گنجور

حاشیه‌ها

بابک خیابانی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۰:۴۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۳:

در بیت آخر منظور از هندو چیست؟
با تشکر

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱:

نظر به صفحه اول مکن که تو بر توست
درین ماناست :
که عشق آسان نمود اوّل ، ولی افتاد مشکل ها

مهناز ، س در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۲۱:۴۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱:

هزار دشمن اگر بر سرند سعدی را
به دوستی که نگوید به جز حکایت دوست
به حرمت دوستی سوگند یاد می کند که جز سخن دوست بر زبان سعدی جاری نیست .

نادر.. در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴:

مثال عاشق و معشوق شمع و پروانه‌ست
سر هلاک نداری مگرد پیرامون
نیز:
هر که ننهادست چون پروانه دل بر سوختن
گو حریف آتشین را طوف پیرامن مکن
..
اما، مگر سرشتمان و سرنوشتمان غیر از این است؟..

سولماز در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳:

حافظ مطمئنا داره به درد عشق اشاره میکنه.(اونم با توجه به مصرع قبلش و معنای کل ابیات)
و اینکه درد واقعی و درد الکی از نظرم دسته بندیه معقولی نیست

نادر.. در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱:

و نیز در غزلی دیگر به زیبایی فرموده است:
سفر دراز نباشد به پای طالب دوست
که خار دشت محبت، گل است و ریحان است ..

Ali در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۰۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۲۷ - نشستن اسکندر بر جای دارا:

دوست گرامی،
هرچه بوده، گذشته. پدرانمان، اجدادمان را به بزرگی شان ببخشیم، و بیشتر به آینده بپردازیم. دشمن به کنار باشد زین پس، انشاالله.
موفق باشید

شرح سرخی بر حافظ در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۴۱ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۳۰:

در اول حکایت بزرگان صحیح است ...

حسین ۱ در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:

مثل اینکه اینبار هم باید در تأیید مهناز خانم باشم
ایشان به درستی فَراغ را به مانای ، وقت داشتن و مجال داشتن برداشت کرده اند
میگوید : اگر تو به تماشای چمن بیایی من فقط به تماشای تو بس می کنم و چشم بر همه چیز و همه کس خواهم بست . یا [ بیا تا تنها درگیر تماشای تو باشم]
برخیز تا تفرج بستان کنیم و باغ
چون دست میدهد نفسی نوبت فَراغ . {سعدی}
پایدار باشید

سولماز در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:

سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار
در گردشند برحسب اختیار دوست
نه خورشید را سزد که به ماه رسد و نه شب از روز پیشی جوید و همه در مداری در گردشند(یس 20)
همانا خداوند آسمان ها و زمین را از منحرف شدن نگه میدارد و اگر منحرف شوند هیچکس بعد از او آن دو را نگه نمیدارد(فاطر 21)

ناهید در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:

بیت پنجم:
وین چه استغناست یارب وین چه عالی همتست
کاین همه درد و نهان هست و مجال آه نیست
استغنا یکی از هفت وادی عطار هست
و زخم نهان هم فاقد معنی و هم غیر منطقی است
معمولا درد نهان هست، زخم که عیان هست

قدرت ا.. احمدی در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

با سلام حضور تمامی اساتید و آشنایان به دانش و هنر ادبیات و کسب اجازه از محضر این عزیزان ،
آنجا که عقاب پر بریزد از پشّۀ عاجزی چه خیزد
در جاییکه اساتید عالیقدر و محترم ادبیات با احتیاط
نظریات خود را عنوان میفرمایند ، جا دارد که اهالی و دوستداران شعر و ادب پارسی عقاید و دیدگاه های خود را همانگونه با احتیاط ایراد فرمایند .
ادراک امری طبیعی برای تمامی انسانها بوده و همه افراد در حدّ توانائی خود از مفاهیم بسیار ساده ای چون شکسته و نشسته آگاه میباشند . لذا پیشنهاد این حقیر اینست که تا زمانیکه مدرکی معتبر در رد و یا قبول موضوعی خاص نیافته ایم اصرار در قبولاندن نظرات خود نداشته باشیم . با تشکّر

الهه در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۲:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۰:

اگر ممکن است مصرع دوم این بیت را برای من تفسیر کنید .
ما را به چشم سر مبین ما را به چشم سر ببین
آن جا بیا ما را ببین کان جا سبکبار آمدم

همیرضا در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷:

مضمون حنا گرفتن دست به خون عاشق/خلق در جای دیگری به این شکل توسط سعدی به کار رفته:
به خون خلق فروبرده پنجه کاین حناست
ندانمش که به قتل که شاطری آموخت

ابراهیم در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۱۰:۱۵ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۱۷:

نشیند صحیح است.

... در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۹:۰۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:

عذر میخوام. یعنی چی فراغ (جدایی، محرومی) رو با فراغ (تهی بودن و ..) جایگزین کنم؟
عرض کردم فراغ به معنی جدایی نیست. وقتی نیست چطور جایگزین کنم؟

سعید اسکندری در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۰۷ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:

در مورد حاشیه ی اول که سعید نوشته است همان وصل صحیح است و دُر وصل سفتن به کرات در ادب کلاسیک فارسی استفاده شده دُر وصال در وزن هم نمی گنجد ایشان اگر وزن بداند احتمالا " دُرِّ " را به اشتباه " دَر " خوانده است.

Erfan در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۵:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶۴:

فکر کنم غالبش مسمط مربع باشه

مسیح تدین در ‫۸ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۴۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشانده‌ای بر سر راه بر کن:

کهنه بیرون کن منظور ترک گذشته است. ترک هوا منظور ترک امیال و آرزوهایی ست که مربوط به آینده است. ترک این دو تو را به لحظه حال می آورد جایی که نفس از آن بیزار است زیرا که نفس در لحظه حال محو میگردد. همانست که میفرماید "ماضی و مستقبلت پرده خداست".

۱
۳۴۴۵
۳۴۴۶
۳۴۴۷
۳۴۴۸
۳۴۴۹
۵۴۸۳