ابلیس خودمان است.
وای بسا ابلیس آدم رو که هست........

سیاوش بابکان در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:

روفیای گرامی ،
این که کی و چگونه واژه‌ دیو مانایی متفاوت از دیگر زبانهای هم خانواده یافته است ، نباید گناه را به گردن اشو زرتشت یا دیگر کسان بیفکنیم روند سیر و سفر واژگان است که مانایشان دگرگون میکند
نمونه‌ی روشن آن واژه‌ی دهگان است که هم مانای ایرانی داشته است و معنای امروزین آن.
در زبان ایتالیایی دیو و کمدیا دیوینا ی دانته ( کمدی الهی) ریشه در داوس لاتین دارند و دور نرویم دی خودمان آری ماه دی!
اما دیوان ریشه اش در پهلوی دبیر و دپیر است و دین دبیره که میگویند کاملترین الفبای جهان بوده است از برای نوشتن اوستا و دیوان چه دیوان انوری باشد چه دیوان بلخ در هر حال با نوشتن سرو کار دارد.
دیو فارسی امروز البته معانی دیگرنیز دارد ،دلیر و بی باک ، و هم کلان و بزرگ که برخی نامها را توجیه میکند به کمدی الهی اشاره کردم نمونه‌ی ایرانی آن ارداویراف نامه است بسیار پیش از روزگار دانته
آلیگیری ، نوشته‌ی ارداویراف موبد سیرگان ( سیرجان امروز)

بابک در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:

اینرا شاید کمی بیشتر باید روشن می کردم که در اوستا نسبت به باور پیشین و کهن تر، معنای لغوی ایزد و اهریمن با یکدیگر جابجا شده، یعنی دیو تبدیل به اهریمن شده و اهریمن تبدیل به اهورا یا ایزد.
در صورتی که در ودا، آسورا (Āsura) همانگونه که پیشتر بوده اهریمن مانده، و دوا(Deva) نیز همچنان ایزد باقیست.
ولی در عمل در این هر دو کیش یک گروه منشأ خیراند و دیگری منشأ شرّ ،

امیرحسین مقتدائی در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲۷:

تمدنی که اینچنین شعری داره و فکر میکنه به شکوه رسیده و الان در اوجه قطعا از خود بیگانست وگرنه کسی با خوندن این شعر متوهم نمیشد

مجید در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۴۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱۰ - حکایت در معنی عزت نفس مردان:

اگر اشتباه نکنم در برخی نسخ تیز دندان هم آمده است .

بابک در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:

روفیای گرامی،
دیو در ایران کهن پیش از زرتشت ،"Deus" در لاتین و یونانی، "Zeus" در زبان یونانی ، و دِوا "Deva" در زبان ودایی که بعدها به سانسکریت (منظم شده، ترتیب یافته) مشهور شده همگی معنای ایزد (Deity,god) را می دهند. واژه Day یا روز از همین آمده.
از میان آنان زبانهای ایران باستان با زبان ودایی زبانهای خواهرند یا نهایتاً عموزاده، یعنی که یک و یا دو هزاره ای پیشتر که اجداد این دو گروه از یکدیگر جدا نشده بودند زبان واحدی داشتند که آنرا هندوایرانی (IndoIranian) نام داده اند، و اینان همگی از آن زبان مادر مشتق شده اند.
در ودا برخی از واژگان با (S) و همانها در اوستا با (H) تلفظ می شده.
مثل سپتا (Sapta) و هـپتا (Hapta) یا هفت در فارسی کنونی.
Ā در ابتدای واژه معنای آنرا مخالف می کند، مثل مرتا (Mrta) که معنای مرگ دهد و آمرتا (Āmrta) که معنای نامُردنی و یا جاویدان دهد، در لاتین (Immortal).
واژه سورا (Sura) در ودا و (Hura) در زبان اوستا که معنای (God,Lord) را دهند با Ā در ابتدای واژه معنای مخالف یابند، یعنی (Āsura) در ودا معنای اهریمن را دارد ولی در اوستا اهورا (Ahura) معنی خدا را پیدا می کند.
گمان بر اینست که خود زرتشت چنین کرده و در اوستا بر بسیاری از دیوها یا ایزدان تاخته و آنها تبدیل به اهریمن شده اند، ولی چند تن از آنان را نیز در دین خود وارد کرده که تنزل مقام یافته اند و تبدیل به امشاسپندان گردیده اند که یکی از آنان مهر یا میترا باشد.
در کتیبه های داریوش و خشایارشا نیز به دایوا(Daiva) همواره حمله شده و این نیز بیان گشته که معابد آنانرا از بین برده اند.
واژه devine که شما پرسیدید از همان deus مشتق شده ، devil را نمی دانم که از کجا و در چه زمانی در لاتین آمده.
در پهلوی که زبان ساسانیان در چند سده پس از هخامنشیان باشد، دیو همان معنای اهریمن را دهد که از هخامنشیان گرفته اند.
-در باب "دیوان" در فارسی نو هیچگاه ریشه یابی نکرده ام که از کی و چه زمانی این فرم و شکل را پیدا کرده، ولی بخش اول آن که دیو باشد یقیناً از زبان و فرهنگ ایران آمده.
و دیوان به معنای دفاتر و کارهای دولتی است که با دفاتر و حساب و کتابهای مالیاتی و حقوقی و امثالهم سر و کار دارد.
واژه هایی چون دیوان سالار، یا صاحب دیوان و غیره از زمان امویان به بعد می باید آمده باشد که رسوم دولتی و دفتری ساسانیان را گرفته و ادامه دادند و پس از آنان نیز دیگر سلسله ها، ولی در این باب نیز تحقیقی نکرده ام و اطلاع دقیق ندارم.
-شادروان دکتر مهرداد بهار پسر ملک الشعرا بهار در این زمینه ها تحقیقاتی داشتند و کتابهایی نیز به چاپ رساندند، که می توانید به آنها رجوع کنید.
-در حاشیه ای دیگر که گفتگویی داشتیم گفتید که برخی حافظ را فراماسون دانسته اند که همانگونه که خود اشاره کردید خنده آور است، ولی آنکه برخی از رسوم کیش کهن مهرپرستی تا زمان خواجه و حتی تا امروز با تغییر شکل دادن پایدار مانده را می توانید در کتاب ذکر شده از آقای سود آور یابید که از سایت ایشان قابل دانلود است.
پرسش دیگری هم باشد در خدمتم.
شاد باشید

سیاوش بابکان در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۳:۱۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

7 گرامی ؟!
هر دو بیت از استاد سخن است، در باره‌ی شما و تو ای بسا که چنین بوده است:
از روی توام صبر نه ....... و هم در مصرع دوم
و آن دیگر ، ترا به خدا سوگند می دهم روی خویش از مردمان مپوش ، بگذار تا افریدگان خدا از چپ و راست تو را تماشا کنند.

۷ در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۳۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

از بهر خدا روی مپوش از زن و از مرد
تا صنع خدا می‌نگرند از چپ و از راست
مصرع دوم رو نمیفهمم و ربط زن و مرد با چپ و راست؟
شک دارم این بیت از سعدی باشد

۷ در ‫۹ سال و ۱۰ ماه قبل، شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:

از روی شما صبر نه صبرست که زهرست
وز دست شما زهر نه زهرست که حلواست
من به یاد ندارم سعدی بجای تو از شما استفاده کرده باشه.و همیشه از تو استفاده شده.از وقتی شما بجای تو نشست چاپلوسی ها آغاز شده چون شما داریم تا شما

۱
۴۱۶۳
۴۱۶۴
۴۱۶۵
۴۱۶۶
۴۱۶۷
۵۴۷۳