گنجور

حاشیه‌گذاری‌های همایون

همایون

تاریخ پیوستن: ۲۶م دی ۱۴۰۰

آمار مشارکت‌ها:

حاشیه‌ها:

۷۴۱


همایون در ‫۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱۷:

به به هزاران آفرین دارد این غزل! بسیار زیبا و شیوا

بسیار رسا و جانانه شعر ناب مهرانه پیش کشی جادوانه به شمس جاودانه 

جلال‌دین نام شمس را که می آورد به گونه‌ای هم می‌خواهد که شعر را از شعرهای گذشته‌اش جدا سازد 

همایون در ‫۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۰:

غزل بد ترکیب ضدحال پر آشوب و پر خرافه بیانگر روان پریشی جلال‌دین پیش از رویارویی با شمس 

این رویارویی دو‌قلندر اندیشه کار هر دو را ساخت و شمس تخم پهلوانی را در او کاشت و‌رفت

همایون در ‫۳ ماه قبل، جمعه ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲۹:

غزل ضدحال، نمونه بسیار روشن از بدحالی و کژاندیشی جلال‌دین پیش از دیدار شمس و اینکه او به خوبی غزل گفتن را میدانسته و همواره شاعرپیشه بوده‌است و پس از آشنایی با شمس تبریز است که زبانی تازه و بی باک و روانی گسترده و رها پیدا میکند

همایون در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۰۷:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۲:

غزل بیمار

عاشق یار در بیماری هم کاری جز غزل ندارد

گویی عشق و غزل سرایی پیوندی ناگسستنی است

با غزل عشق افزون و با عشق غزل افسون میگردد

همایون در ‫۴ ماه قبل، پنجشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴:

درود بابک جان، ازاینکه نوشته‌ام خشم تورا برانگیخت تا پاسخی برآن بنویسی و هشداری، سپاسگزار و شادمانم، از نگاه من خدا چیزی یا جایگاهی یا مقامی نیست که بتوان آنرا شناخت و برایش به هرگونه داوری و یاوری برخاست. از نگاه جلال‌دین و عارفان ناب، خدا که همه هستی و کردگاری و آفریدگاری است به گونه روشنایی در آدم پدیدار میشود و اگر خدا جایگاهی داشته باشد بیگمان در هستی آدمی است نه جایی دیگر، هرگونه رنجشی در این باره نشان رنگی از باورهای دینی و خشک اندیشی است هرچند اینکه هیچکس و هیچ چیزی برتر از خدا نیست هم درست است اما بیرون از هستی و اندیشه ماست 

آدمی هنگامی عارف و رازآشنا میشود که خدا را در خود ببیند نه بیرون و شمس‌دین یار جانی جلال‌دین است و اوست که شمس را یافته است، ما تنها نوشته های بی ارزشی در باره شمس شنیده‌ایم 

دیگر آنکه غزل شیوه‌ای بسیار ویژه از سخن گفتن است که با بیت نخستین پدید می آید و به اوج پرواز می‌رود و سپس فرود می آید چون پرواز آدمی هیچ مرزی ندارد این غزل هم فرودی ندارد و بالا و بالاتر می‌رود تا آنکه در بیت پایان هستی را برای شمس به سجده و فرود در می‌آورد بسیار غزل جانانه‌ایست بویژه آنکه اوج آن را نگاه کنیم که پر در پر و پرده در پرده پوشیده و آشکار میشود. زنده باشی و در پرواز 

همایون در ‫۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵:

غزل عرفان کلاسیک که مستی را برای توصیف حق آنگونه که خودشان می پسندند و خلاف باور زاهدانه است بکار میبرند تنها بهانه و ادبیاتی است که  در ستیز با باورهای دینی بهشت و دوزخ و مذهب تقلید است و از آن فراتر نمیرود از غزل های پیش از شمس

همایون در ‫۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۲۵ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۹:

چون بخندد شیر تو ایمن مباش آن ...

داستان شیر و گرگ و روباه  پیش از جلال‌دین و هم در زمان او بسیار گفته میشده و همگانی بوده است و هرگز برای غزل مناسب نیست.  از اینرو در مثنوی ماهنامه جلال‌دین این قصه را به منظور بررسی شیوه نادرست اندیشیدن بکار می‌گیرد مانند پادشاهی که شیدای کنیزک است و طوطی که اسیر بقال است و گرگی که برای شکار همراه شیر میشود و برای بخش کردن شکار به دانش اندک خود روی می‌آورد. اما نکته زیبا تر در آن است که از روباه چون پس از گرگ پرسیده میشود او با دیدن و یادگیری از سرنوشت گرگ گامی بالاتر می‌رود و برای نجات جان خود از خیر همه شکار میگذرد و نوکری خود را بجا می آورد.  در آوردن این قصه ها جلال‌دین هدف هایی دارد که در دنباله مثنوی به آن می‌رسد با هر قصه به تنهایی نباید کل حکمت را به چنگ آورد آهسته و گام به گام میتوان بالا و بالاتر رفت 

به گفته فردوسی ارجمند:

ستون بزرگی است آهستگی

  خردمندی و داد و شایستگی

همایون در ‫۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۳۳ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۹:

با درود و سپاس، نکته با ارزش در زمان شاعری نیست چون کسی نمیداند که یک نفر کی شاعر میشود و استعداد هایش کی میدرخشد مانند دیگر هنر ها بلکه نکته در این ذهنیت نهفته است که کسی را کامل و بدون نقص بدانیم چون میخواهیم او امام و پیشوا باشد و ما از وجود او برخوردار شویم بدون آنکه زحمتی بخود بدهیم و اگر هم زحمتی میکشیم بابت آن فخری و یا برتری بر دیگران و خاموش کردن آنان و بدتر آنکه درآمدی هم به چنگ آوریم و شهرتی بهم برسانیم و خود را از کاشفان درگاه به حساب بیاوریم، این نگرش است که فرهنگ پهلوانی ایران را به فرهنگ چاپلوسی و لاتی‌آخوندی و‌ داش آکلی کشانده است

جلال‌دین گرامی خود با این نگرش در مثنوی ماهنامه خود می‌ستیزد و همه جا میگوید که والایی و برتر شدن مکان ماست و کار ماست

ما ز بالاییم بالا میرویم

 

همایون در ‫۷ ماه قبل، پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۱۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۹:

سایت گنجور در کشاندن پای هوش مصنوعی در اینجا که بر مصنوعی بودنش گمانی نیست ولی بجای هوش، خرگوش بگوییم شیرین تر است، دچار لغزشی شده است نابخشودنی! هرچند گردانندگان از نگاه خود شاهکاری بخرج داده اند ولی فرهنگ و هنر پدیده‌ای مردمی و رهایی بخش است و پادشاهی انسان اینجا بی انباز،  و باید گفت ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه تست خرگوش مصنوعی!!

همایون در ‫۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۲:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷۳:

از هوش مصنوعی پرهیز کنید چون مثل موجود کاملن بی هوشی است که به همان خری می ماند که بار کتاب دارد

نه بازخوانی میداند و نه روشی دارد نه فلسفه و نه منطق 

از روش و فلسفه هرمنوتیک و پدیدارشناسی که از دیرباز در ایران به نام دانش زندآگاهی بکار می رفته است در این پیشه مصنوعی خبری نیست 

 

همایون در ‫۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۳۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴۴:

غزل ناجور و ناهمخوان با فرهنگ جلال‌دین و شاید از غزل های اولیه او باشد

افسوس که سایت گنجور آلوده آشغال های هوش مصنوعی شده بسیار جای غبطه وتاسف است 

که یک سایت وزین فریب بازی ها و شگرد تکنولوژی را بخورد و ژست روشنفکری و پیش رفتگی درآورد 

همایون در ‫۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۲۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۶:

کاش سایت گنجور خود را از شیفتگی به هوش مصنوعی نجات دهد هرچه زودتر و این سایت را درگیر بانک اطلاعات سودجویان ضد فرهنگ نسازد 

فرهنگ و هنر باید راه خود را بدور از سلطه تکنولوژی پیش ببرد هرچند همه بعد های زندگی را در خود فرو برده است بکوشیم که پای آنرا از فرهنگ و هنر کوتاه سازیم

 

همایون در ‫۷ ماه قبل، چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۰۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۴:

غزل تکراری تقلیدی از کارهای اولیه بی نوآوری جلالی

کاش سایت گنجور فریب بازی ای‌آی را نخورد و هرچه زودتر ترهات هوش‌مصنوعی را از این سایت پاک کند

همایون در ‫۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۰۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷۳:

در آتش خود بپز تو ما را   زیرا که خمیریم و فتیریم

 مفعول  و فعول و فاعلیم  ما  در فعل تو فعلن چو اسیریم

تبریز کمند رستمت کو   بفکن که امیریم و  خبیریم 

همایون در ‫۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۱۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۶:

مردم بجز آب و هوا و خوراک همیشه به یک آرام بخش هم نیاز دارند هرکس به آرامشی روی می‌آورد چپقی چاق میکند بهترین آن همانا مستی است در مستی میتوان بالاتر و بالاتر رفت و  غم و شادی را در مستی آمیخت تا آنکه خواب فرا برسد که خواب آرامش همه جانداران است جلال‌دین و عارفان که شاید از می انگوری پرهیز می‌کردند ناگزیر می دیگری ساختند که با همنشینی و غزل‌خوانی و چنگ و رود و سماع بود

جلال‌دین بسیار مستی را دوست داشت و دشمن خواب بود چون غم و شادی‌اش از جهان سرشار بود هر چه عارف تر احساس بالاتر و آمیخته تر البته در جان هرکسی چنین آشفتگی ها و برانگیختگی ها و شورها موج میزند مانند صلاح‌دین دوست جانی

همایون در ‫۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴۰:

در مثنوی که ماهنامه است خرد سخن میگوید و ماه از آن بیرون می آید در دیوان شمس که عشق پله پله بالا می‌رود و به خورشید می‌رسد به همه جا میتابد آفتاب از آن بیرون می آید مهر نامه است و پهلوانی خرد میکند، این دو در کنار شاهنامه  و پس از آن آمده است و شاهنامه کارنامه همه دین ها و دانش های پیش از خود است و راهنمای ایران و فرهنگ آینده 

همایون در ‫۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵۸:

در پاسخ این غزل تنها میتوان گفت سلام علیکم حاج آقا آغور بخیر کجا بودی تا حالا خانم بچه ها خوبن کیفت کوکه آب دادی به گاوا سلام‌علیکم باوفا غزل خویشتن بگو مه لقا خوش ادا عقرب زلف کجت با قمر قرینا

همایون در ‫۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵۹:

غزلی که هیچ نگفت و از هیچ نگفتن می بالد چون پاسبانی با چشمی عبهری نردبانی دارد و او رحیم است و باغ انگوری دارد و من را از دیوار باغ بالا میبرد میدانم او در گوش من این راز را گفته

همایون در ‫۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۱۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶۵:

نیمه غزل از عشق و ویژگی هایش میگوید و سپس از بتی حقیر میگوید که گویی در دست عشق فقیر است 

خود را از آن بت برحذر میدارد ولی راه خود را هم بسته می‌بیند، اینجاست که شاعر باید یک ساغر جانانه گیرش بیاد از یک شمس دیوانه تا حالش جا بیاد و پخته بشه که بد جوری فتیر است او 

همایون در ‫۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۸:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۶:

شاعر قاطی کرده، خدا رحم به پروردگار کنه!! حال خوشی نداشته حتمن کسی اذیتش کرده، تکلیفش با خودش هم روشن نیست.  

۱
۲
۳
۴
۳۸