Shukrullah Maqsoodi
درود خدمت عزیزان محترم!
برنامه خوب گنجور را تعقل میکنم و تازه پیوستم
Shukrullah Maqsoodi در ۱ سال و ۱ ماه قبل، سهشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۳۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵:
این سبزه و آب و خاک پیداست ما را
کاز فضل او همدیگر شیدا ست ما را
Shukrullah Maqsoodi در ۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۷:۱۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
قرآن که مهین کلام خوانند آن را
گه گاه نه بر دوام خوانند آن را
کاندر همه جا مدام خوانند آن را
مهین: بزرگ، بزرگتر و مقابل کهین
کلام: سخن و قول و یا به عبارت دیگر چیزی در ذهن است که مخاطب را میتوان به وسیله آن تفهم نمود.
دوام: پایداری، همیشگی، پایندگی
پیاله: ظرف یا کاسه خورد که در آن مشروبات نوشیده شود.
مقیم: پا برجای، یا آنکه در جای آرام کند و در آرامش
مدام: پیوسته ، همیشه مترادف دوام
والله اعلم بیشتر از این حضرت خیام اگر خود حیان میبودند توجه می فرمودند.
Shukrullah Maqsoodi در ۱ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۰۵ دربارهٔ عمعق بخاری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹:
ممنون تان برادر عزیز حمید رضا صاحب پیوند را متوجه شدم
Shukrullah Maqsoodi در ۱ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۳۱ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶:
در روشنی شعر حضرت حافظ علیه الزحمه تقدیم است به عزیزان گرامی!
مرغِ خوشخوانم برفت از بوستان الغیاث
زمانه چرخ زد سوی دیگران الغیاث
ما باهم بودیم یاد خاطرات زنده باد
رفت یکباره کان خورشید تابان الغیاث
بار با ما نیامد سروِ گلستان الغیاث
رفت از بر من چُست و چالاک و منور
گویا که رفت مهتاب شبستان الغیاث
ای کاش بودی شب های زمستان الغیاث
لبخند به لبان بود مرا کانِ محبت
حالا فتادم، با چشم گریان الغیاث
قامت بلند و چشمان، میگون و شرابی
آه آه گویم از چاهِ زنخدان الغیاث
چشم به هم زدن ها انتظارت را کشم
باز گردد آن چهرهِ درخشان الغیاث
درد من که درمانگر می خواهد هر زمان
جز وصال روی تو نیست درمان الغیاث
در باره او افلاک صد ها راز دارد
ما هرگز ندیدیم جورِ سلطان الغیاث
مقصودی کیست؟ چرا؟ در هجر او مینالد
تا جان بر تن است گوید یا رحمان الغیاث
Shukrullah Maqsoodi در ۱ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۳۱ دربارهٔ عمعق بخاری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹:
این رباعی در دفتر رباعیات شیخ فریدالدین عطار در همین گنجور به شماره ۳۵ رباعیات عطار نیز ثبت گردیده، مسولین محترم گنجور متوجه شوند که در اصل این رباعی از کدام یکی ایشان است؟ تا به نام او ثبت گردد ممنون تان.
Shukrullah Maqsoodi در ۱ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۱۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:
درود و عرض ادب خدمت مشترکین محترم گنجور!
در مورد ابیات فوق بنده نیز تبصره کوتاه دارم امید است مورد تاید عزیزان محترم قرار گیرد.
در بیت اول جناب خیام علیه الرحمه میگوید:
چون زنده بودن و مرده بودن کسی در فردا معلوم نیست و دلت را شیدا نکن و از زندگی حال لذت ببر.
در بیت دوم میگوید:
در روشنی مهتاب که بر تو می تابد می بنوش زیرا ماه در آینده بسیار می تابد و ما را نمی یابد یعنی ما در زیر خاکیم و دیگر روشنی مهتاب و شرب دنیا را تجربه نخواهیم کرد.
این شعر که در قالب رباعی سروده شده یکی از مهمترین ضرب المثل های روز است که به نفع انسان های چیز فهم صدق میکند تا نباید خود را فریب فردا سازند و امروز که آنچه توان دارند از زندگی دنیا و مافیا آن استفاده به موقع نمایند زیرا انسان های با شعور را به گونه متوجه میسازد که زمان حال را دریاب و شکوه از آینده مبهم کمتر کن.
اگر دقت کنیم تقریبا رباعی فوق مُبَیًِن این است گویا خیام با کسی صحبت دارد که بیشترین آرزویش فردا است و به او واضیحا میگوید:
فردا را نمیشود ضمانت کرد و به کسی عهده این و آن را داد حال که زنده هستی و جان داری و با دست و پای توان حرکت داری این دل پر سودا را که گاه امروز میگوید و گاه فردا به هر شیوه ممکن خوشش دار و برای خوشی دل از شرب دنیا و روشنی مهتاب استفاده کن زیرا ما همه در گذریم و مهتاب فردا و پس فردا نیز نمایان خواهد شد.
از بیت دوم مشخص میشود که خیام گویا به عشق خود مثال میزند و عشق اش را به شراب و جمال و زیبای روی معشوق را به نور مهتاب، پس مختص کلام اینکه.
( ای عاشق دل باخته من امروز که کنار هم هستیم غم فردا را نخوریم زیرا فردا نه من و نه توی فقط این دنیا است که دور می زند و مانند تو زیبارویان زیاد طلوع میکنند متاسفانه من از آن محروم ام پس فرصت امروز را از دست ندهیم)
والله اعلم بیشتر از این اگر خیام حیات میبود خودش توضیح می فرمود.
Shukrullah Maqsoodi در ۱ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۰ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۰۵:۴۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:
درود خدمت خوانندگان محترم!
مرحوم خیام در سرودن رباعی دست بالا داشته و من گمان میکنم معنی رباعی فوق چنین باشد.
برخیز و تحرک کن و از برای خواهش دل ما با این زیبایی که ترا است مشکل ما را حل کن و یک کوزه ای از شراب را در محبت هم بنوشیم قبل از اینکه ما مدفون خاک شویم و خاک ما خود کوزه شراب برای دیگری گردد.
به نظر میرسد در بیت دوم مشخص شده که خیام عاشق کسی بوده و منظور از کوزه شراب محبت است که میان عاشق و معشوق در لذت بردن مزایای زندگی تمثال زده است والله اعلم که بیشتر از این اگر خیام حیات میبود خودش توضیح می فرمود.
Shukrullah Maqsoodi در ۱ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:
درود خدمت تمام مشترکین بحث و تشکر از دست اندر کاران برنامه گنجور که برنامه خوب را ساختند.
در مورد این بیت حافظ علیه الزحمه چی زیبا فرمود:
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هردم
جرس فریاد میدارد که بربندید محمل ها