چون چنگ شدم جانا آن چنگ تو دروا کن
صد جان به عوض بستان وان شیوه تو با ما کن
عیسی چو توی ما را همکاسه مریم کن
طنبور دل ما را هم ناله سرنا کن
دستی بنه ای چنگی بر نبض چنین پیری
وان خون دل زر را در ساغر صهبا کن
جمعیت رندان را بر شاهد نقدی زن
ور زهد سخن گوید تو وعده به فردا کن
دیوانه و مستی را خواهی که بشورانی
زنجیر خودم بنما وز دور تماشا کن
دیدم ز تو من نقشی بر کالبدی بسته
جان گفت علی الله گو دل گفت علالا کن
زان روز من مسکین بیعقل شدم بیدین
زان زلف خوش مشکین ما را تو چلیپا کن
زنار ببند ای دل در دیر بکن منزل
زان راهب پرحاصل یک بوسه تقاضا کن
در چهره مخدومی شمس الحق تبریزی
گر رغبت ما بینی این قصه غرا کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل مورد نظر شعری از مولاناست که در آن به عشق و عشقورزی اشاره میشود. شاعر از محبوب خود میخواهد که با نوازشهای محبتآمیزش، جان او را زنده کند و به او زندگی و معنای تازهای ببخشد. او به عشق عیسی و مریم اشاره میکند و خواهان همنوازی و همدلی در این مسیر است. شاعر به شور و شوق رندان و دیوانگان پرداخته و طلب میکند که در خانه دلش جایی برای عشق باز کند و از زهد خود دست بردارد. همچنین اشاره به شمس تبریزی دارد و از او میخواهد که معنای زندگی را با بوسهای از عشق عطا کند. در کل، این شعر تجلی عشق، دیوانگی و شور و شوق در زندگی انسانی است.
هوش مصنوعی: عزیزم، وقتی که من مانند چنگی شدم، چنگ تو را باز کن. برای هر جان که از دست میدهم، جان دیگری به من بده و با ما همانگونه که میخواهی رفتار کن.
هوش مصنوعی: ای عیسی، مانند مریم ما را در یک محفل قرارده، و دلهای ما را با نغمههای ساز و سرنا به هم نزدیک کن.
هوش مصنوعی: دستی بر نبض این پیر بگذار و احساسات عمیق و دردهای او را در کنار شادیها و لذتهای زندگی بیاب. در حقیقت، تلاش کن تا درد و رنج او را به زیبایی و خوشی تبدیل کنی.
هوش مصنوعی: اگر در جمع دوستان و عاشقان هستی، در وصف زیبایی و محبت او سخن بگو و اگر به زهد و دینداری میپردازی، سخنانت را به آینده موکول کن و در حال حاضر از لذتهای زندگی غافل نشو.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی دیوانهوار و سرمست زندگی را تجربه کنی، من را از قید و بندهایم آزاد کن و دور از چشمها به تماشای این دنیا بپرداز.
هوش مصنوعی: دیدم که اثری از تو بر جسدی که جانش در حال صحبت بود، مشاهده کردم. جان گفت به خدا، اما دل گفت که باید آرامش را به خودم برگردانم.
هوش مصنوعی: از آن روز که به عشق تو گرفتار شدم، دیگر عقل و ایمان را از دست دادم. ای معشوق با آن موهای خوشبو و سیاهت، ما را با عشق خود نجات بده.
هوش مصنوعی: ای دل، به زنجیر محبت درآ، و در میخانه آرام بگیر. از آن راهب پر بار، یک بوسه بخواه.
هوش مصنوعی: اگر در چهره محبوب و زنده دلی چون شمس تبریزی، تمایل و اشتیاق ما را ببینی، این داستان را برایمان جذاب و زیبا کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بی جا شو در وحدت در عین فنا جا کن
هر سر که دوی دارد در گردن ترسا کن
اندر قفس هستی این طوطی قدسی را
زان پیش که برپرد شکرانه شکرخا کن
چون مست ازل گشتی شمشیر ابد بستان
[...]
ای شب پره جولان زن ای سرسره غوغاکن
ای خرچسنه بنشین هنگامه تماشا کن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.