تا بود گریه کی آباد شود خانه ما؟
جغد را پای به گل رفته به ویرانه ما
ما از آن سوختگانیم که معمار ازل
طرح آتشکده برداشت ز کاشانه ما
عشق پیوسته به دنبال دلم میگردد
شعله آید به طلبکاری پروانه ما
جرم می خوردن ما نیست کم از طاعت کس
کار صد توبه کند گریه مستانه ما
چون تهی دیده که آرد به کسی روی نیاز
چشم بر چشم صراحی زده پیمانه ما
حرف دیوانه شنیدن ز خردمندی نیست
عاقلان گوش نکردند بر افسانه ما
چون سپندی که بود بر سر آتش قدسی
هرگز آرام نگیرد دل دیوانه ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به حسرت و درد و عشق پرداخته و از یک زندگی نابسامان و ویران صحبت میکند. شاعر به غم و اندوهی اشاره میکند که بر دل او و خانهاش حاکم است و اشتیاقی به عشق و وصال را حس میکند. او از سوختگی و از دسترفته بودن خود سخن میگوید و به نقش عشق در زندگیاش تأکید میکند. همچنین، او به دیوانگیاش و عدم فهم دیگران از احساساتش اشاره میکند و به نوعی خواستههای درونی و دردهای نهفتهاش را بیان میکند. در نهایت، او بر تلاشهای بیپایان دل دیوانهاش برای آرامش تأکید میکند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که گریه و غم ادامه داشته باشد، خانه ما هرگز آباد نخواهد شد. جغد که نماد زشتی و بدی است، به خاطر خراببودن و ویرانی خانه ما پایش را به گل گذاشته و در آنجا زندگی میکند.
هوش مصنوعی: ما افرادی هستیم که از عشق و آرزوی خود میسوزیم، چون معمار هستی از ابتدا سرنوشت ما را به گونهای رقم زده که مثل آتشکدهای در دل ما روشن است.
هوش مصنوعی: عشق همیشه در حال جستجوی قلب من است و مانند شعلهای به دنبال پروانهای میگردد که به آن مشتاق است.
هوش مصنوعی: ما به خاطر گناهانمان کمتر از عبادت دیگران نیستیم؛ کاری که میکنیم این است که صد بار توبه میکنیم و در عین حال، حال و هوای عشاق را داریم.
هوش مصنوعی: وقتی کسی چشم به روی نیاز به دیگران دوخته باشد، مانند این است که کوشیده باشد یک صراحی را بر سر پیمانهای بگذارد تا از آن شراب بنوشد، اما در حقیقت چیزی در چشمان او نیست. این نشان میدهد که خالی بودن درون فرد، به او اجازه نمیدهد تا از عشق و محبت دیگران بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: شنیدن صحبتهای دیوانه، کار عاقلانهای نیست. عاقلان به داستانهای ما گوش نمیدهند.
هوش مصنوعی: دل دیوانه ما مانند کندری است که روی آتش قرار دارد و هرگز آرام نمیگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی حجابانه درآ از در کاشانه ما
که کسی نیست به جز وردِ تو درخانه ما
گر بیائی به سر تربت ویرانه ما
بینی از خون جگر آب زده خانه ما
فتنه انگیز مشو کاکل مشکین مگشای
[...]
کاش ویران شود از سیل فنا خانه ما
تا کشد گنج جفا رخت به ویرانه ما
چرخ فیروزه که بینی ز شفق گلگونش
درد آلوده سفالی ست ز خمخانه ما
ما و پیمان می ای زاهد پیمانه شکن
[...]
آب حیوان زند آب در میخانه ما
می گزد خضر لب از حسرت پیمانه ما
از سر شیشه اگر پنبه بگیرد ساقی
گل ابری شود از گریه مستانه ما
در دل ما نبود منزلتی دنیا را
[...]
می کند مشق تپیدن دل دیوانه ما
بال پرواز شود باده به پیمانه ما
حاصل نشو و نما دیده بیدار شود
گشته صحرا صدف پر گهر از دانه ما
داغ سودای تو دارد، دل دیوانهٔ ما
کعبه لبیک زند بر در بتخانهٔ ما
عشق را کعبهٔ مقصود، سویدای دل است
لیلی از خودکند ایجاد، سیه خانهٔ ما
شور دیوانگی و شیوهٔ اطفال یکی ست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.