با رنگ و بویت ای گل گل رنگ و بو ندارد
با لعلت آب حیوان آبی به جو ندارد
از عشق من به هر سو در شهر گفتگویی است
من عاشق تو هستم این گفتگو ندارد
دارد متاع عفت از چار سو خریدار
بازار خودفروشی این چارسو ندارد
جز وصف پیش رویت در پشت سر نگویم
رو کن به هر که خواهی گل پشت و رو ندارد
محراب ابروانت خواند نماز دلها
آری بمیرد آن دل کز خون وضو ندارد
گر آرزوی وصلش پیرم کند مکن عیب
عیب است از جوانی کاین آرزو ندارد
خورشیدروی من چون رخساره برفروزد
رخ برفروختن را خورشید رو ندارد
در تار طُرّهٔ شب تا روی روز بنهفت
دل نیست کو تعلق با تار مو ندارد
سوزن ز تیر مژگان وز تار زلف نخ کن
هر چند رخنهٔ دل تاب رفو ندارد
او صبر خواهد از من بختی که من ندارم
من وصل خواهم از وی قصدی که او ندارد
با شهریار بیدل ساقی به سرگرانی است
چشمش مگر حریفان می در سبو ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زبان عاشقانه و عاطفی است و احساسات عمیق شاعر را نسبت به محبوبش بیان میکند. شاعر با اشاره به زیباییهای گل، محبوب را بینظیر و جاودانه میداند و به عشق خود به او اشاره میکند که در شهر همه جا سخن از آن رفته است. همچنین، از بازار عفت و خودفروشی صحبت میکند و میگوید که عشق واقعی دیگر جایی در این بازار ندارد. شاعر از عشق خود و آرزوهایش میگوید و به ناتوانیاش در دستیابی به وصال محبوب اشاره میکند. او در نهایت حسرت و غم را در زندگیاش احساس میکند و نشان میدهد که چقدر برای وصال محبوبش اشتیاق دارد، اما شرایط مناسب برای آن را ندارد.
هوش مصنوعی: ای گل، رنگ و بوی تو باعث میشوند که دیگر گلها رنگ و بوی خاصی نداشته باشند. با لعل تو، آب حیات هم رنگ و مزهای ندارد.
هوش مصنوعی: در شهر هر جا که بروی، درباره عشق من به تو صحبت میشود، اما من به تو عشق میورزم و این عشق نیازی به سخن گفتن ندارد.
هوش مصنوعی: عفت و پاکدامنی در همه جا خریدار دارد، اما در محیطی که خودفروشی رواج دارد، هیچ ارزش و توجهی به آن نمیشود.
هوش مصنوعی: به جز توصیف آنچه در برابر توست، چیزی از گذشته نمیگویم. به هر کسی که میخواهی رو کن، چرا که گل زیبایی در دو طرف ندارد.
هوش مصنوعی: ابروهای تو همچون محراب، دلها را به نماز میخواند؛ آری، دلهایی که بدون خون وضو بگیرند، بهتر است بمیرند.
هوش مصنوعی: اگر آرزوی رسیدن به او باعث پیر شدن من شود، عیب ندارد. عیب از دوران جوانی است که این آرزو را ندارد.
هوش مصنوعی: چهرهی زیبای من مانند خورشید درخشان است و هیچکس نمیتواند همچون خورشید، زیبایی و درخشندگی آن را داشته باشد.
هوش مصنوعی: در شب که تاریک و پر از راز است، دل من نمیتواند به چیزی وابسته شود؛ زیرا هیچ رابطهای با تار موی کسی ندارد.
هوش مصنوعی: با ناز و زیبایی چشمانت، همچون سوزن بر تیر، به قلب من نفوذ میکنی و با تار زلفت، مانند نخ، مرا به خود میپیوندی، اما هرچند که دل من در این حالتی که دارم، طاقت و توان ترمیم ندارد.
هوش مصنوعی: او از من صبری میخواهد که در اختیار ندارم و من هم خواهان ارتباطی از جانب او هستم که او اصلاً نیتی برای آن ندارد.
هوش مصنوعی: چشم ساقی به شهریار بیدل است و او در حال سرگرمی به سر میبرد، جز اینکه اگر دوستان او، می را در سبو نداشته باشند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.