sareh در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۱۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵ - کنج ملال:
میشه معنی و مضمون این شعر رو واسم بذارید ؟
محمد ضیا احمدی در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۱۱ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » مستزادها » داد از دست عوام:
عوام کالانعام حدیث نبوی معتبری نبست، جالب آنکه مرحوم بهار از "بل هم اضل استفاده نکرده است !
البته ، عوام عامل اصلی خرافات و مانع بزرگ "نوزائی" و روشنفکر شدن جامعه اند
گلی در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۳۱ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هشتم در شکر بر عافیت » بخش ۱۵ - حکایت سفر هندوستان و ضلالت بت پرستان:
سلام، در این حکایت و چند حکایت دیگه جناب سعدی میگویند: اگر خوبی در وجود کسی هست از لطف خداست، من این سوال برام پیش اومد که: منظورش این هست که خوبی و بدی انتخاب خودمان نیست و خدا خواسته خوب باشیم یا بد باشیم؟ این عقیده یکم دور از ذهنه. شاید هم من متوجه بیان جناب سعدی نشدم، اگر کسی میدونه برام توضیح بده.
میم آریا در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۲۷ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » بیان وادی توحید » حکایت پیرزنی که کاغذ زری به بوعلی داد:
آی مغززززززم
تو رو خدا یکی توضیح بده مخم ترکید .
داستان رو فهمیدم . اما مفهوم رو نمیتونم درک کنم
امیرحسین علی محمدی در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۲۳ دربارهٔ اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۴۸ - یاد ایامی که خوردم باده ها با چنگ و نی:
با این شعر اوقات خوشی داشتم درود بر روان پاک علامه اقبال
یاد مطلبی از کتاب بازسازی فکر دینی در جهان اسلام ایشان افتادم که از قول عبدالقدوس گانگهی (از صوفیان هندی) نقل نموده است که: پیامبر به معراج رفت و برگشت،اگر من بودم برنمی گشتم ...
این شعر هم از اشعاریست که مرحوم علامه در اوج مواجید وتجربیات عرفانیشون سرودن وتحفه ایست از رهاورد معراجشون ... به قول ملای روم
به معراج برآئید چو از آل رسولید
رخ ماه ببوسید چو بر بام بلندید
علی در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۰:
غصه در آن دل بود کز هوس او تهیست
غم همه آن جا رود کان بت عیار نیست
سعدی حائری در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۱۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۴۷:
سعدی ره کعبه رضا گیر ای مرد خدا ره خدا گیر
بدبخت کسی که سر بتابد زین در، که دری دگر نیابد
این از نسخه های قدیمی است بهتر معنی میدهد
THE DOOR
The unfortunate one is he who averts his head from this door.
For he will not find another door.
عباس جنت در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۸:
یکی جانیست در عالم که ننگش آید از صورت
بپوشد صورت انسان ولی انسان من باشد
پیامبران هم جنبه بشری دارند هم جنبه الهی خداوند که "ننگش آید از صورت" بخاطر اینکه بندگانش او را بشناسند صفاتش را در پیمبرانش تجلی میدهد در حقیقت گرچه بصورت انسان ظاهر میشود ولی آن پیغمبر خدا نیست بلکه انسان است
محسن ، ۲ در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۸:
پارسا جان
این هم شرح و معنی غزل:
معانی ابیات غزل
1) از گریه، دیده را به مانند دریا درمی آورم و صبر را به دور می افکنم و در کار افشاگریِ عشق، شجاعانه دل به دریا می زنم .
2) از دل غمگین و به گناه آلوده خود چنان آهی برمی کشم که در گناه آدم و حوّا آتش افکنده شده و فراموش شوند .
3) انگیزه شادی در جایی است که معشوق در آنجاست و من کوشش می کنم که شاید خود را به آنجا برسانم .
4) ای ماهی که از خورشید، کلاهی بر سر داری، بند روبنده خود را باز کن تا همان سان که سر زلفهای درازت به پشت پایت می رسد من هم سر پر شور و شیدای خود را پیش پای تو بیفکنم .
5) از سوی آسمان هدف تیر قرار گرفته ام . شراب بده تا سرمستانه در بند ریسمان کیسه تیردانی که ستاره جوزا به کمر بسته گره بزنم ( و دَرِ کیسه تیردان او را ببندم ) .
6) (آنگاه) جرعه یی از جام شراب خود را بر زمین که به مانند تخت روانی است ریخته و صدای همهمه مانند چنگ خود را به گوش این گنبد کبود آسمان برسانم .
7) حافظ، از آنجایی که اعتماد بر روزگار و عمر اشتباه است چرا من شادی و خوشگذرانی امروز را به فردا موکول کنم .
شرح ابیات غزل
این یکی از غزل های عاشقانه حافظ است که در عین انکه مضامین و تشابیه آن به گوش همگان سنگین و ثقیل می آید، شیوه بیان و موسیقی کلام آن به حدّی گوشنواز و دلنشین است که پیوسته مورد انتخاب آوازه خوانان و مطربان قرار گرفته و می گیرد. مفاهیم ابیات این غزل که دلالت بر عمق معلومات دینی ـ تاریخی ـ علم نجوم شاعر دارد به این شرح است :
1- از عشق آن محبوب دیگر کارم به جایی رسیده که گریه را سر می دهم و صبر و شکیبایی را به دور می افکنم و در افشای راز عشق خود شجاعانه قدم به میدان می نهم .
2- از دل غمگین و به تنگ آمده خودد که بار گناه عشق را بر دوش می کشد چنان آهی برمی آورم که از گرمی آن آتش در گناه اولیه آدم و حوا زده و آن ها را از یاد ابناء زمان می برم زیرا گناه عشق من بسی بزرگتر از آن هاست و این اشاره به گناهی است که آدم و حوا در بهشت مرتکب شده و در واقع این اولین گناه چنین به وقوع پیوست که آن ها گندم را که مادّه ممنوعه بود خوردند و در نتیجه در وجودشان هسته اولیه عشق پیدا شد و دیگر در بهشت جایی برای آن ها نبود و به ناچار به دستور خدا بهشت برین را ترک و به سوی زمین شتافتند . شاعر می خواهد بگوید که در دل من عشقی بس بزرگتر از عشق اولیه آدم و حواست و گناه عشق و عاشقی من از آن ها بزرگتر است .
3- شاعر می گوید که هر کجا معشوق باشد آنجا به عاشق خوش می گذرد .
4- سابق بر این در ایران باستان بزرگان کشوری و لشکری علامت خورشید تابان را بر تاج و کلاه خود نصب می کرده اند و هنوز هم بر تارک صندلی های چوبی که با منبّت کاری تهیه می شود علامت خورشید را در چوب کنده کاری می کند تا میهمان و شخصیت بزرگی که بر روی آن می نشیند بر بالای سرش خورشید به صورت کلاه و تاجی قرار گیرد. شاعر می گوید بند روبنده خود را باز کن تا من هم با دیدن زلف دراز تو که سر به پشت پای تو نهاده سرم را در پیش پای تو بیندازم .
5- شاعر در این بیت از یک صور فلکی سخن به میان می آورد. معنای کلمه جوزا عبارت است از گوسفندی که تمام پشم او سیاه بوده و فقط یک لکّه سفید رنگ در پشت او نمودار باشد و چون چنین گوسفندی در میان گلّه گوسفند به آسانی به چشم می خورد و به همین سبب نام او را بر روی یکی از صور فلکی نهاده اند. در منظومه شمسی ستارگانی چند به صورت دو برادر توأمان که به هم چسبیده یا پشت سر هم قرار گرفته اند گفته می شود و به تصوری دیگر به سیمای مردی گفته می شود که کمربندی بسته و تیردان یا شمشیری بر آن آویخته باشد. شاعر در این بیت می گوید من از سوی آسمان مورد هدف تیری واقع شده ام که جوزا به سوی من پرتاب کرده و شراب به من بده تا مست شوم در عالم مستی به آنجا رفته و بند کیسه تیردان جوزا را که به کمر بسته ببندم تا دیگر نتواند تیری رها کند و این همه مطلب را در یک بیت و چنین سلیس ادا کردن کار هر شاعری نیست و حتّی به ذهن هیچ شاعر خلّاقی گذر نمی کند و هیچ شاعر ماهری نمی تواند این همه مطلب را به روانی در یک بیت بگنجاند .
6- شاعر در این بیت و به دنبال مطلب بالا می گوید پس از این که به این کار دست یافتم آنگاه جرعه یی از شراب خود را بر خاک یعنی بر زمین بریزم و به شادی بپردازم و چنگ بنوازم و صدای چنگ خود را به گوش فلک دوّار برسانم .
7- بالاخره شاعر در ختم کلام خود عقیده باطنی خویش را بار دیگر بازگو کرده و می گوید فرجه عمر در گذر است و بر آن اعتمادی نیست به عشرت بکوشیم و کار امروز را به فردا نیفکنیم .
(شرح جلالی بر حافظ / دکتر عبدالحسین جلالیان)
شهلا در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۴۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:
از نکته سنجی هایی که بعضی از دوستان بر اساس تحقیق، دانش و بینش متکی بر تجربه و علافه شان آوردند، سپاسگزارم - هم نکاتی را آموختم و هم نکاتی را برای تأمل و تحقیق بیشتر پیش روی خود یافتم:
که می توان هم خوشحال بود از این که می توان به این ترتیب به دنیای راز آلود و "زبان راز"ها از طریق ِارتباطات نهانی و اشتراکات ِ زبانی و معنایی در میان عرفا و شعرای دوره های خاص
رسید ... ؛ و هم مشکوک به منابع و مقاصد و اغراض.
در ارتباط با نوشته ی آای امیر در بالا ☝️
در باره ی بیت سوم تا اندازه ای مثل
ایشان فکر می کنم:
اسماء جوان در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۰ - باز ترجیح نهادن شیر جهد را بر توکل و فواید جهد را بیان کردن:
عرفای بزرگوار سایت گنجورجسارتآ چراازبخش50 به بعد دفتر اول مثنوی معنوی ما را تنها گذاشته ونومید و مغموم ساختید انشآءالله با نوشتن حاشیه ونظرات خوبتان ما را خوشحال نمایید درضمن اگر محفلی عرفانی در شیراز معرفی وآدرس بدهید سپاسگزار میشوم
محمد در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۵۹ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۹ - ای وطن من:
یکی از بهترین شعر هایی که در وصف ایران بزرگ سروده شده و با صدای بی نظیر زنده یاد ایرج بسطامی کامل شده و ثبت یونسکو شده
پارسا در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۸:
چطور میتونم معنی و تفسیر این شعر رو بخونم؟
روزبه در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۴۷ دربارهٔ ابن حسام خوسفی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:
گفت زین معیار اندر شهر ما یک مسلمان هست آن هم ارمنیست
علی جنبش در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۱۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۸:
ای روزگار تو چه بر سر ایران اوردی
آن از اسکندر و تازیان و ترکان این هم از اوضاع امروزمان
بیمان در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۳۲ دربارهٔ عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۴:
معنی جمری بغداد و بکروی شیراز چیست
مهدی قناعت پیشه در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۱:
در مذهب عاشقی خیانت نه رواست
من راست روم تو کژ روی آید راست
در مذهب عاشقی ویا در طریق حق که جز حقیقت و راه راست وراستی نیست ، جهان هستی با عظمتش با نظم و عشق در مسیر راست از او،درون او و به سوی او میرود وچون گژی وخیانت آید در عظمت این جهان و حرکت آن همسو میگردد! البته با تغییر در بیت آخر و نگرش به تقدیر و هرچه هست همه از حکمت اوست.
فال حافظ در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰:
حاشیه ها بسیار جالب بودند
عباس در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸۷:
جناب گمنام 1 . تو خونه هم اینجوری حرف میزنی
آرش در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۴۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۰: