بنفشه در ۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۱۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - آشنا شدن سلام بغدادی با مجنون:
از جای شدن به معنای عصبانی شدن است و این بیت یعنی عصبانی نشد و از جا بلند شد
سهیل قاسمی در ۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۸:
سلام. دوست عزیز «حافظ خوان» پیغام شما را دیدم و ذکر خیری در یکی از نشستهای زنده اینستاگرامی من شد از شما و کامنت ارزشمندتان. لینکش را برای شما گذاشتم. باز ممنونم که میشنوید. از آشنایی با شما بسیار خوشحالم
پیوند به وبگاه بیرونی
رضا در ۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۳۱ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴۴:
سلام
در مصرع اول بیت ششم، به جای "اگر" کلمه "کی" درست است.
بخیال کی درآئی چو تو در جهان نگنجی
چو تو در جهان نگنجی بخیال کی درآئی
متشکرم
نادر در ۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۱۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰۳:
درود
به گمان بنده بیت هفتم مصرع اول می بایست اینطور بوده باشد :
گفتمش آفتاب را گر ببری تو تاب خودد
البته فقط گمانم . شما اعتنا نکنید
سیـنا --- در ۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۳۳ دربارهٔ عطار » تذکرة الأولیاء » بخش ۸۹ - ذکر شیخ ابو اسحق شهریار کازرونی:
وگفت: امروز در کازرون بیشتر گبرند و مسلمان اندکند چنانکه ایشان را میتوان شمرد اما زود باشد که بیشتر مسلمان باشند و گبر اندک شوند!!
نقلست که بیست و چهار هزار گبر و جهود بر دست او مسلمان شدند!!
این شیخ ابواسحاق کازرونی بسیار خونریز و متعصب بوده و به شیخ «غازی» ( از غزا به معنی جنگ دینی) مشهور بوده. آن قدر موجب آزار زردشتیان ( که آن زمان در آن حوالی (کازرون در فارس) اتفاقا اکثریت دینی بود) و سوزاندن خانه و کشتارشان شد که عضدالدوله دیلمی ( پادشاه باکفایت و اهل تساهل و مدارای آل بویه و همچنین احیاکننده ایران باستان! ( حتما در موردش تحقیق کنید) آن ها را پشتیبانی کرد. اما گویا رسمی که شیخ ابواسحاق طرحش را افکند ماندگارتر ماند!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلام در ۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۳ - برخاستن مخالفت و عداوت از میان انصار به برکات رسول علیه السلام:
همان کس که هستی به قول شما ازهیچ آفریده همان خداست
تا بحال داروین هاوامثال او یک دلیل بر عدم وجود خدا نیاورده اند
خدا آنها هم وجود خالق را منکر نیستند و کاملا معتقد هستند آنچه آنها خواستند با توسل به حس انکار کنند ربوبیت خداوند متعال بود نه خالقیت.
که همه آنها هم مغالطه وبی دلیل بود .
امیر رضا در ۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۳۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۸ - حکایت:
حکما سعدی بزرگوار برای درخواست نان باید بر در حجره صدرالدین قونوی می رفت، از مولانا آن بر می آمده نه نان
علیرضا رضایی اقدم در ۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۰۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۱:
حکایت مهم و نمادینی است حاکی از نگاه سعدی به ثروت، پول و کار و کوشش. طبعا نگاه سعدی نه تنها نمایندهی بخش مهمی از بینش ایرانیها به این مقولات است بلکه به دلیل اهمیت گلستان و بُرد تاریخیاش، خود مروج این نگاه و بینش شده. مقایسهی لحن ناصحانه و زاهدانهی سعدی به بازرگان، با مثلاً نگاه تمجیدآمیز ولتر به بازرگانی نکات مهمی را دربارهی خودمان یادآور میشود. فیگور بازرگان، در اوایل سدهی هجدهم در انگلستان تبدیل به قهرمان شد. ولتر هم که شیفتهی انگلستان بود بازرگانان را از اشرافزادههای مغرور اروپایی بالاتر میدید چرا که در با ثروتاندوزی به رفاه و پیشرفت کشور کمک میکنند. حکایت سعدی اما نشان میدهد روح ایرانی (دستکم آن بخشی که سعدی نمایندهی آن است) ثروتاندوزی تجار را چیزی جز خودخواهی و جاهطلبی و بیتفاوتی به آخرت نمیدیده، و اهمیت اجتماعی این فعل را یا درک نمیکرده یا به آن اهمیتی نمیداده. بیدلیل نیست که در تاریخ ایران معاصر نتوانستهایم یک سیستم اقتصادی منسجم و کارآمد بسازیم و همیشه به اقتصاد دولتی و آزاد و باز و بسته و نفتی و تولیدی و وارداتی و غیره سرگردان بودیم. این حرفها البته نقد سعدی نیست، او خداوندگار زبان فارسی است و اینکه میتوانیم وجوه روح ایرانی را در او بازشناسیم خود گواه زبانآوری و نبوغ اوست.
عزت اله در ۴ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۲۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲ - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او:
سلام
من این داستان را بارها خوانده ام وهزاران بار دیگر می خوانم به نظرم این داستان حاوی یک بعد عمیق از روانشناسی عقده های انسان است دراین داستان مولانا از چگونگی درمان عمیق روان اسنان با عشق واقعی را بیان می کند وعشق های دروغین را فانی می داند وعشق واقعی را درمانگر می داند وگویا می خواهد بگوید هر عشق غیر واقعی میراست وعشق واقعی مانا وزندگی بخش است .
کمانگیر در ۴ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:
بنظر بنده مفهوم بیت اینه که:
از یارش میخواد که برگرده چرا که مردم چشم ( یعنی جماعتی که صرفا با چشم سر میبینند نه چشم دل و قضاوت بی جا میکنند دیگران را ) از رسوایی من ( خرقه از سر افتادن) خوشحالند.
محسن در ۴ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۲۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵:
جمع معانی بین که چه پر ثمر است
من هیچگاه خود را از نیرنگ مردمان نپاییده ام زیرا که مردمان نیرنگ میبازند. غفلت من از پاییدن عنایتی است که نگهبانم تا به آنچه می شاید برسم. فردریش نیچه
این غزل استاد سخن جناب سعدی بسیار زیبا و پر معناست به قول خود شیخ جان معنی شاعر در این غزل جاری است بل اخص تمثیل زیبای برگ تر چشمان عاشق که همیشگی است و گواه بر زنده ماندن همیشگی درخت زندگیش. آمین
سامان در ۴ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۳۱ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۵:
با اجازه از اساتید عزیز فکر میکنم بیت یکی مونده به اخر واژه خویی درسته نه خوبی
سید مسعود در ۴ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۰۷ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷ - ترانه جاودان:
این شعر مقبول را هنرمند توانای افغان محترم مرحوم ساربان ده ها سال قبل خوانده است به لینک این آهنگ مقبول کلیک فرمائید:
پیوند به وبگاه بیرونی
تماشاگه راز در ۴ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۰۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵:
پوریای عزیز
تفسیر شما هم زیباست لیکن تهمتن می تواند استعاره از پیر طریقت باشد که راهنمای عاشق در تاریکی چاه دنیا تا رسیدن به سر منزل معشوق باشد
قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی
تماشاگه راز در ۴ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵:
سپاس جناب سید علی ساقی
که ساقی شراب معرفت هستید و از شروح شما در ذیل تمامی غزلیات حافظ در این سایت استفاده می کنیم
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۴ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶:
سلام جناب گویان
یک بار دیگر توضیحات را ملاحظه بفرمایید.
کلمه «را» در اینجا به معنی «برای، داشتن» می باشد
پرهام در ۴ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۴۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۸:
درود بر استاد افتخاری عزیز که این شعر را به تمام توانشان زیبا خواندند.
کاوه ایلامی در ۴ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۵۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸۶:
ترک دربعضی اشعار مولانا یعنی سفیدی و خوش طینتی و هندو یعنی سیاهی وتاریکی
اینجا منظور مولوی تبار ونژادوقومیت اش نیست چون واضح است که او بلخی است وبلخ از کهن ترین شهرهای فارسی در اوستا است
اینجا مولوی میگوید اگرچه ظاهر و زبانم بد و هندیانه است اما اصل وباطنم خوب و ترکانه است
گواه این مطلب اشعار دیگرش راجع به ترک وهندو و ضد بودن آنهاست و اگر مولانا منظورش تبار ترکی اش بود پس زبانش هم باید هندی میبود که اینجور نیست
حاضران گفتند ای صدر الوری
راستگو گفتی دو ضدگو را چرا
گفت من آیینهام مصقول دست
ترک و هندو در من آن بیند که هست
بد هندو نمودم آینهام
حسد و کینه نیست اعلامش
نفس هندوست و خانقه دل من
از برون نیست جنگ و آرامش
علی در ۴ سال و ۹ ماه قبل، سهشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:
از مطالب همه دوستان استفاده کردم و لذت بردم.
قطعا اگر بحث شیعه و سنی منجر به اختلاف شود بهتر آن است که مباحثه ای نشود که اصل اتحاد است. لکن از دوست عزیزی که از عبارت پیر مغان حافظ رمزگشایی کردند بسیار متشکرم و بسیار لذت بردم. ان شالله پیر مغان پناه همه ما باشند.
توصیف پاردم دراز هم جالب بود واقعا! آروزی شکم فربه با نهایت لطافت.
حافظ چه هنرمندانه و باظرافت بیان کرده
جزیره مثنوی در ۴ سال و ۹ ماه قبل، چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۵۷ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » سیمرغ در پیشگاه سیمرغ » حکایت خطی که برادران یوسف هنگام فروش او دادند: