گنجور

حاشیه‌ها

شهرام در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۳:

در اشعار مولانا پنج بار به جمله دولت عشق و تنها یک بار به ملت عشق ( در مثنوی عتاب موسی و شبان ) اشاره شده است.
سوالی که مطرح می شود این است که :
این اعداد در خصوص جملتات ذکر شده چه نقشی می توانند داشته باشند؟

شهرام در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۳:

در اشعار مولانا پنج بار به جمله دولت عشق و تنها یک بار به ملت عشق ( در مثنوی عتاب موسی و شبان ) اشاره شده است.
سوالی که مطرح می شود این است که این اعداد در خصوص جملتات ذکر شده چه نقشی می توانند داشته باشند؟

میکاییل در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۳۲ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۵۱:

چه زخم ها که بر دلم رفت و طبیبی ندید کس
لبم به جام خشک شد و شرابی ندید کس
همه عمرم به مستی و بی خودی گذشت
هر چند که ساقی و شرابی ندید کس

علی سید در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۲۱ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۰:

مجید جان! من با اصلاح شما کاملن موافق هستم!
نشئه درست نیست! چون سکتگی بوجود می آید...
و کامه هم درست جاگزین نشده است!
نشه در سر, می به ساغر, ,.... باید نگاشته شود!

محسن ، ۲ در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

محمد جان
به خوانش غزل توجه کنی می بینی که وزن درست است

محسن ، ۲ در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۰۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۸:

نصیری جان
نه جانم
این دو بیت متضاد همدیگرند.
چو کاری بی فضول من بر آید
مرا در وی سخن گفتن نشاید
میگوید : اگر کاری بدون دخالت من به درستی پیش می رود ، دخالت من بیجاست .
ولی درین بیت
و گر بینم که نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشینم گناه است.
می گوید : اگر جایی که به دخالت من احتیاج است نباید ساکت باشم
شکیبایی درست خوانده و همه ی دیگران هم .

محمد حیدری در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

دوستان ممنون از مطالب آموزنده تان. نمی دانم من بیت شش و مصرع اول رو نمی تونم درست بخوانم یا اشکال وزنی دارد؟

نصیری در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۲۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۸:

بیت دوم این حکایت:
و گر بینم که نابینا و چاه است/اگر خاموش بنشینم گناه است
را به دو صورت کاملا متفاوت می توان خواند که دو معنای مختلف دارد و معمولا مردم ما آن را به صورت اشتباه می خوانند و خسرو شکیبایی هم در 40 حکایت از سعدی این بیت را اشتباه می خواند.
توضیح این است که حکما به بزرگمهر انتقاد کرده اند که ساکت بودن تو در جمع ما گناه است و بزرگمهر توضیح می دهد که ساکت بودن من گناه نیست بلکه هنگامی من گناه کار خواهم بود که ببینم شما در راه خطایی هستید و من ساکت باشم و چون شما در راه خطایی نیستید پس ساکت بودن من هم گناه نیست.

پس هنکام خواندن این بیت باید فشار کلام روی مصرع اول باشد. در واقع خسروشکیبایی و همه مردم ایران این بیت را طوری می خوانند که فشار کلام روی کلمه گناه قرار می گیرد و از خواندنشان این معنی به دست می اید که وقتی که نابینایی در حال افتادن به درون چاه است اگر ساکت باشی و فریاد نزنی گناه کرده ای پس ساکت نباش و فریاد بزن.
در صورتی که سعدی می خواهد بگوید که وقتی نابینایی در حال افتادن به چاه نیست تو هم لازم نیست چیزی بگویی.
منظور سعدی از این ببت این بوده است که وقتی امور به درستی پیش می رود لازم نیست هیاهو و فریاد کنی
ولی ما این بیت را طوری می خوانیم که وقتی نابینایی در حال افتادن به چاه است باید هیاهو کنی.
و این فرقی بسیار ظریف است که هنگاه خواندن این بیت باید رعایت کرد.
روش خواندن غلط این بیت این است که پس از خواندن مصرع اول چند ثانیه مکث کنیم و مصرع دوم را با تاکید روی کلمه گناه بخوانیم
روش خواندن درست این است که پس از خواندن مصرع اول، بدون مکث، مصرع دوم را بخوانیم و روی کلمه گناه تاکید نکنیم.
توضیح بیشتر در
پیوند به وبگاه بیرونی
/

میثم رییسیان در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۲۷ دربارهٔ عطار » الهی نامه » روایت دیگر دیباچۀ الهی‌نامه » ابیات برگزیدهٔ از روایت دوم دیباچۀ الهی نامه از روی نسخه‌های دیگر:

سلام.وقت بخیر
1- مصزع دوم بیت سوم بهتر است اینگونه نوشته شود:
( زِ یادش پر گهر تیغ زبانها)
2- نکو گویی نکو گفته است در ذات / که التوحید اسقاط الاضافات ( عبارت بیت دوم ناظر به توحید مخصوص عارفان است و مراد آن است که بنده هر چیزی را به خود و غیر حق نسبت ندهد. وجود واقعی ذات حق است و در واقع ذات حق است که بصورت اشیا ظهور کرده است و هرگاه این اضافات وجود اسقاط شود غیر از حق چیزی دیگر باقی نخواهد ماند.)
3- مصرع اول بیت بیت 13 بهتر هست اینگونه نوشته شود :(زهی رتبت که از مه تا به ماهی )(منظور وسعت هستی که از ماه در آسمان تا ماهی در عمق دریاست)
4- در مصرع دوم بیت 19 کلمه نباید معنا را خراب میکند بلکه بباید درست است و بیت خواهد شد:
زهی هیبت که گر یک ذره خورشید / بباید، گم شود در سایه جاوید
5- بیت 23 به طور کامل اشتباه نوشته شده است:
زهی شربت که در خون می زند نان / به امید سقاهم ربهم جان ( نان در خون زدن و خوردن کنایه از وصف تیره روزی ، و اندوه و ملال فراوان است و مصرع دوم اشاره آیه 21 سوره انسان *عَالِیَهُمْ ثِیَابُ سُنْدُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ ۖ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا* دارد که ترجمه آن *بر بالای بهشتیان، لطیف دیبای سبز و حریر ستبر است و بر دستهاشان دستبند نقره خام، و خدایشان شرابی پاک (و گوارا از کوثر عنایت) بنوشاند.* می باشد.
6- کلمه درست در مصرع دوم بیت 50 تشویر به معنای شرمساری یا خجلت می باشد.
7- مصرع دوم درست بیت 52 ( به حق بینا شود چشم خداییت)
8- بیت ( تو را بهر چه باید باید این خبر داشت / که که آن گنج از چه بنهاد و چه برداشت) در شعر نیامده است. این بیت بعد از اگر رایش بود بردارد این گنج ...... خواهد آمد و آن را تکمیل خواهد کرد.
9- شکل صحیح بیت 79 ( چو چشمت سوده خواهد گشت در خاک / سر منظر چه افرازی به افلاک)
10- از آن بر ملک خویشت نیست فرمان / که دیوت هست بر جای سلیمان (این بیت اشاره به استان تاریخی زیر دارد:روزی سلیمان انگشتری خود را به کنیزکی سپرد و به گرمابه رفت. دیوی از این واقعه باخبر شد . در حال خود را به صورت سلیمان در آورد و انگشتری را از کنیزک طلب کرد. کنیز انگشتری به وی داد و او خود را به تخت سلیمان رساند و بر جای او نشست و دعوی سلیمانی کرد و خلق از او پذیرفتند ( از آنکه از سلیمانی جز صورتی و خاتمی نمی دیدند. ) و چون سلیمان از گرمابه بیرون آمد و از ماجرا خبر یافت، گفت سلیمان حقیقی منم و آنکه بر جای من نشسته، دیوی بیش نیست. اما خلق او را انکار کردند. و سلیمان که به ملک اعتنایی نداشت و درعین سلطنت خود را «مسکین و فقیر» می دانست، به صحرا و کنار دریا رفت و ماهیگیری پیشه کرد.) شاعر چه استفاده ی درستی داشته است
11- شگل صحیح مصرع اول بیت 88( دو می بینی یکی را و دو را صد).
12- ترتیب ابیات حذف شده اینگونه است:
زهی حرص دل فرزند آدم / زهی حیران و سرگردان عالم
الا ای از حریصی با دل کور / بماندی در حریصی تا لب گور
تو نامرده نگردد جرص تو کم / که ریش حرص را مرگ است مرهم
چشیدی جام مالامال دنیا / چه خواهی کرد چندین مال دنیا
نیرزد باالله اندر چشم رهرو / متاع جمله دنیا به یک جو
فغان ز این عنکبوتان مگس خوار / همه جون کرکسان در بند مردار
به امید مفید بودن. تشکر

افشین در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۷:

استاد شهرام ناظری هم به زیبایی این شعر را به صورت ساز و آواز خواندن که متاسفانه در قسمت آهنگ نوشته نشده

نستوه در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۵۶ دربارهٔ کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۲۲ - و قال ایضآ یمدح الصّذر السّعید رکن الدّین صاعد:

از پایین به بالا در بیت دهم سه مورد اشتباه تایپ شده اند:
زر دست، زردست (= زرد است) می باشد.
ز دست، زدست (= زده است) می باشد.
هابل هم، هایل است.

مهدی قناعت پیشه در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳:

اندیشه و غم را نبود هستی و تاب
جائیکه شرابست وربابست و کباب
عیش ابدی نوش کنید ای اصحاب
چون سبزه و گل لب بنهیدبر لب آب
مولانا انسان نفرت وجنگ را بجای عشق و دوستی و شناخت توان درون خود قرار داده و میتوانست باارضاء نیازهای روحی والهی درون خود وتقویت آنها واستفاده از آن توانائیها در رسیدن به هدف حیات که هدفی والاست و بدون شکوفا شدن توانائیهای انسان بر او عیان نمیگردید بسرعتی مضاعف شکوفا گردد.
پس هدف امروز حیات
انسان چیزی جز شناخت
درون خود نیست

میثم رییسیان در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۱۰ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱) حکایت افلاطون و اسکندر:

سلام.وقت بخیر. فرم صحیح بعضی ابیات به شکل زیر است.
مصرع دوم بیت هفتم ( زجهدت کیمیایی شد دل افروز)
مصرع اول بیت دوازده ( کنون گر عاقلی ای کیمیا ساز)
مصرع اول بیت 15( به پیشش محو شد مه تا به ماهی : یعنی همه جهان به وسعت از ماه آسمان تا ماهی قعر دریا در نگاه او محو شد)
مصرع دو بیت 18 ( که تا دفع بدن بودی ز سرماش)
همین طور چند بیت اصلا در شعر با آرده نشده است. مثلا بعد از بیت هفتم ابیات زیر خواهد آمد:
گر اکسیری کنی از جوهر خویش / بود آن کیمیا از عالمی بیش
ز قشر بیضه چون این می توان کرد/ چه گونه باید آن اکسیر آن جان کرد
همین طور بعد از بیت 21 این بیت خواهد آمد که بیت قبلی را تکمیل خواهد کرد:
جو آن دارو بخوردی در همه حال / نبایستی طعامش تا به شش سال
خواندن این حکایت را به دوستان پیشنهاد می کنم. چند وقتی بود برای خوردن و خوابیدن دنبال جواب خوب بودم که این جواب را اینجا در ابیات 32 تا 40 یافتم.تشکر

میثم رییسیان در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۴۱ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۲) حکایت آن بزرگ با خواجه علی طوسی:

سلام . قوت بخیر
بیت دوم این حکایت جا مانده است. که بسیار تاثیر گذار است و به تبع آن بیت سوم معنی پیدا خواهد کرد . ضمنا با توجه به بیت دوم قبایی کلمه صحیح است نه فنایی.
بیت دوم ( که او می گفت با مردی قبا پوش / برو ترک قبا کن در فنا کوش)
بیت سوم ( که این ساعت تو در عین بلایی / که از سر تا قدم جمله قبایی)
مصرع اول بیت بیت ششم (چو تو از درد عین درد گردی)
در بیت آخر شکل صحیح کلمه می دان است نه میدان.
تشکر

میثم رییسیان در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۳۱ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۵) حکایت یوسف علیه السلام و نظر کردن او در آینه:

سلام.وقت بخیر
شکل صحیح بیت نهم ( ولی گر دیگری نظاره گردی / ترنج و دست بی شک پاره کردی)
شکل صحیح بیت یازده ( که تا آیینه ات زیبا نماید / جمال بی نشان پیدا نماید )- با توجه به اینکه در بیت های بعدی نیز از کلمه بی نشان استفاده شده است فرم صحیح بین اینگونه است. جمال بی نشان کلمه کلیدی این حکایت زیبا است.
شکل صحیح بیت دوازده ( جمال خویش را برقع بر انداخت / ز آدم خویش را آیینه ای ساخت)
در بیت 15 بهتر است کلمه آدیمزاد اینگونه نوشته شود.
شگل صحیح مصرع دوم بیت 19 ( کجا رویت معایینه نماید)
شکل صحیح مصرع دوم بیت 21 ( به جز آیینه ای در پیش دیدن)
شکل صحیح مصرع دوم بیت 22 ( که تا تیره نبینی روی چون ماه )
تشکر

میثم رییسیان در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۱۱ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش پایانی » خاتمۀ کتاب:

سلام.وقت بخیر
در دو بیت ششم و پانزده کلمه دل افروز درست می باشد نه دلفروز.
همین طور شکل صحیح بیت دوازده ( از آن یک چشمه خورشید بلند است / که بذل نور در گیتی فکنده ست)
شکل صحیح بیت بیست ( به نو هر ساعتم جانی فرستد / ز غیبم هر نفس خوانی فرستد)
چه توصیف زیبایی از کتاب الهی نامه توسط خود در عطار از بیت 16 تا 20صورت گرفته است.
یه سوال داشتم حمزه در این جا به چه معنی است؟ کاسه ای حمزه؟ اگر کسی می داند بنویسد.
تشکر

میثم رییسیان در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۵۰ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۲) گفتار مرد خدای پرست:

سلام.وقت بخیر
شکل صحیح بیت دوم ( که هر چیزی که هست و بایدت نیز / تو را جستن فراغت به از آن چیز)
شکل صحیح بیت بیست و یک ( بخوردی تو چو بیکاران جهانی / غم کارت نخوردی یک زمانی )
از سه بیت انتهایی فقط یک بیت نوشته شده است که من کامی می نویسم:
اگر چه شعر در حد کمال است / چو نیکو بنگری حیض رجال است
اگر بودی دلت مویی خبردار / نبودب باخبر گویی تو را کار
بت تو شعر می بینم همیشه / تو را جز بت پرستی نیست پیشه
این طرز تفکر عطار بسیار مشهور است که شعر را برای خود بت و خود را بت پرست می دانست و اینگونه دل ناخوشی خود را از شعر نشان می داد.
تشکر

مهدی قناعت پیشه در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲:

اینجای چگونه کفر و ایمان گنجد
بی‌چون باشد و جود من چون همه اوست
وقتی کل و همه اجزاء جهان از او وجزئی ازوست چگونه جزء را به کل کافر یاباایمان بدانیم
چون عضوی در بدن فردی که با بقیه اعضا همسووهماهنگ آن فردرا بسوی هدفی میبرد که منطقا بایستی او نیز متحد وبا همکاری و هماهنگی سایر افراد هدفی رادنبال ونتیجه ای حاصل نمایند از پیچیدگی فرآیند ورابطه جهان هستی ونیز خلقت ما میتوان پیچیده بودن ادامه آن و بی هدف نبودن حیات انسان که بدی و خوبی یا کفروایمان نیز شامل است وهمه ازحکمت او یقین کرد

مهدی قناعت پیشه در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲:

اینجای چگونه کفر و ایمان گنجد
بی‌چون باشد و جود من چون همه اوست

علی عسکری_حامی سرخ در ‫۶ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۴۱ دربارهٔ کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۴:

درود بر شماک
بیت دوم، مصرع دوم: عجب باشد که به اشتباه عجیب باشد قید گردیده است.
با سپاس از شما بخاطر گردآوری چنین مجموعه عظیم و ماندگار-بی شک خدمت شما به شعر و ادب پارسی، در نوع خود بی نظیر است.

۱
۲۴۱۶
۲۴۱۷
۲۴۱۸
۲۴۱۹
۲۴۲۰
۵۴۹۴