گنجور

حاشیه‌ها

محمدعلی لطیفی در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۹:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸۷:

این شعر با موسیقی فوق العاده بهزاد عبدی و صدای محمد معتمدی ابتدا در اپرای عروسکی مولوی به کارگردانی بهروز غریب پور و سپس در البوم در محاصره تصنیف شده . غریب پور با این شعر بی نظیر صحنه سوگ مولانا از هجرت شمس را به شکل حیرت انگیزی به نمایش می‌اورد

علی شیرازی در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۸:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:

جان میگیرم از این معاشقه زیبای حافظ با حضرت دوست
دردم از یار است و درمان نیز هم

علی شیرازی در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱:

اگر نظر آقا رضا را ندیده بودم، باور نمیکردم در این غزل کسی «دوست» را غیر از خداوند بزرگ تصور نماید.
واقعا زیباست، هرکس با هر دیدگاهی میتواند با حافظ با همراه باشد.

۷ در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۵۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۱۰:

و بر سیب زنخدانش چون به گردی نشسته
و بر سیب زنخدان (جوانی و شادابی اش) چون به گرد (بزرگسالی،پیری ) نشسته.
یعنی تری و شادابی اش به خشکی و زردی گرایید.
جوان که بود چهره اش چون سیب بود و گودی چانه اش چون گودی سیب (که کرک و پشم ندارد)
ولی اکنون همان چهره چون به(میوه) به زردی و کرک و پشم گراییده است.
و چانه اش زرد شده(چون به) یعنی دیگر ریش و پشمش هم دارد سفید میشود و چیزی از خوشگلی و تازگی اش نمانده است.
به بسیار به سیب ماند ولی چون برسد زرد و کرک دار شود.

امیر اهوارکی در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۱۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایشِ خرد:

این ابیات به خوبی، نخستین مخلوق در آفرینش یعنی عقل یا خرد را معرفی می کند. همانطور که در ابتدای کتاب الکافی آمده است که »اولُ ما خلق الله، العقل».

عباس. پردازی در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲:

سلام به همه حافظ دوستان که همان خدا پرستانند که همان متدینانند که همان سالکانند که همان وارستگانند، انشاءالله. درخرابات طریقت ما بهم منزل شویم، کاین چنین رفتست در عهد ازل تقدیر ما. بگذارید احوال حافظ را از زبان یک عارف بشنویم و اختلاف را کنار بگذاریم که همه سالک طریقتیم ؛ " هاتف ارباب معرفت که گهی، مست خوانندشان و گه هشیار. از می و بزم وساقی و مطرب، و از مغ و دیر و شاهد و زنار. قصد ایشان نهفته اسراری است، که به ایما کنند گاه اظهار. پی بری گر به رازشان دانی، که همین است سر آن اسرار. که یکی هست و هیچ نیست جز او، وحده لا اله الا هو. حالا برای رفع تفرقه و ایجاد اتحاد هر که هستید و هر جای این عالم خاکی ساکنید برای شادی روح حافظ عزیزمان فاتحه ای بخوانید. " فاتحه ای چو آمدی برسر خسته ای بخوان، لب بگشا که می دهد لعل لبت به مرده جان. آنکه بپرسش آمد و فاتحه خواند و می رود، کو نفسی که روح را می کنم از پی اش روان. "روح همگی شاد.

جواد در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۴:۳۹ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴۷:

درود...مصرع اول بیت دوم (زهد) صحیح است که به اشتباه (زهر) نوشته شده

مصطفی در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸:

در بیت
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
من هم با نظر قبل موافقم. و این دید را داشتم:
مطلق به معنی تمام و کمال، صاف خالص ./ مطلق کنیم (کاملا در یک سمت قرار بگیرم)
/ درویش و توانگر هر دو عیبی دارند. یکی خیلی کم داره و یکی خیلی زیاد. هر دو از یک طرف بام افتادن
/کار بدی است مطلق کردن. مصلحت اینه که میانه رو باشیم.
هرچند از نظر دستوری معنی دیگری که اکثرا بیان کردن، صحیح تر بنظر میرسه. اینکه عیب دانستن زندگی درویش و توانگر به علت فقر زیاد، یا رفاه زیاد، کار بدی است. و مصلحت این هست که، به‌کلی (کلاً) عیب جویی نکنیم.
و شاید با بیت اول هم همخوانی داشته باشد، از این نظر که میگوید ما بد گویی نمی کنیم. پس عیب درویش و توانگر کردن در بیت بعدی شاید درست نباشه.

دکتر صحافیان در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:

در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست
قبض درون به بسط تبدیل شده، شور حال خوش فراهم شده یعنی معشوق با قدح شراب در حالی که خود مست آن شراب است وارد شده و مشتاقان از چشمان مستش به بالاترین حال خوش دست می یابند.( واج آرایی حروف "د، س، م و ی" غزلی موسیقیایی و شاد آفریده)
بیت2: نعل اسبش شبیه هلال ماه و در برابر قامتش صنوبر کوتاه قد است.
بیت3: اکنون که محو او شده ام ( فنا) چرا بگویم از خود خبر دارم؟و چرا شوق و نظربازی خود به او را پنهان کنم.
بیت4:شمع دلم با برخاستنش خاموش شد و چون نشست، مشتاقانش فریاد شوق برآوردند‌.
بیت5:غالیه( ترکیب چند خوشبو ) به خاطر عبور از موهای او خوشبو شده و سرمه به جهت پیوستن به ابروهای کمانی او، ابروی کمانی رسم می کند.( همه خوبی ها در کانون اوست)
بیت6: هر چند عمرم مانند تیر رها شده برنمی گردد، اما با برگشتن تو عمر گذشته به من برمی گردد( کیمیاگری عشق- درنوردیدن زمان- میسر شدن ناممکنها)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

اینستاگرام:drsahafian

فقیه در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۶:۵۸ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۶۵:

سلام
مصرع دوم کلمه قافیه {جلایی} با دیگر قافیه ها هم قافیه نیستند
دیدم خانم زهرا هم نوشتند
ولی ترتیب اثری ندادید
لطفا اصلاح شود
در شب زلف تو مهتابی خوش است
در لب لعل تو جلایی خوش است

.. در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۶:۳۹ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷ - ماه هنرپیشه:

به جای شکایت باید دید ایراد کار کجاست..

یاسمن ع در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۲:۳۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷ - ماه هنرپیشه:

کسی میتونه بیت اول رو تعبیر کنه برام؟

سر در گم آفرینش در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۳۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۳۵ - اطوار و منازل خلقت آدمی از ابتدا:

من با عذرخواهی از آقای مهرداد، متنم رو تصحیح میکنم.
روی سخن من با شخص آقای محسن بود.

جلیل Jalilomidi@yahoo.com در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۷ - آمدن دوستان به بیمارستان جهت پرسش ذاالنون مصری رحمة الله علیه:

این چه ژاژ است و چه کفر است و فشار
پنبه‌ای اندر دهان خود فشار

سر در گم آفرینش در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۳۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۳۵ - اطوار و منازل خلقت آدمی از ابتدا:

آقای مهرداد، مخالفت متعصبانه نکنید، علم عصر ما رو ماشینی کرده، انسانیت تنزل پیدا کرده، مگه بدتر از اینم هست.
دوستان دکتر برایان ال وایس و دسترسی او به ذهن ابر آگاه، بطور علمی نیز این چرخه رو ثابت میکنه.
ال وایس ضمیر انسان رو سه قسمت میکنه، آگاه، نیمه آگاه، ابر آگاه.
کتاب خدایان متعدد، روزگاران بسیار، از همین دست تجربیات عینی حکایت میکنه.
به امید باز شدن چشم دل همه ی راه جویان.

ذبیح اله در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۴ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۴۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۲:

قطعا رفتنم درست است

ذبیح اله در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۴ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۴۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۳:

ابا پشه و مور در چنگ مرگ
یکی باشد ایدر بدن نیست برگ
در مصرع دوم باید به جای بدن کلمه بدان بگذاریم و معنای آن میشود
در برابر مرگ پشه و مور در چنگال مرگ یکسان هستند و برای گریز از آن هیچ ابزاری نیست

ذبیح اله در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۴ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۳۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۲:

ز گنج بزرگ آنچ بد در خورش
فرستاد با نامور دخترش
در مصرع اول اگر به جای آنچ آنچه باشد شعر روان تر است البته در نسخه مسکو آنچ آمده

در بیت چهارم از پایین صفحه نیز در مصرع دوم باید رفتنم به جای رفتم بگذاریم و قطعا در نسخ اصلی رفتیم است
برآنم که او زین پشمان شدست
وزین رفتم سوی درمان شدست
یعنی بعد از رفتن من به فکر چاره افتاده

حکیم در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۴ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱:

ومن یتق الله هو هو کنان
بود ذکر حق ویرجو القُرَب
فیجعل له للهدی مخرجاً
ویرزقه من حیث لا یحتسب

حکیم در ‫۶ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۴ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۳:۱۷ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱:

ومن یتق الله گشته دلیل
اگر گمرهی یا نباشد سبب
ویجعل له مخرجا للفلاح
ویرزقه من حیث لا یحتسب

۱
۲۳۸۷
۲۳۸۸
۲۳۸۹
۲۳۹۰
۲۳۹۱
۵۵۳۸