گنجور

حاشیه‌ها

محمود طیّب در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۴۵ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱:

مصراع نخست نادرست است
وزن بهم ریخته

محمود طیّب در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۳۸ دربارهٔ فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:

مصراع نخست نادرست نوشته شده. گونه درست آن چنین است:
نگاه داشت غزالی دل مرا به نگاهش
آغاز و کل شعر در وزن شعر، مفاعلن فعلاتن هستش

psyho در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵:

سلام. در بیت 7 میگوید (تا ببینی هستیت چون از عدم سر بر زند روح مطلق کامکار و شهسوار هل اتی) هل اتی به چه معنیست و چه میگوید ؟؟؟؟

اقبال در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:

سلام در بیت 11 کلمه قافیه هوی نباید باشد؟
که خود پرستان حقیقت (عشق حقیقی)و هوی و هوس را از هم تشخیص نمیدهند

محمد کرمانی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸۷:

باسلام، خواستم بگم من از این غزل خیلی خوشم اومده، از دوستان هم ممنونم که با نظراتشون کمکی در فهم بهتر برای امثال من کردند، ولی جسارتا خواستم بگم به نظر من کمترین بهتره بیشترین بهره را از لذتی که این شعر بهمون منتقل میکنه ببریم تا اینکه این غزل برای چه کسی سروده شده و به فرموده پیر بلخ «هرکسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من»... پاینده باشید و مانا...

ناصر در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۰:

بهل : لعنت بر ، نفرین بر

خاک در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴:

سحر آمیزه

سید جعفر هادئی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:

استاد رضا ساقی سلام مرا بپذیرید، دستمریزاد چقدر لذت بردم. زندگیتان پایدار قلمتان همیشه توانا.

علی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۲۲ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۷ - قطعه:

قابل توجه بعضیا که از هیچ ظلمی دریغ نمیکنن

سارا در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۵۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۷ - نشستن بهرام روز یکشنبه در گنبد زرد و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم دوم:

به افسونگر نگر چه فسون کرد
به نظر میاید باید اینگونه نوشته شود:
به فسونگر نگر چه افسون کرد

برگ بی برگی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۱۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۰:

با پوزش شروع مطلب اصلاح میشود ؛
در راستای یکی شدن ....
بنظر میرسد لپ کلام را مولانا در این بیت خلاصه نموده است .
من دهان بستم تو باقی را بدان
کاین نظر با آن نظر آمیختند
و چه زیبا ست جهانی که همه رای و نظرها درآن یکی شده و همه انسانها با دید خدا به جهان نگریسته و مانند او بی نیاز از سایرین و همه باشندگان جهان می شدند.

برگ بی برگی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۰۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۰:

دردهایت راستای یکی بودن کل هستی در دفتر اول میفرماید :
گر تو صد سیب و صد آبی بشمری
صد نماند یک شود چون بفشری
در معانی قسمت و اعداد نیست
در معانی تجزیه و افراد نیست
و در ادامه به پیدایش هستی مطلق پرداخته و منشاء جهان را نور واحد میداند
منبسط بودیم یک جوهر همه
بی‌سر و بی پا بدیم آن سر همه
یک گهر بودیم همچون آفتاب
بی گره بودیم و صافی همچو آب
چون بصورت آمد آن نور سره
شد عدد چون سایه‌های کنگره
گنگره ویران کنید از منجنیق
تا رود فرق از میان این فریق
و کار انسان را ویران کرده این کنگره ها میداند که تنها قدرت عشق و مهربانی میتوان همه باشندگان عالم را از جنس خدا و زندگی دانسته و این اختلاف نظرها و سپید و سیاه دیدن ها را از میان بردارد و تنها با این جهان بینی جنگ بین انسان با انسان و انسان با طبیعت و انسان با حیوانات پایان خواهد پذیرفت . زیرا فقط انسان است که میتواند از جمادی و حیوان و نباتات چیزهایی را بخواهد که گمان میکند خوشبختش میکنند ، هیچکدام از سایر باشندگان عالم چنین تقاضایی از یکدیگر ندارند . انسان حتی با باور سایر انسانها نیز کار داشته و میخواهد که او نیز مثل او بیندیشد . تنها اگر انسان کنگره های جدایی را ویران کند علی و عمر نیز یکدیگر را در آغوش خواهند گرفت یعنی بین رای و نظرها دیگر اختلافی باقی نخواهد ماند .

فرجاد خوشبین در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:

این شعر را استاد محمدرضا لطفی با تک نوازی تار و بداهه‌نوازی در بیات اصفهان خوانده اند که بسیار زیبا و تأثیر گذار است. تعجب کردم که اسمی از ایشان ندیدم.

محمدرضا در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۱۳ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۲۵ - حکایت امیرالمؤمنین علی (ع) و سیرت پاک او:

این شعر را برای اولین بار خواندم ودرابتدا تعجب نکردم چون انتظار داشتم درآخر ،سعدی با شیوایی سخن ضعف و اشتباه آنمرد را درمقابل علم لدنی مولا به اثبات رساند ...ولی باکمال تعجب اینگونه نبود...قضاوتی ندارم فقط یادمان باشد این داستان در باب تواضع بوستان آمده است.

شاه مردان در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۵۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰:

مُراد از این می و جام و سبوها
غرض پیمانه و جام و سبو نیست
بدان معنی که عارف زُلف گوید
مراد از پیچ و تاب هیچ مو نیست
....
هاتف، ارباب معرفت که گهی
مست خوانندشان و گه هشیار
از می و جام و مطرب و ساقی
از مغ و دیر و شاهد و زنار
قصد ایشان نهفته اسراری است
که به ایما کنند گاه اظهار
پی بَری گر به رازشان دانی
که همین است سِرّ آن اسرار
که یکی هست و هیچ نیست جز او،
وحده لااله الاهو

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مُجمل
یا علی..

محمدامین در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۶:

سلام و‌ درود
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم
روح استاد شجریان شاد باشد!

اصلان در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴:

تشکر از شرح هایی که بر این غزل گفته شده

محراب li.mshaykh@gmail.com در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:

با سلام خدمت حافظ دوستان خوس قریحه . با توجه به اینکه حافظ از لفظ این استفاده می کند مشخص است که منظور از شاهد بازاری گل است و منظور از پرده نشین گلاب است و لف و نشر مشوش زیبایی به کار برده . ممنون از توجه شما .

کرده در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲:

راهیست راه عشق کە هیچش کناره نیست.به نظره بندە راه و کناره زیباتر و دلنشین تر است به بحر و کرانه.مگر ادمی فقط در بحر جان میسپارد..راهی که جز رسیدن به معشوق کناره ای ندارد و جز جان سپاری چاره ای نیست.

دلباخته‌ی ادبیات فارسی در ‫۴ سال و ۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶:

دوست عزیزی که فرمودید خوانش صحیح "نیست زبان، خامه را" اصح است؛ احتمالاً اطلاعی از عروض ندارید. اگر خارج از نظم بود می‌شایست که هر دو را از دید دستوری بررسی کرد و شاید هر دو درست بود. به‌هر روی حرف نون پس از مصوت بلند چون در تلفظ خفیف است در وزن هم لحاظ نمی‌شود. بدین ترتیب امکان ندارد که این‌جا به‌سکون نون شعر را خواند. چون کسره‌ی اضافه‌ی "زبان" در این‌جا نقش وزنی بازی می‌کند. نیست زبانِ خامه را: مفتعلن مفاعلن / نیست زبانْ خامه را: مفتعلن فاعلن.
همایون چون جان عزیز است اما گه‌گاه اشتباهاتی می‌کند. مرعوب نشوید.

۱
۱۶۸۸
۱۶۸۹
۱۶۹۰
۱۶۹۱
۱۶۹۲
۵۴۱۷