عباس در ۸ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۵۸ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » مستزادها » ای مردم ایران!:
این مزرعه خشکید، خری تاکی وتا چند
واقعا تا کی و تا چند ؟
دستتون درد نکنه سایت بسیار خوبی دارید.
... در ۸ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:
ظاهراً رسم بوده که در ماه رمضان می نمی خوردن، ولی روز عید فطر رو با باده نوشی جشن می گرفتن. خاقانی یه قصیده ای داره با مطلع:
رخسار صبح را نگر از برقع زرش / کز دست شاه جامه عیدی است در برش
این قصیده روز عید فطر رو توصیف می کنه و اگر مطلع دومش رو مطالعه کنید اونجا در مورد این رسم شواهد زیادی آورده شده، مثلاً:
ز آن سوی عید دختر رز شوی مرده بود / زرین جهاز او زده بر خاک مادرش
یک ماه عده داشت پس از اتفاق عید / بستند عقد بر همه آفاق یک سرش
یا:
انگشت ساقی از غبب غوک نرمتر/ زلف چو مار در می عیدی شناورش
زلفش فرو گذاشته سر در شراب عید / دیوی است غسل گاه شده حوض کوثرش
در آبگینه نقش پری بین به بزم عید / از میکز آتش است پریوار جوهرش
و بیت اول این غزل هم دقیقاً به همین رسم اشاره داره.
اما در جواب دوست خوبمون فرهاد عزیز، اینجا ما درباره حافظ صحبت می کنیم و دریافت نظر ایشون مهمه. ادبیات، فقه و به ویژه فقه شیعی نیست که همه چیزش رو با عینک فقه شیعی نگاه می کنید. ادبیات مختصات خاص خودش رو داره. موضوع بحث ما حافظ هست و نه علامه حلی و شیخ مفید و شیخ طوسی. پس عینک علامه حلی رو از چشمتون بردارین.
نوشیدن می، نه فقط در آثار حافظ که در آثار بسیاری از شعرای کلاسیک ما وجود غیر قابل انکاری داره و برای فهم این موضوع فقط کافیه بپذیریم این دوستان شاعر بودن و نه هیچ چیز بیشتر از این. ضمن اینکه نوشیدن شرابی که با شرایط خاصی به دست بیاد، در فقه حنفی جایز بوده و مغایرتی حتی با شرع هم نداره.
با احترام.
فرخ مردان در ۸ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷:
منظور از آستین در اینجا "راه،طریق" هست.
ایوب در ۸ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۵۳:
بی ارزش نشوی
ایوب در ۸ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۵۳:
سلام
فکر کنم منظورش اینه از جنس خاک بودی و بی ارزش،تا اینکه روح خدا در تو دمیده شد و منزلت یافتی ، حال قدر منزلت خود را بدان و به راه بیهوده نرو تا همچون همان خاک بی ارزش شوی
خرم روزگار در ۸ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:
شیخ شیراز در غزلی دیگر چنین میفرماید:
' به خاک پای عزیزان ، که از محبت دوست
دل از محبت دنیا و آخرت کندم
.... و در همان غزل:
به خاک پای تو سوگند و جان زنده دلان
که من به پای تو در مردن آرزومندم.
خرم روزگار در ۸ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۱۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۲:
جناب وفایی
برایتان سلامت و در قیاس به نفس مبارک پیروزی آرزو داریم.
خرم روزگار در ۸ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۱:
حدیث عقل ،در ایام پادشاهی عشق
چنان شدست که فرمان عامل معزول
...خمار در سر ودستش به خون هشیاران
خضیب و نرگس مستش به جادویی مکحول
khayatikamal@ در ۸ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۰۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۵۲:
طاعاتت ان قبول
بنده این رباعی را با دوستان به اشتراک گذاشتم وجمع این رباعی از 6227
پاینده باشید
مهناز ، س در ۸ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:
ببخشید
جمع است
مهناز ، س در ۸ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:
گرامی حسینی
”به خاک پای تو “ خود قسم است دیگر به سوگند نیاز نیست
دیگر آنکه به نظر می رسد” داند “ به بیت قبل اشاره دارد ، به نصیحت کننده ، می گوید : پند دهنده می داند که تا سرم نرود.
اگر این نظر درست باشد ، شاید باید چنین باشد :
به خاک پای تو دانند تا سرم نرود
ز سر به درنرود همچنان امید وصال.
چون نصیحت کنان ، خمع است
ولی سعدی ست و استاد سخن ، ایراد نمی توان گرفت
مانا باشید
حسینی در ۸ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۱۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۷:
سوالم از اساتید فن این است چرا سعدی در بیت به خاک پای تو داند که تا سرم نرود که در این مصرع قسم خوردن به خاک پای دوست است نگفته به خاک پای تو سوگند که تا سرم نرود
حمید رضا۴ در ۸ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۰۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۲:
به امید آنروز مهناز،س گرامی.
با پیشرفت وسایل سوشال میدیا و نزدیکتر شدن ارتباط بین مردم جهان، بویژه در میان جوانان، دست یافتن به اینگونه آرزوها حتمی هستند و بسیار سریعتر از گذشته.
فرصتیست برای سپاسگزاری از شما که همیشه به پرسش های کسانی که در خواندن اشعار به مشکل بر می خورند را با زبانی ساده پاسخ می دهید و شور و شوق یاد گرفتن را در کسانی مثل من که نه چندان دانش شعر و ادبیات دارند را زنده نگه می دارید.
شاد باشید
نگین در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۵:
واژه ی کف بریدن حتما به معنای بریدن کف دست که در بیت مربوطه تلمیحی است به ماجرای بریده شدن دست زنان و خاتونان مصری.
لکن بنظر این واژه در طول زمان با فهمی نادرست امیخته شده که تکیه ی ان بر لغت کف است که در واقع معنای مستنتج از این واژه دچار خلط با واژه ای دیگر شده و ذهنیت بر امده از ان نیز دیگرگون شده است.
قاسم در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۲:
ای کاش با حس مسئولیت بیشتری نظرمونو ابرازمیکردیم آخه دوست عزیز چندباردرشعر نام سعد وقاص برده شده حتی در اشعار دیگه ای ازچندنفر دیگه از فرماندهان تازی هم نام برده شده آنوقت شمابدون توجه به این نشانه ها میگیدمنظور ازتازی در اشعار فردوسی عربهانیستن نه جناب یک ذره هم شک نداشته باش که تازیان دقیقااعراب تازه مسلمانی بودند که برای کشورگشایی به کشورعزیزمون یورش بردن وچون به آدمای فقیر وبی چیزی بودن ودرحقیقت پشت سرشون چیزی برای ازدست دادن نداشتن که بخوان براش غصه بخورن ازاینطرف سرزمین ایران هم همیشه آب ازلب ولوچه شون آویزون میکردبراهمین باخوی وحشی گریشون باتمام توانشون می جنگیدن
محمد در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۴۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » خان ننه:
اوخودوغوم لاپ گوزل شعر و اشیددیغیم لاپ گوزل سس، شهریارین بو شعری و بونو اوز سسیله اوخودوغودو. گوز یاشیمی دوردورابیلمیرم.
نعمت اللهی در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸:
با سلام خدمت اساتید و بزرگان ادب فارسی.میخواستم بدونم که با توجه به فضای غزل آیا بهتر نیست که بیت "گفتم هوای میکده غم میبرد ز دل" بصورت پرسشی خوانده شود?
پیشاپیش ممنون و شاد باشید..
نادر.. در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۴۲ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین:
به عشق اندر صبوری خام کاری است
بنای عاشقی بر بیقراری است
صبوری از طریق عشق دور است
نباشد عاشق آنکس کو صبور است..
فرهاد در ۸ سال و ۵ ماه قبل، سهشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۱۸:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:
باعرض سلام خدمت عزیزان حاشیه نویس وکسانی که اینقدر سطحی به موضوع می نگرند من سوالی دارم آیا می شود بانوشیدن شراب آب حیات درظلمت شب نوشید یا قرآن را به چهارده روایت خواند اگرچنین است پس افرادی که عرق سگی می نوشند آدرس چشمه حیات را به خوبی بلدند وقرآن هابه 100روایت می خوانند
دکتر امین لو در ۸ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۰۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱: