ای شاخ گل که در پی گلچین دوانیام
این نیست مزد رنج من و باغبانیام
پروردمت به ناز که بنشینمت به پای
ای گل چرا به خاک سیه مینشانیام
دریاب دست من که به پیری رسی جوان
آخر به پیش پای تو گم شد جوانیام
گر نیستم خزانه خزف هم نیم حبیب
باری مده ز دست به این رایگانیام
تا گوشوار ناز گران کرد گوش تو
لب وا نشد به شکوه ز بیهمزبانیام
ای یوسف عزیز که ثانی ندیدمت
بازآ که در فراق تو یعقوب ثانیام
با صدهزار زخم زبان زندهام هنوز
گردون گمان نداشت به این سختجانیام
یاری ز طبع خواستم اشکم چکید و گفت
یاری ز من بجوی که با این روانیام
ای گل بیا و از چمن طبع شهریار
بشنو ترانهٔ غزل جاودانیام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به گلی که در جستوجوی گلچین است خطاب میکند و به رنج و زحمات خود در پرورش آن اشاره میکند. او از گل میخواهد که به خاک سیاه نرود و به یاری او دست دراز کند، زیرا در پیری جوانیاش را گم کرده است. شاعر احساس غم و فراق را با یاد یوسف عزیز ابراز میکند و میگوید که با زخمهای زبان زنده است. سرانجام، او از گل میخواهد که ترانه غزل جاودانیاش را بشنود. این شعر احساسات عمیق عشق، فراق و دردهای شاعر را به زیبایی بیان میکند.
هوش مصنوعی: ای گل زیبا که در پی گلچینها میدوی، این که من برای تو تلاش میکنم، پاداش زحمات و باغبانیام نیست.
هوش مصنوعی: به خاطر محبت و ناز پروراندنت، من را به پای خودت نشاندی، اما ای گل، چرا من را به خاک سیاه میافکنی؟
هوش مصنوعی: به من کمک کن که در این سن و سال، جوانیام را در پای تو گم کردهام.
هوش مصنوعی: اگر من در این دنیا موجود نیستم، پس حتی یک دانه از خزانهی طلا و جواهر هم برای من ارزش ندارد. ای محبوب، لطفاً این هدیهی بیارزش را از من دور کن.
هوش مصنوعی: تا زمانی که گوشوارههای زیبای تو بر گوشات بودند، دلت سنگین و بیخبر از من بود و نتوانستی از دلتنگیام شکایت کنی.
هوش مصنوعی: ای یوسف عزیز، پس از مدتی طولانی که تو را ندیدهام، برگرد. من در غیبت تو مانند یعقوب، نگران و غمگینم.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه به من زخمهای زیادی زدهاند و از حرفهای نیشدار دیگران لطمه دیدهام، هنوز زندهام و برای کسی باور نکردنی است که من اینقدر مقاومت و استقامت دارم.
هوش مصنوعی: از طبیعت کمک خواستم، اشکم جاری شد و گفت: "کمک را از من بخواه، زیرا من هم با این روحیهام."
هوش مصنوعی: ای گل، بیا و از چمن گوش کن به سرود غزل جاودانی من که از دل شاعر میجوشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
زینسان که دور مانده ز یاران جانی ام
مردن هزار بار به از زندگانی ام
ایچرخ بیوفا چه شود گر ز روی مهر
بار دکر بآن مه تابان رسانی ام
ای بخت اگر بخاک درش جادهی مرا
[...]
از زندگانیام گله دارد جوانیام
شرمندهٔ جوانی از این زندگانیام
دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل که به یاران رسانیام
پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.