گنجور

حاشیه‌ها

بابک توجه در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۰۰ در پاسخ به س. ص. دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۷:

جانت بدهم همانند نانت (نان به تو بدهم)  یا آبت بدهم،  نشانت بدهم ( نشانی به تو بدهم)  ادا می شود.  معنی جان ( م)  به تو بدهم را تداعی می کند و صحیح است.  نیازی به "جانم بدهم" نیست.  

Pourya Habibi در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:

غمناک نباید بود از طعنِ حسود ...

ضرب المثل 

چاه کن همیشه ته چاه است

caplevii Freeman در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۹ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۴۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶:

بسیار زیباست

محسن حسینی پور در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۳۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱ - آغاز سخن:

معنی ابیات ۲۶ تا ۳۰ توسط دکتر سعیدحمیدیان که در سایت خبرگزاری کتاب ایران ارایه شده است خدمت دلبستگان ادب فارسی تقدیم می کنم.

بیت ۲۶ و ۲۷ : نظامی درباره خلقت جهان می‌گوید «در هوس این دو سه ویرانه ده/ کار فلک بود گره در گره/ تا نگشاد این گره وهم سوز / زلف شب ایمن نشد از دست روز».

پرسش این است که نظامی در این بیت‌ها چه می‌خواهد بگوید؟ امروزه هنگام سخن از آفرینش جهان، از انفجار اولیه سخن می‌گویند که جهان به صورت یک توده بخار درهم بود و کهکشان‌ها و ستاره‌ها از هم جدا نبودند. پس خداوند جهان را از آن انفجار خلق کرد. اما نظامی بر اساس دیدگاه قدما از «ویرانه ده» سخن می‌گوید. نخست باید توجه داشت که شاعر در منظومه‌هایش از ترکیب «دو و سه» بسیار استفاده می‌کند. این را به قصد تحقیر بر زبان می‌آورد. پس او در واقع می‌خواهد بگوید که تمام آسمان‌ها دو و سه ده ویرانه بودند. کار فلک نیز مانند توده‌های بخار، نامعلوم بود. یا به عبارت دیگر، کارها گره در گره و درهم بود. شاعر می‌گوید که خداوند این گره را که وهم عقلا را می‌سوزاند، تا موقعی که از هم باز نکرده بود، هیچ چیز در جای خود قرار نداشت. پس از باز شدن آن گره است که زلف شب، از دست روز ایمن می‌شود. نظامی می‌گوید که برای خداوند، خلقت جهان بسیار ساده و پیش پا افتاده بود.

بیت ۲۹ :  «زین دو سه چنبر که بر افلاک زد/ هفت گره بر کمر خاک زد».

هفت گره یعنی هفت اقلیم. پس، از یک کار کوچک خداوند است که چنان حالتی پدید آمده و همه چیز در جایگاه خود قرار گرفته است. 

بیت ۳۰ : «کرد قبا جبه خورشید و ماه/ زین دو کله وار سپید و سیاه».

نخست باید بدانیم که جبه چیست. جبه لباس فاخری است که اعیان و اشراف می‌پوشیدند. اما «قبا کردن» کنایه است از پاره کردن. شاعر باز طبق شیوه خود هیچ توضیحی نمی‌دهد، این ما هستیم که باید بفهمیم که «دو کله وار سپید و سیاه» یعنی چه. «کله وار» یعنی یک قواره پارچه؛ پس او می‌خواهد بگوید که خداوند، شب و روز را مثل لباس، از وسط دو پاره کرد. 

بیت ۳۲ : «جام سحر در گل شبرنگ ریخت/ جرعه آن در دهن سنگ ریخت».

اشعه خورشید هنگام سپیده دم، حالت شراب دارد. پس شراب را روی خاک ریخت و خاک از آن نصیب بُرد. این که می‌گوید جرعه را در دهن سنگ می‌ریزد اشاره است به اعتقادات گذشتگان، که می‌گفتند اجرامی که در دل سنگ‌ها و کوه‌ها قرار دارند از اشعه آفتاب پدید آمده‌اند. پس معنای آن چنین است که جرعه‌ای از این جام صبح را (که کنایه از خورشید است) در سنگ می‌ریزد و اجرام را پدید می‌آورد. 

 

بیت ۳۳ : «ز آتش و آبی که به هم درشکست/ پیه در و گرده یاقوت بست».

در این‌جا صنعت «لف و نشر» را بکار برده است؛ یعنی استفاده از دو چیز که به هم مربوط‌اند. در بیت یاد شده، آتش و سنگ داریم که در مقابل در و یاقوت قرار می‌گیرند. پس آتش به یاقوت برمی‌گردد. قدما می‌گفتند که جرم یاقوت از آتش است. نظامی می‌خواهد بگوید که خداوند آتش و آب را با هم مخلوط کرد. 

نبی پلویی امیرآبادی در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۵۸ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:

این شعر حکایت نیست ...قصه و داستان نیست ... روایت نیست ..‌ جنگ و صلح بین کلمات فخیم و ساده نیست ..‌و خیلی چیزهای دیگر نیست ... سیف گویی معمای رازگونه جهان را دریافته و آن را به رشته ی  تحلیل دراورده و برای انسانهای تمامی اعصار مژده ای به همراه آورده و در وزنی که  در عین مطنتن بودن رقص گونه نیز کلمات آواز رهایی سر میدهند و ما را به روشنایی فردا امیدوار میسازد ...تلالویی در گذر از گذار روزگار غدار ...آستین افشان و پایکوبان ....

H Hj در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۵۳ در پاسخ به جعفر عسکری دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۳۴:

8 مولانا در دیوان شمس رباعیات دیوان شمس رباعی شماره ۴۰۳ ۴۰۴ هم دقیقا همین رباعی را نوشته دارد.

حفیظ احمدی در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۴۰ دربارهٔ جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۵۵ - هشام بن عبدالملک در طواف کعبه بود هر چند خواست که حجرالاسود را استلام کند به واسطه ازدحام طایفان میسرش نشد به جانبی بنشست و مردم را نظاره می کرد. ناگاه حضرت امام زین العابدین علی بن الحسین بن علی رضی الله عنهم حاضر شد و به طواف خانه اشتغال نمود چون به حجرالاسود رسید همه مردمان به یک جانب شدند تا نقبیل حجرالاسود کرد یکی از اعیان شام که همراه هشام بود پرسید که این چه کس است؟ هشام گفت نمی شناسم از ترس آنکه مبادا اهل شام به وی رغبت نمایند. فرزدق شاعر آنجا حاضر بود گفت من می شناسمش و در جواب سائل قصیده ای انشا کرد بیست بیت کما بیش در تعریف و تمدیح امام زین العابدین رضی الله عنه:

با سلام و خسته نباشید!

بنده متاسفانه در خواندن بیت های عربی این قصیده مشکل دارم، یعنی هم خواندنشان را بلد نیستم و هم معتای شان را نمیدانم.

از دوستان گنجور کسی هست کمکم کند؟ لطفا؟!

با سپاس

حفیظ از افغانستان 

mmmm nnnn در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۲۱ در پاسخ به sam m دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲۴:

سلام

قطعا جناب صائب برای خنده و مزاح نگفته:

صائب زبلند اختری همت والاست

گر زان که ترا پایه ی گفتار بلند است

خیلی واضح و روشن خودش رو معرفی کرده

مبارکه عابدپور در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۰۹:۴۷ در پاسخ به فرانک بختیاری دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هشتم در شکر بر عافیت » بخش ۲ - حکایت:

بصیرت و آگاهی نداشته باشی شکر کرده باشی (بنده شاکر باشی نه عالم ) چشم بینا هم مثل چشم بسته عمل میکنه

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۴۶ در پاسخ به kokab دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۱ - گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان:

سعدی به شدت با دختر و همسرش مشکل داشته و با هردو ناسازگار بوده است.

در کتاب " سر و ته یک کرباس" جمالزاده که از دختران همسایه اشان صحبت می کند نقل به مضمون می گوید: بقدری این دو دختر پاچه ورمالیده و سلیطه بودند که دخترِ سعدی بوسه بر شانه های ایشان می داد!  الله و اعلم

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۴۰ در پاسخ به ایران نژاد دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۱ - گفتار اندر پرورش زنان و ذکر صلاح و فساد ایشان:

در عصر حجر که آزادی تقریبا مطلق بوده است!  چون سترِ عورت با برگِ انگور, تنها البسه یِ زنان و مردان بوده, شاید منظورتان عصرِ جاهلیت بوده است!

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۱۴ در پاسخ به سعید مصطفایی دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۱۸ - حکایت دزد و سیستانی:

آقای مصطفایی

جسارتا ایرادتان زمانی وارد بود که بجای دست اندرکارانِ محدودِ سایتِ گنجور, فرهنگستان زبان فارسی به سرکردگی حداد عادل و کارکنانِ بی شمار و دستگاهِ عریض و طویلشان بودند.

اگر باور ندارید به ساختمان فرهنگستان در تهران مقابل باغِ کتاب در بزرگراه حقانی مراجعه کنید!

ایام به کام 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۰۴ در پاسخ به حسن جلالی دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۱۷ - گفتار اندر کسانی که غیبت ایشان روا باشد:

سلام

دو مورد اولِ پیامبد با دو موردِ سعدی هم راستا و هم خوانی دارد

آرشام آتش زر در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۵:

با سلام لطفا همانگونه که حاشیه ها را بازبینی میفرمایید به خوانش ها نیز دقت کافی را داشته باشید، چون من موارد زیادی رو در خوانش ها شنیدم که به اشتباه خوانش و تلفظ میکنند و متاسفانه در سایت هم گذاشته شده و ثبت شده اند، قطعا خیلی از علاقه مندان به ادبیات هستند که بر پایهٔ استدلال بر درست بودن خوانش ها اشعار رو بخوانند و گوش کنند ، مثلا در همین مورد و در همین حکایت در خوانش ها در چندین مورد دوستان واژه ها را به غلط خواندند و در سایت هم به اشتراک گذاشته شده ، همچون واژهٔ اُغْلَمِش که اکثرا با کسره یا فتحهٔ اول خوانده شده و در بعضی موارد همین اشتباه ها کلا معانی واژه را تغییر می‌دهد، با سپاس از سایت گرانبها و تلاش مفید شما. 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۵۳ در پاسخ به نگار بهشتی پور دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۱۶ - حکایت:

خانم بهشتی پور

توضیحاتِ شما مختصر, مفید و گره گشا است, شخصا خیلی استفاده می کنم.

اگر بیشتر وقت بگذارید, ماندگار و پایدار خواهد بود.

سپاسگزارم 

فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۳۶ در پاسخ به امیر دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۱۴ - حکایت:

قطعا بدتر از الان

سالار حسامی نقشبندی در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۴۸ دربارهٔ جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰:

بیت چهارم به گمانم به جای واژه جعد باید جهد باشد، اشتباه تایپی است به احتمال فراوان.

کوروش در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۳۶ در پاسخ به رضا دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۴۰ - مثل:

میشه داستان کاملشو بذارید ؟

کوروش در ‫۲ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۷ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۳۲ در پاسخ به مهدی کاظمی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۳۹ - وصیت کردن آن شخص کی بعد از من او برد مال مرا از سه فرزند من کی کاهل‌ترست:

حرفای قشنگ ولی تو خالی

یه مدت بی عمل باش تا از گشنگی بمیری

۱
۱۰۱۶
۱۰۱۷
۱۰۱۸
۱۰۱۹
۱۰۲۰
۵۴۶۰