علی در ۶ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۵۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۱:
ترکیب طبایع چو به کام تو دمی است
رو شاد بزی اگرچه بر تو ستمی است
با اهل خرد باش که اصل تن تو
گردی و غباری و نسیمی و دمی است
در اینجا روحیه شادزیستن و نشاط و طرب خیام تجلی پیدا میکنه و در واقع ایشون نه خیلی در باب اخرت و نه خیلی در باب دنیا بوده اند. و امیدوارم از این مطلب این طور برداشت نشه که ایشون نیهیلیست بودند
واقعا خیام یک انسان پیشرو در عصر خود بودند و نکته سنجی ایشون رو براحتی میشه از اشعارشون تشخیص داد.
مهدی قناعت پیشه در ۶ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۲:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۱:
در میکده گر وصال معشوقهٔ
حمیدرضا پیرمرادیان در ۶ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۱:۱۰ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۰۲ - امیر شجاعی شاعر در قدح انوری گفته:
سلام
بنده مصرع سوم را ایتگونه شتیده ام
به زمین نا رسیده می پرسد
که گویا زیباتر و رساتر است
علی علیمردانی در ۶ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۱:
مطلع غزل بالا :
« امشب آن نیست که در خواب رود چشم ندیم
خواب در روضه رضوان نکند اهل نعیم »
در تصنیف جاودانه « بادا بادا مبارک بادا » ی اجرا شده توسط حسین همدانیان در دستگاه چهارگاه بسیار زیبا اجرا شده است .
-------------------------------------
و نیز ، بیت هشتم از این غزل زیبای سعدی :
«مرده از خاک لحد رقص کنان برخیزد
گر تو بالای عظامش گذری و هی رمیم»
توسط حافظ در غزلی که اکنون بر سنگ قبر او حک شده ، تضمین گردیده است:
« خیز و بالا بنما ای بت شیرین حرکات
تا به بویت ز لحد، رقص نان برخیزم»
--------------------------------------------------------
مصطفی جزایری در ۶ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۱۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹:
با سلام خدمت اساتید سخن
میخواستم که میرمش....
بنظر تخصصی اساتید محترم این مصرع ایراد وزنی ندارد؟
ایا بجای چو شمع اگر چون شمع بگوییم شعر روانتر خوانده نمیشود؟
شبیر در ۶ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۵۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵:
از دوستان خواهش میکنم، معنی این رباعی، بخصوص مصراع آخر رو زیر قلم کیبورد بیارید که بنده متوجه شم
فرزاد گلدوست فرد در ۶ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۱:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۶:
رباعیات مولوی شرح طلب است
لذا در ابیات بیت دوم بسیار سنجیده از بگذاشت جمیع خلایق در بر بگرفته که حق را با حقیقت های جعلی جایگزین نموده اند
و غم شرط کشش و ناگریز پذیری بنده ایست که به تغیر حال ای جویای خدا گشته و چون دیگر داند عالم محضر خداست از این ناگریز پذیری عاصی شده (گرچه میگوید که ما از نا امیدی بریدیم اما چیزی که به عنوان غم مطرح شده فهم فری نیز هی که حال آنکه لذت گوارای پاکی چشید اگر در دام وسواس نی افتد از نا پاکی یعنی متعصب نشود که این خود افول است لذت تاثیر وی در هر چیز او را باز سوق دهد به تاسی از خدا)اما به هر سو که میرود میداند و میخواند خدا را اینجا خود نیز یاد هاجر افتادم در آن زمان که اسماعیل را در آغوش داشت.
مسلم در ۶ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹۱:
سلام
این شعر منو یاده عشقم فرناز میندازه امشب فرناز رو دیدم این شعرم شنیدم چه آتشی زد به جان من این شعر و دیدن فرناز
مهدی قناعت پیشه در ۶ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۱:
در بتکده تا خیال معشوقهٔ ماست
رفتن به طواف کعبه در عین خطاست
گر کعبه از او بوی ندارد کنش است
با بوی وصال کعبه بتخانه ماست
حامد در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۷:
گنج حضور برنامهی شماره 754
کیارش در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۱۴ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۹:
این شعر زیبای خیام در اپرای عروسکی خیام نیز خوانده شده است. هنگامی که کشیش های انگلستان در دوران جنگ جهانی دوم مشغول جمع آوری رباعیات خیام هستند و از بدی روزگار و رنج مردم می گویند، خیام وارد صحنه می شود و با لحنی غم انگیز این شعر را می خواند و ناپدید می شود.
رضا دهقان حسامپور در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۲۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
از در بخشندگی و بنده نوازی مرغ هوا را نصیب و ماهی دریا.در این بیت خیلی ساده سراینده طبق آیه قرآنی که فرموده ما به بندها روزی دادیم ماهیان دریا و مرغان هوا را.منظور این بوده که خداوند ماهیان دریا و مرغان هوا را نصیب بندها کرده.به همین سادگی.
بهروز در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۴۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:
با سلام:
من معلمم، من به یقین می دانم که هیچ نمی دانم کاملا یقین دارم و لذا هر لحظه در حال مطالعه هستم و ارتباط بسیار نزدیکی با خدا دارم چون اون در مقام استغناست و من در مقام فقر و حسبی الله( خدای مرا بس) دیشب تا صبح نمی خواستم بخوابم، چرا؟ چون از خدا یک سوال داشتم
چرا خدایا با این که با تمام وجودم می خوام یک کاری رو انجام ندم ولی انجام می دم مشکل کجاست چه کارکنم؟
آیا کاری که انجام دادم غلط بوده یا درست بوده؟
خدایا می دونی که عاشقتم می دونی که برام بسی من اینو بهت ثابت کردم و توام خودت همون طوری که حودت می دونی گفتی به من که حق قوله تعالی علیک ان لا اله الله یعنی اثبات کردی که من لا اله الا الله بودنم بر تو محقق کردم حالا با دادن بچه ای که همه دکترا می گفتن غیر ممکن ما داشته باشیم و تو ممکنش کردی. تو می بینی من خیلی روزا روزه ام ولی می بینی نمی تونم غذا نخورم وقتی غذا می خورم اخلاقم بهتر می شه و انرژیم بیشتر تو به من علم لدنی دادی ولی خودت می دونی که من به یقین می دونم که هیچی نمی دونم می دونی که
لان لم یهدنی ربی لاکونن من القوم الضالین
خلاصه نمی خواستم تا صبح بخوابم و گه گاه از ته قلب اشک می ریختم و می گفتم
لا الله الا هو الحی القیوم چون در ملکوت هاتفی به من گفته بود وقتی هر چی تلاش کردین موفق نشدین حالا می گین
لا الله الا هو الحی القیوم
که خوابم برد روی صندلی و دیدم که یکی گفت بدترین استاد کسی که فرهنگ نداره اینو که هنوز نفهمیدم یعنی چی یا بهتره بگم هنوز کشف نکردم ولی دیدم یک شعری گفتم مثل
صد.... در اینجا یک تقصیر نکنند......... راه نیست.
و بعدش که چشام داشتم باز می کردم این شعر به قلبم اومد که استاد هایده خوندن و جوابم گرفتم به لطف حافظ که
یعنی فکر کنم درست کشف کرده باشم که
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم هیچ کس گمراه نیست
چون یکبار وقتی چشمام بسته بود دیدم که استاد عرفانی که علم لدنی داشت و یک خانم جوان بود و تنها یک شاگرد داشت که شاگرش پسری خوش تیپ و هم سن و سال خودش بود و اون خانم مجرد بود کسی به امر خدا کشت و می خواستن دارش بزنند برداشت به شاگردش گفت من همه علوم به تو آموختم من که سائل حقیقت بودم گفتم این علوم که تو می گی همه کتاباش موجود بود خودش می خوند احتیاجی به تو نداشت با خنده تمسخر آمیزی به اون عده که می بردن دارش بزنند گفت :"اینم حاصل اندیشش" و در آن زمان کشف کردم که همه اون انسانها اون کتابها رو خوندن و در این داستان اهمیت حاصل اندیشه رو درک کردم ولی در حال حاضر حاصل اندیشه من این شد که من با یکرنگی در طریقی که درست می دانم به کمک هدایت هر لحظه خدا به پیش می رم و هر چه پیش بیاد خیرم در اون بوده.
ولی هنوز نفهمیدم یا بهتر بگم کشف نکردم چرا بدترین استاد استادی که فرهنگ نداره. البته من ترکی شنیدم kültürsüz.
Gerçekden kesinlikle hiç bir şey bilmediğimi biliyorum
مجتبا در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۰۳ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - هنگام عبور از مداین و دیدن طاق کسری:
درود
مهتوک مسیح دل
روح الله در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۷:۲۱ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۲۰:
با سلام و ادب
اشرف نام قدیم بهشهر می باشد. از آنجائی که بهشهر پایتخت تابستانی شاه عباس صفوی بوده و عمارت هایی هموچون صفی آباد و عباس آباد را در آن بنا نهاده است نام این دیار را اشرف که نام همسرش بود گذاشت.
Mahyar در ۶ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۰۴:۳۸ دربارهٔ سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست
یعنی
عاشق همه حاشیه ها هستم - همه کم و بیش با یک موضوع کنارمی آیند - عشق
پارسا در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۲۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۲:
شنگرف به چه معناست؟
clonj۱۲ در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۰۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵:
دوستان منظور ازین مصرع چیه؟
درکش قدحی با من بگذار ملامت را
سعید نجفی در ۶ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶:
با این لینک میتونید از صدای همایون موسیقی لذت ببرید
پیوند به وبگاه بیرونی
صابر در ۶ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۸، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷: