لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
بیدل دهلوی

چشمی که ندارد نظری حلقهٔ دام است

هر لب که سخن‌سنج نباشد لب بام است

بی‌جوهری از هرزه‌درایی‌ست زبان را

تیغی که به زنگار فرو رفت نیام است

مغرور کمالی ز فلک شکوه چه لازم

کار تو هم از پختگی طبع تو خام است

ای شعلهٔ امید نفس سوخته تا چند

فرداست که پرواز تو فرسودهٔ دام است

نومیدی‌ام از قید جهان شکوه ندارد

با دام و قفس طایر پرریخته رام است

کی صبح نقاب افکند از چهره که امشب

آیینهٔ بخت سیهم در کف شام است

نی صبر به دل مانْد و نه حیرت به نظرها

ای سیل دل و برق نظر این چه خرام است

مستند اسیران خم و پیچ محبت

در حلقهٔ‌ گیسوی تو ذکر خط جام است

بگذر ز غنا تا نشوی دشمن احباب

اول سبق حاصل زر ترک سلام است

گویند بهشت است همان راحت جاوید

جایی که به داغی نتپد دل چه مقام است

چشم تو نبسته است مگر گفت‌وشنودت

محو خودی‌ای بی‌خبر افسانه کدام است

بیدل به گمان محو یقینم چه توان کرد

کم‌فرصتی از وصل‌پرستان چه پیام است

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سعدی

بر من که صبوحی زده‌ام خرقه حرام است

ای مجلسیان راه خرابات کدام است

هر کس به جهان خرمیی پیش گرفتند

ما را غمت ای ماه پری‌چهره تمام است

برخیز که در سایهٔ سروی بنشینیم

[...]

امیرخسرو دهلوی

ما را چه غم امروز که معشوقه به کام است

عالم به مراد دل و اقبال غلام است

صیدی که دل خلق جهان بود به دامش

المنت لله که امروز به دام است

چون طالع آن نیست که بوسم لب لعلت

[...]

ابن یمین

رویت که ازو عالم خوبی بنظام است

چشم بد از و دور یکی ماه تمام است

نی نی غلطم مه که و خورشید چه باشد

خورشید کنیز است ترا ماه غلام است

یک بنده روی رخت غره صبح است

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
کمال خجندی

ما را نه غم ننگ و نه اندیشه نام است

در مذهب ما مذهب ناموس حرام است

گو خلق بدانید که پیوسته فلان را

رخ بر رخ جانانه و لب بر لب جام است

سجاده نشین عارف و دانا نه که عامی است

[...]

ناصر بخارایی

چون مستی آن نرگس پر فتنه مدام است

گوش من و بانگ نی و دست من و جام است

گر اختر مقصود به ما خوش نبرآید

ما را رخ زیبای تو ماه تمام است

رخسار تو را لالهٔ‌ دل‌سوخته هندوست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه