سامان عین
تاریخ پیوستن: ۳م اردیبهشت ۱۴۰۳
آمار مشارکتها: | |
---|---|
حاشیهها: |
۴ |
سامان عین در ۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۰۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۰:
من هم اوایل جزو اون دسته بودم که میگفتم اعضای یکدیگرند بی معنیه و اعضای یک پیکرند با معنی. ولی سعدی به یک وجود اجتماعی انسانی اشاره نمیکنه که بخواد براش یک پیکر رو ترسیم کنه. منظور از یکدیگر، یک دیگر، یا بهتر بگم یک وجود دیگر هست. یعنی این نسل بشر در رابطه طولی با یک وجود دیگر قرار دارند. و در مصرع بعد دلیل حرف خودش رو میگه چرا. میگه که وجودشون از یک گوهر هست. یعنی اون وجود دیگر، گوهر هستی هست و بنی آدم به بیانی تجلّی اون گوهر هستن. لطفا اشعار گذشتگان رو با زبون رایج خودمون قضاوت و بازنگری نکنیم. چون در اون صورت یا باید به شاعر خرده بگیریم، یا به مصحح و کاتب و غیره.
سامان عین در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۳۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:
اگر فرض کنیم راه دین راه یقین هست؛ گروهی در حال تفکر در راه یقین هستن (نگاه فقیهانه دارند به راه. چند فرض کلی رو به یقین گرفتن و از روی اونا احکام دیگه رو توسعه میدن و همچنین در حال اثبات و عرفان زوایای راه هستن. یه جورایی انگار دید منجمانه به دین دارن). گروهی در راه یقین به شک افتادهاند که اصلاً شاید راه رو اشتباهی اومدن (نگاه فیلسوفانه دارند به چیزی که پایه و اساسش یقینه).
ولی با اینکه نظرات دوستان رو هم خوندم معنی دو مصرع آخر همچنان برایم گنگ هست.
ممکنه ترس شاعر از این باشه که ممکنه راه دیگهای هم هست و خودش ازش خبر نداره. یا خودش خبر داره اون راه چیه و میگه این دو راه غلطه. یا اینکه یه جور نفی صورت مسأله میکنه که انگار میدونه از این دو راه رو یکیش درسته (شبیه گل یا پوچه و بالاخره یکی از این دو گروه راه درست رو دارن طی میکنه) ولی تمایل نداره هیچکدوم رو انتخاب کنه.
بنظرم بیشتر از دو مصرع اول، دو مصرع آخر چالش برانگیزه
و اگه بخام نظرمو بگم، اینه که به نظر میرسه شاعر بخاد بگه راه دین رو باید عاشقانه طی کرد؛ نه عارفانه و نه با دو دلی. هیچ شناخت و همچنین هیچ جای شکی وجود نداره.
سامان عین در ۸ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱:
در دیوان کهنه حافظ بکوشش ایرج افشار که بنده دارم، بیت کفر زلفش ره دین... وجود ندارد. ضمناً بیت 4 قبل از بیت 3 آمده و بجای "جان عشاق سپند رخ خود می دانست"، آمده "دل عشاق سپند غم خود می دانست".
سامان عین در ۱ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۲۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱: