گنجور

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۷ - در وصف صبوحی

 

باده فراز آورید چارهٔ بیچارگان

قوموا شرب الصبوح، یا ایها النائمین

منوچهری
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۹ - مدیح ابونصر منصور

 

ویژه می پیر نوش گشت چو گیتی جوان

دل چو سبک شد ز عشق در ده رطل گران

بر ارغوان بیش خواه از ارغوان رخ بتی

چو ارغوان باده ای که رخ کند ارغوان

خانه اندوه را زیر و زبر کن همی

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۸ - قصیده دیگر در مدح ملک ارسلان

 

ملک ملک ارسلان

ساکن روض الجنان

شاه زمانه فروز

خسرو صاحبقران

رایت و رایش بلند

[...]

مسعود سعد سلمان
 

امیر معزی » مسمط

 

تا که بود آفتاب تا که بود آسمان

فرّخ بادت بهار خرّم بادت خزان

تا که بپاید سپهر تا که بماند جهان

هم به سعادت بپای هم به سلامت بمان

امیر معزی
 

سنایی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳ - در مدح خواجه حکیم حسن اسعد غزنوی

 

ای شده اشکال شعر از دل و طبعت بیان

ساخته از عقل و فضل بر تن و جان قهرمان

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳ - در مدح خواجه حکیم حسن اسعد غزنوی

 

حربهٔ اقبال گیر ساز ز طبعش فسان

شو ز نحوست بری کن به سعادت مکان

سنایی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۱ - در مدح عثمان اغل

 

ای عارض و قد تو از سرو وز مه نشان

سرو تو طرب فزای ماه تو نشاط جان

بر عارض و قد تو مداح ثنا گوید

ماه فلکی بر این سرو چمنی بر آن

تیره است ز شرم این کوژاست زرشک آن

[...]

سوزنی سمرقندی
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۰ - چیستان بنام شمشیر و مدح اسپهبد مازندران

 

دولت بیدار دوش کرد زعقل امتحان

گفت بگو چیست آن گوهر روشن روان

آتش همرنگ آب آلت ضرب الرقاب

آیت فصل الخطاب غایت سبق الرهان

نشتر عرق امل شعله برق اجل

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۲

 

دست مخالف ببست تیغ جهان پهلوان

کار موافق گشاد دست قزل ارسلان

باز بدین زنده گشت ملکت کاوس کی

باز بدان تازه گشت سنت نوشیروان

پست شد از جاه این، مرتبت اردشیر

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۷

 

زیور گردون گسست آینه آسمان

سوخت ز عکس رخش طره شب در زمان

یکسره صبح دوم آینه بر کف بتاخت

شست به ماورد طل سرمه ز چشم جهان

صبحدم از خواب جست آینه بر کف نهاد

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸

 

خسرو زرین سپر دوش شد اندر کمان

تافت چو نیم آینه جرم مه از قیروان

بود سیه شش جهات همچو ز آب آینه

سرخ بر آم د دو قطب همچو زآتش سنان

دست فلک زان نهاد آینه بر طاق قوس

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹

 

ای ز لبت لاله را آب خوشی در دهان

آتش روی تو بس آینه عقل و جان

گشت ز عکس رخت سینه خاک آینه

شد ز خیال لبت چشم فلک گلستان

بهر تو چون آینه، دل شده ام جمله تن

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۰

 

طارم چارم نهفت پرتو شمع جهان

خیمه زربفت گشت نوبتی آسمان

شمع فلک کشته شد از نم اخضر چنانک

شد سیه از دود شمع روی عروس جهان

ساخت ز بهر کلاه قوقه آتش چو شمع

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱

 

رفت ز ماهی برون چشمه آتش فشان

شمع فلک را ز صفر سفره نهاد آسمان

شب ز چه کاهد چو شمع هر چه شب آمد از آنک

رفت به برج شمال خسرو گردون ستان

دوش به دست صبا لاله بر افروخت شمع

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۲

 

مهره عمرم ربود شعبده آسمان

کشت چراغ دلم شمع سپهرالامان

بر سر پایم گداخت سفره خاکی چو شمع

با سر دستم فگند تیر فلک چون کمان

سرد بود همچو صبح بزم حریفان غم

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۹ - در ستایش جلال الدین ابوالفتح شروان شاه

 

نطع بگسترد عشق پای فرو کوب هان

خانه فروشی بزن آستیی برفشان

بهر چنین هودج بارگشی دار دل

پیش چنین شاهدی پیشکشی ساز جان

خیز و به صحرای عشق ساز چراگاه از آنک

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۰ - مطلع دوم

 

ای لب و خالت بهم طوطی و هندوستان

پیش جمالت منم هندوی جان بر میان

از رخ و زلف تو رست در دل من آبنوس

وز لب و خال تو گشت دیدهٔ من آبدان

ابرش خورشید را ناخنه آمد ز رشک

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۱ - مطلع سوم

 

تا نفخات ربیع صور دمید از دهان

کالبد خاک را نزل رسید از روان

غاشیه‌دار است ابر بر کتف آفتاب

غالیه‌سای است باد بر صدف بوستان

کرد قباهای گل خشتک زرین پدید

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۹ - در مدح ملک الوزراء زین‌الدین دستور عراق

 

دوش چو سلطان چرخ تافت به مغرب عنان

گشت ز سیر شهاب روی هوا پر سنان

داد به گیتی ظلام سایهٔ خاک سیاه

یافت ز انجم فروغ انجمن کهکشان

گشت چو جنت ز نور قبهٔ چرخ از نجوم

[...]

خاقانی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode