فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.
مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «ترکی که مرا برده ی خود میداند» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «د» است.
حرف آخر قافیه
شماره ۱: تا دیدمت ای شمع شب افروز، مرا
شماره ۲: آن مرغ، که ناله همنفس بود او را
شماره ۳: طوفان، سرو سر کرده ی اصحاب وفا
شماره ۴: امروز چو عارت آید از صحبت ما
شماره ۵: ای اهل وطن! آرزوی روی شما
شماره ۶: در صبحدمی که کردمی نافله ها
شماره ۷: از تو، دل غم کشیده دارد گله ها
شماره ۸: دور از تو شبی در اثر زاریها
شماره ۹: بگداخت تنم ز آتش تب امشب
شماره ۱۰: مرغ دل من، که بود دست آموزت؛
شماره ۱۱: گر جز تو کسی دل مرا برد رواست
شماره ۱۲: باد سحری، ز مرغزاری برخاست؛
شماره ۱۳: ای اهل هوس، عشق شماری دگر است
شماره ۱۴: ما را شب هجر، سینه سوداخیز است
شماره ۱۵: از هجر، مرا هم مژه گوهر پوش است
شماره ۱۶: حالم ز غم هجر، چه ناخوش حال است
شماره ۱۷: کوی تو، که رشک گلستان ارم است
شماره ۱۸: از گل بسته است دسته، کاین روی من است!
شماره ۱۹: گل بر سر هم ریخته، کاین روی من است!
شماره ۲۰: امشب که مرا بر آستانت راه است
شماره ۲۱: این باغ، سر کروی نگاری بوده است؛
شماره ۲۲: هادی که ازو زمانه را آبادی است
شماره ۲۳: ز آن عهد که بستیم بهم ای بت مست
شماره ۲۴: تو میروی و نگاه من از پی تست
شماره ۲۵: پیکی آورد پوستینی از دوست
شماره ۲۶: ای دوست! که از دوستیت با دل خوست
شماره ۲۷: خالی، که چو داغ لاله در سینه ی اوست
شماره ۲۸: برخاسته این شاخ انار، از گل کیست؟!
شماره ۲۹: ساقی! می از آب زندگانی کم نیست!
شماره ۳۰: از سعی تو، دل بسته ی زنجیر تو نیست
شماره ۳۱: چون تیر قلم گرفت و دفتر برداشت
شماره ۳۲: حاجی زجاجی که ز دین ساز نداشت
شماره ۳۳: آذر که مدام شکوه از خوی تو داشت
شماره ۳۴: هر بار که سرگردان ز من یار گذشت
شماره ۳۵: چون دید جداییش مرا خواهد کشت
شماره ۳۶: چشمم، که نه ز آن بزم خواهد خفت
شماره ۳۷: در جان، از داغ عشق، سوزم بگرفت
شماره ۳۸: این دل، سر راهی بنگاری نگرفت
شماره ۳۹: امشب، مهی از شهر بهامون میرفت
شماره ۴۰: از عشق، سخن به بوالهوس نتوان گفت؛
شماره ۴۱: قاصد که ازو به من خبر هیچ نگفت
شماره ۴۲: ای خون دل پیر و جوان خورد دلت!
شماره ۴۳: ای برده ز مهر تاب، ماه علمت
شماره ۴۴: گر از تو نهان، کس آید اندر کویت
شماره ۴۵ - ماده تاریخ (۱۱۷۶ ه.ق): در عهد کریم خان، شه ملک قباد
شماره ۴۶: هجر تو نصیبم ای دل افروز مباد
شماره ۴۷: در تن، نفسی جان غمین، بیتو مباد
شماره ۴۸: ایزد، همه عمر کامرانیت دهاد
شماره ۴۹: شاها بروادت بجهان داد زیاد
شماره ۵۰: آن کس که بچرخ، نقش اختر بندد
شماره ۵۱: دیدم گلکی بصد دهان میخندد
شماره ۵۲: جان رفت و، دل از تو باز دردی دارد؛
شماره ۵۳: امشب که ز وصلم به طرب میگذرد
شماره ۵۴: در کوی بتان، گاه نفس میگیرد؛
شماره ۵۵: وقت است بهار، باغ و راغ افروزد؛
شماره ۵۶: از خواب سیه روز تو، چون شب خیزد؛
شماره ۵۷: نایی ز نوا فتاده، تا نی برسد!
شماره ۵۸: چون کار نظر بپاک بینی برسد
شماره ۵۹ - ماده تاریخ (۱۱۷۵ ه.ق): صهبا، ز زکامش مژه چون پرنم شد؛
شماره ۶۰: ترکی که مرا برده ی خود میداند
شماره ۶۱: ای کاسلامت، بکافریها ماند؛
شماره ۶۲: هاروت، بجزع چشم بندت ماند!
شماره ۶۳: عقلی که، حذر کنم ز خوی تو نماند!
شماره ۶۴: گفتی: ز کسیت کینه در سینه نماند
شماره ۶۵: ای دوست، اسیران تو یک یک رفتند؛
شماره ۶۶: ایشان که قرار سینه ریشان بردند
شماره ۶۷: رفت آن کاغیار دشمن بودند
شماره ۶۸: در عشق تو، آنان که به،هم نفسند
شماره ۶۹: خود را گیرم که آشنا با تو کند؟!
شماره ۷۰: یاران که، ز دلتنگی من، تنگ دلند؛
شماره ۷۱: تو شاه و شهانت ز هواخواهانند
شماره ۷۲: دونان، اگرت دونان بدریوزه دهند؛
شماره ۷۳: از کوزه شکسته یی گرت بوزه دهند
شماره ۷۴: غارتگر جان، ز چشم من برد دو رود؛
شماره ۷۵: ای بیخبر از خدا، گر آیی، چه شود؟!
شماره ۷۶: وقت است که گل قدم سوی باغ نهد
شماره ۷۷: از کوی تو چون باد صبا میآید
شماره ۷۸: پیکی که ز کوی یار ما میآید
شماره ۷۹: ای فوج طبیب را بدوزخ قائد
شماره ۸۰: زآن کوی، جواب نامه ی ما ناید
شماره ۸۱: برف آمده و بیخته کافور به بید
شماره ۸۲: تا در غم جانان، به لبم جان نرسید؛
شماره ۸۳: دردی که به پای جبههسای تو رسید
شماره ۸۴: سلخ شعبان، میم بدریوزه رسید
شماره ۸۵: با گل میگفت بلبلی زار و نزار
شماره ۸۶: میخانه، ز کارگاه مانی خوشتر
شماره ۸۷: پیمانه ی ما پر از شراب اولیتر
شماره ۸۸: ای رفته سوی خلد، ز دامان پدر
شماره ۸۹: ز آزردن جان خسته جانی بگذر
شماره ۹۰: امشب دارم بجان ز تن سوز دگر
شماره ۹۱: این پرده که نقش چین خجل کرده نگر
شماره ۹۲: آذر! دو جهان بدرگهش بنده نگر!
شماره ۹۳: آذر! آن شوخ را در اندیشه نگر!
شماره ۹۴: چل سال، براه عاشقی کردم سیر
شماره ۹۵: ای جود تو از ابر برآورده نفیر
شماره ۹۶: زآن د رچو روم، عاشق زاری کم گیر؛
شماره ۹۷: از غالیه خاک این چمن بیخته گیر
شماره ۹۸: شب بیتو چو باشم، سحرم ناید باز
شماره ۹۹: هر مرغ که نامه ی من از تیهو و باز
شماره ۱۰۰: در کنج خرابه بر حصیری دو سه گز
شماره ۱۰۱: جویم هر روز شب، که کاهد این سوز
شماره ۱۰۲: تا کی شب و روز و روز، شب از سر سوز
شماره ۱۰۳: شبها دارم از آن مه مهر فروز
شماره ۱۰۴: امشب ز مه رخت شبم مهر افروز
شماره ۱۰۵: یاری که بود دردم ازوف درمان نیز
شماره ۱۰۶: تن ز آتش غم، چو عود می بین و مپرس
شماره ۱۰۷: خسرو، کآراست ملک چون روی عروس
شماره ۱۰۸: جانم ز تو شد تباه، افسوس افسوس!
شماره ۱۰۹: یا رب مپسند کعبه گردد ناووس
شماره ۱۱۰: یاری کامروز نقد دل باختمش
شماره ۱۱۱: یار آمد و، جان برایگان میدهمش
شماره ۱۱۲: خوش آنکه ز وصل تو شبی بالم خوش
شماره ۱۱۳: امشب مهم آمد، نه چنان فاش که دوش
شماره ۱۱۴: نقشی زخطا نبسته کلک تو زخط
شماره ۱۱۵: بوی گل خود میشنوم از گل باغ
شماره ۱۱۶: شد ماه سخن نهفته آذر ز کلف
شماره ۱۱۷: روز وصلت، شد آتش افروز فراق!
شماره ۱۱۸: گفتم: گویم درد غم اندوز فراق
شماره ۱۱۹: شادیم، مدام از غم دلکش عشق
شماره ۱۲۰: ای بسته در صلح و گشاده در جنگ
شماره ۱۲۱: ای خواجه، چه میگریزی از من مه و سال؟!
شماره ۱۲۲: آن چارده ساله ماه، کز غنج و دلال
شماره ۱۲۳: ای شوخ! فراق تو کشیدن مشکل
شماره ۱۲۴: عید است، مگردان صنما روی ز گل
شماره ۱۲۵: ز آن شب که رخت دیده، گلت چیدستم
شماره ۱۲۶: بس شب بلب آه سینه سوز آوردم
شماره ۱۲۷: دلدار ز جور کام مشکل دهدم
شماره ۱۲۸: در گلشن روزگار میگردیدم
شماره ۱۲۹: گر در باغم، ز باغبان ناز کشم
شماره ۱۳۰: ای محرم خلوت ومه انجمنم
شماره ۱۳۱: در کوی تو، دلباخته ها می بینم
شماره ۱۳۲: چون رخت ازین سرای شش گوشه بریم
شماره ۱۳۳: چون گشت بخیر عاقبت کار نعیم
شماره ۱۳۴: وقت است ز باغ نکهت گل شنویم
شماره ۱۳۵ - ماده تاریخ (۱۱۸۶ه.ق): چون صدر جهان ازین جهان شاد چنان
شماره ۱۳۶: چند ای ظالم! بهر فریب دگران
شماره ۱۳۷: آن دوست که دشمن است با دوست همان
شماره ۱۳۸: جمشیدی و جام تو شکستن نتوان!
شماره ۱۳۹: ای در هوس روی تو، روشن رایان!
شماره ۱۴۰: ای دوست! چراغ مهر خاموش مکن
شماره ۱۴۱: خوش آنکه بگوش تو رسد یا رب من
شماره ۱۴۲: ای آنکه سر کوی تو شد منزل من
شماره ۱۴۳: ای سوخته از هزار فرسخ دل من!
شماره ۱۴۴: دل خواست ز خلق و خون شد از غم دل من
شماره ۱۴۵: آن کس که براز عشق شد محرم من
شماره ۱۴۶: دی دست نگارین بت سیمین تن من
شماره ۱۴۷: این طاس مصفی که بود آینه گون
شماره ۱۴۸: آه از حسنین، کز جهان شیون و شین
شماره ۱۴۹: در دل آهم شعله فروز است ببین!
شماره ۱۵۰: بشکافته دوست بر تنم پوست ببین!
شماره ۱۵۱: آن زلف، که صید مرغ دل کرده ز چین
شماره ۱۵۲: شاها!تا کی پیاده ماند فرزین؟!
شماره ۱۵۳: شد زلزله یی، که نیست شد هست زمین
شماره ۱۵۴: یا رب! یکی از عباد زورآور تو
شماره ۱۵۵: ای من ز جفا جسته جدایی از تو
شماره ۱۵۶: از کین چکند تا بدل ما دل تو؟!
شماره ۱۵۷: گفتم: بدلی نکرده یاری دل تو
شماره ۱۵۸: جز در دل من گذر ندارد غم تو
شماره ۱۵۹: صحبت چه شود گرم میان من و تو
شماره ۱۶۰: گفتم: یار است پای من در گل از او!
شماره ۱۶۱: سویم بفرست گاه پیغامی و گاه
شماره ۱۶۲: جار جنبم گر ندهد جاریه به
شماره ۱۶۳: ای کشته ی امروز تو، فردا زنده؛
شماره ۱۶۴: ای باخته نرد دلبری با زهره
شماره ۱۶۵: نه روی گله دارم و نه رای گله
شماره ۱۶۶: امروز چو گل شکفته باشیم همه
شماره ۱۶۷: آن شوخ کزو دور شبی خفتم،نه
شماره ۱۶۸: عید است چه مانده ای صباحی بسرای؟!
شماره ۱۶۹: لرزان من و خواجه دوش از سردی دی
شماره ۱۷۰: از دور فلک که باخت لعب عجبی
شماره ۱۷۱: قاصد!دلم از حرف وفا خوش کردی
شماره ۱۷۲: گفتی: ز رخم چرا نظر پوشیدی؟!
شماره ۱۷۳: دوشم دل برد، شاهد بازاری
شماره ۱۷۴: رویی که کله ز مه رباید داری!
شماره ۱۷۵: دارم ز فراق ماه مهر افروزی
شماره ۱۷۶: من مفلسم و، تو کیمییا ای ساقی!
شماره ۱۷۷: وقت است ز هر سو شکفد روی گلی
شماره ۱۷۸: ز آن پیش که، شمع مهرش افروختمی
شماره ۱۷۹: خوش آنکه چو یاد از اسیریم کنی
شماره ۱۸۰: آذر! که چو من مانده جدا از وطنی!
شماره ۱۸۱: من بیتو دریده هر نفس پیرهنی
شماره ۱۸۲: فردا چو بنامه ی سیاهم بینی
شماره ۱۸۳: با کس سخنان ناپسندیده مگوی!
شماره ۱۸۴: در کوچه ی عشق، پای در گل ننهی!
شماره ۱۸۵: هنگامه ی ناز، تا بکی ساز دهی؟!