گنجور

 
مولانا

نگارا مردگان از جان چه دانند

کلاغان قدر تابستان چه دانند

بر بیگانگان تا چند باشی

بیا جان قدر تو ایشان چه دانند

بپوشان قد خوبت را از ایشان

که کوران سرو در بستان چه دانند

خرامان جانب میدان خویش آ

مباش آن جا خران میدان چه دانند

بزن چوگان خود را بر در ما

که خامان لطف آن چوگان چه دانند

بهل ویرانه بر جغدان منکر

که جغدان شهر آبادان چه دانند

چه دانند ملک دل را تن پرستان

گدایان طبع سلطانان چه دانند

یکی مشتی از این بی‌دست و بی‌پا

حدیث رستم دستان چه دانند

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۶۸۰ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم