گنجور

حاشیه‌ها

سینا در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶۷:

در بیت نهم اگر بر اساس وزن بخوانیم : ای شا هِ شِ کَر خَن دِه ، ای شا دی ی هر زن ده بهتر است بعد از خنده فاصله ی کامل بیاید(ای به شادی نزدیک باشد تا خنده) تا در خواندن صحیح یاری رساند

فریبرز فرشیم در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۲۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۳:

در بارۀ «چو ایران نباشد، تن من مباد ....»
مقالۀ آقای خطیبی جالب توجه است و همان گونه که نویسنده هم گفته، بیتی است استوار که گویی زبان و روح فردوسی در آن حاضر است. و اساسا مگر همۀ جای شاهنامه بیان پهلوانانۀ همین بیت نیست!؟ شاید اگر فردوسی «زنده تر» می شد و این بیت را می‌دید، جا در جا آن را به متن شاهنامه می افزود! عزیزان، مخصوصا همین روزهاست که فردوسی در دلهای ما به شکلی رازآمیز برای چندمین بار تداوم یافته، چنان که در روزگار افزودن بیت مذکور، نیز چیزی چین که می بینیم زندگی را در ایران تهدید می کرد: اشغال ایران!

گمنام-۱ در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۱۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزه‌گر » بخش ۱۴:

می فرماید:
از ایران و ترکان و از تازیان. نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود
سخن ها به کردار بازی بود
شما نمونه درخشان این نژادید.

احمد محمود امپراطور امپراطور در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۵۶ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۰:

تهمت اعمال زشت ننگ حقیقت مباد
آدمی ابلیس نیست لیک حسد لعنتیست
بیدل رح

فرشید فلاحی در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳:

سلام بیت مورد اختلاف در نسخه ی زنده یاد فروزانفر نیامده است

نستوه در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۴۱ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱ - قطعه:

شعر فرخی با چند اختلاف در سفینۀ تبریز (ص485) در خلال اشعار دیوان ظهیر فاریابی آمده است.
در بیت سوم شعر منقولِ تردید که متأسفانه ننوشته اند از کیست، خار اشتباهاً خوار تایپ شده است.

مسعود در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹:

به نطر من موسیقی تلفیقی همایون شجریان خیلی زیباست.اما بهترین جای شعر به نظرمن تاکید دوباره "بیا" ست.
چون اگه میگفت بیا ک مرا باتو ماجرایست زیبایی خودشو از دست میداد.
تاکید دوم بیا واقعا معرکه ست

سید عسکر رئیس السادات در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۳۴ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲:

در بیت اول مصرع دوم هم بعد باید ویرگول گذاشته شود بهتر است.
چون می خواهد بگوید باید راستی پیشه کرد، اما من روزگار را به بازی و غفلت گذراندم

سید عسکر رئیس السادات در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۲۲ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲:

سلام
بخشایا درست نیست بین بخشا و یا باید فاصله باشد.
جرم بخشا یا به توفیقم چراغی پیش دار

هادی در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۶:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:

با سلام
سه بیت اول بیان هنری نظریه عدم تقارن اطلاعاتی است: پیوند به وبگاه بیرونی

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹:

با عرض پوزش متن فوق اصلاح می شود:
در دیوان خواجه حافظ شیرازی به اهتمام مرحوم سید ابوالقاسم انجوی شیرازی بعد از بیت ششم غزل فوق الذکر، این بیت نیز آمده است؛،
در بزم دل از روی تو صد شمع برافروخت
وین طرفه که بر روی تو صد گونه حجابست
و در دیوان شاه نعمت الله ولی غزلی با این مطلع آمده است:
خوش آب حیاتی است که گویند شراب است
حالی و چه خوش حالی که دل مست و خرابست
(دیوان شاه نعمت الله ولی، ص 82)
و در دیوان خواجوی کرمانی نیز مطلع غزلی شبیه به آنچه که در دیوان لسان الغیب شیراز است چنین آمده است :
یاران همه مخمور و قدح پر می نابست
ما جمله جگر تشنه و عالم همه آبست
(دیوان خواجو ی کرمانی، ص637)

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹:

در دیوان خواجه حافظ شیرازی به اهتمام مرحوم سید ابوالقاسم انجوی شیرازی بعد از بیت ششم غزل فوق الذکر، این بیت نیز آمده است؛،
در بزم دل از روی تو صد شمع برافروخت
وین طرفه که بر روی تو صد گونه حجابست
و در دیوان شاه نعمت الله ولی غزلی با این مطلع آمده است:
خوش آب حیاتی است که گویند شراب است
حالی و چه خوش حالی که دل مست و خرابست
و در دیوان خواجوی کرمانی نیز مطلع غزلی شبیه به آنچه که دیوان لسان الغیب شیراز است چنین آمده است :
یاران همه مخمور و قدح پر می نابست
ما جمله جگر تشنه و عالم همه آیست

مسعود در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۹ - آواز دادن هاتف مر طالب گنج را و اعلام کردن از حقیقت اسرار آن:

سلام، در بیت نوزدهم کژدم درست است

محمد طهماسبی دهنو در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۳۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸۶:

در مصرع دوم به جای به صد لشکر...،زِ صد لشکر آورده
که صحیحش به صد لشکر هستش
از دل تنها توان بر قلب محشر تاختن
لیک نتوان ‌گشت با یک دل به صد لشکر طرف

محمد طهماسبی دهنو در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۲۸ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸۶:

از دل تنها توان بر قلب محشر تاختن
لیک نتوان ‌گشت با یک دل ز صد لشکر طرف

سامان عین در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۰۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۰:

من هم اوایل جزو اون دسته بودم که می‌گفتم اعضای یکدیگرند بی معنیه و اعضای یک پیکرند با معنی. ولی سعدی به یک وجود اجتماعی انسانی اشاره نمیکنه که بخواد براش یک پیکر رو ترسیم کنه. منظور از یکدیگر، یک دیگر، یا بهتر بگم یک وجود دیگر هست. یعنی این نسل بشر در رابطه طولی با یک وجود دیگر قرار دارند. و در مصرع بعد دلیل حرف خودش رو میگه چرا. میگه که وجودشون از یک گوهر هست. یعنی اون وجود دیگر، گوهر هستی هست و بنی آدم به بیانی تجلّی اون گوهر هستن. لطفا اشعار گذشتگان رو با زبون رایج خودمون قضاوت و بازنگری نکنیم. چون در اون صورت یا باید به شاعر خرده بگیریم، یا به مصحح و کاتب و غیره.

محسن ، ۲ در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۰۴ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:

اراد جان
قابلی نداشت
برقرار و شاد باشی

احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

● به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها ـ حافظ
✓ صبا هم مثل ساقیِ بیت اول واسط است و باید چیزی را بیاورد و به عاشق برساند ، منتها ساقی از آن چه در دست دارد باید بیاورد و صبا از آن نافه که معشوق به زلفِ خود افزوده است .
✓ آیا اگر بویاییِ نافه نمی بود حواسِ عاشق ، پرتِ تابِ جعد می شد ؟ آیا اگر نافه ی زلف معشوق نمی بود ، عاشق در انتظار و آرزوی گُل دادن شاخه های انتظارش به سر می بُرد ؟
✓ آیا این تابی که زلف را از حالت عادی خارج کرده ، تپندگی های قلبِ عاشق را از حالت عادی خارج کرده و به خون انداخته است ؟
✓ آیا «چه خون افتاد در دل ها» تداعی کننده ی « افتاد مشکل ها» نیست که در بیت اول به آن اشاره شده است ؟ به هر حال مصراع دوم و مصراع چهارم ظاهراً نشان می دهند که عاشق در وضعیت نامساعدی به سر می بَرد .
✓ گر عشق نبودی و غم عشق نبودی
چندین سخن نغز که گفتی که شنودی ؟
ور باد نبودی که سر زلف ربودی
رخساره معشوق به عاشق که نمودی ؟ ـ سهروردی
پیوند به وبگاه بیرونی
احمد آذرکمان ـ حسن آباد فشافویه . نوزدهم اردیبهشت نود و هشت

احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

● الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها . حافظ
▣ عاشق ، عشق را انتخاب کرده ، چون آن را در ابتدا آسان یافته است .
▣ عاشق تلویحاً عشق را دورو و کلک باز می داند زیرا عشق ، آن چه نبوده است که در وهله ی اول به نمایش گذاشته است .
✓ آیا نقدِ عاشق به عشق ، در واقع نقدِ احوالاتِ خود است ؟ یعنی این احوالات خودِ عاشق بوده است که عشق را در وهله یِ اول خوش یافته و در مرتبه ی بعدی ناخوش ؟ و یا باید عشق را پرورنده ی یک دوگانگیِ آسان و مشکل دانست ؟
▣ به هر حال و روی ، عاشق از مشکلاتِ پیش آمده هراسیده و فاعلیت خود را وانهاده و چشم به دستِ یاری رسان دوخته است .
✓ چرا عاشق ، ساقی را تنها حلّالِ مشکلاتِ عشق به حساب آورده است ؟ همان ساقی که بیکار است و سرگرم به حرکت درآوردن کاسه ی شراب نیست و شاید پس از کمک خواهیِ عاشق کاری بکند .
✓ آیا ساقی زمانی که عاشق از وَرِ آسانِ عشق کیفور بوده او را همراهی می کرده است ؟
✓ آیا آن چه در دست ساقی است به عاشق کمک خواهد کرد که مشکلاتِ عشق را حل کند و یا این که موقتاً حواس و خیال او را از عشق پرت و صورت مساله را پاک خواهد کرد ؟
✓ سخن از آسانی ها نیست ، سخن از آسان است . سخن از مشکل نیست ، سخن از مشکل هاست . «آسان» و «مشکل ها»یی که باید با توجه به افعال «نمود» و «افتاد» مورد کندوکاو قرار داد .
✓ آیا واسطه هایی مثل ساقی و کاسه ی شراب ، فاصله یِ بین عاشق و عشق را پُر خواهند کرد و یا به غریبگیِ عاشق با عشق دامن خواهند زد ؟
✓ آیا ساقی هم عشق را می شناسد و یا فقط می داند که با عاشقانِ هراسیده چگونه رفتار کند ؟
✓ آیا ساقی به خدمتِ عاشق در خواهد آمد و یا این که عاشقِ هراسیده را به خدمت خود درخواهد آورد ؟
پیوند به وبگاه بیرونی
احمد آذرکمان ـ حسن آباد فشافویه . نوزدهم اردیبهشت نود و هشت

س ش در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۵۵ دربارهٔ ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۴:

این مصراع از بیت آخر را به این شکل باید نوشت:
در روز ز دست توبه شب باید جست

۱
۲۴۱۷
۲۴۱۸
۲۴۱۹
۲۴۲۰
۲۴۲۱
۵۴۹۴