قافلهٔ شب گذشت صبح برآمد تمام
باده شد اکنون حلال خواب شد اکنون حرام
کاسه بدل شد به جام جام بدل شد به کام
خوشتر از این روزگار کو و کجا و کدام؟
در قدح مشکبوی باده بیار ای غلام
وز لب یاقوت رنگ بوسه بده ای پسر
ای صنم چنگ زن چنگ سبکتر بزن
پردهٔ مستان بدر راه قلندر بزن
لشکر صبح آمدند میکده را در بزن
کوس خرابی بیار در صف لشکر بزن
گلبن اندیشه را بُن ِبکَن و سر بزن
تات به باغ نشاط تازهگل آید به بر
خوش بود آری صبوح خاصه به وقت بهار
لعل شده کوهسار سبز شده جویبار
ای صنم تیره زلف بادهء روشن بیار
باده شده مشکبوی باد شده مشکبار
آن چو لب لعل دوست ابینا وین چو سر زلف یار
ای پسر ماهرو رطل بده تا به سر
تا که ز حُوت آمدست سوی حَمَل آفتاب
گوهر سفته است خاک صندل سوده است آب
بر سر گل بلبل است بر لب طوطی شراب
در گلوی فاخته است ساخته چنگ و رباب
هست به زنگار و نیل چهرهء صحرا خضاب
هست به کافور و مشک پشت چمن بارور
تا که ز جنگ بهار لشکر سرما شدست
بزم مهیا شدست عیش مهنا شدست
آب مکدر شدست باد مصفا شدست
کوه چو بُسَّد شدست دشت چو مینا شدست
ابر چو وامق شدست باغ چو عذرا شدست
شاخ چمن چون عروس باد صبا جلوهگر
سرو چو منبر شدست فاخته همچون خطیب
مسجد او جویبار منبر او عندلیب
گل به صفت نادرست لاله به صورت غریب
لاله ز گل خرم است همچو خلیل از حبیب
هر که درین روزگار هست ز می بینصیب
از طرب و از نشاط نیست دلش را خبر
خوش بود اندر بهار یار شده صلح جوی
ساخته رود و سرود چنگ زن و شعرگوی
تازه بنفشه به دشت، لاله بر اطراف جوی
گشته یکی لعل رنگ گشته دگر مشکبوی
لاله مگر رنگ یافت از لب آن ماهروی
یا ز خط و زلف اوست بوی بنفشه مگر
ای سخنآرای مرد خیز به شبگیر زود
عذر نگارین خویش بشنو و بپذیر زود
می زدگان را بساز چاره و تدبیر زود
باده ستان وقت شام با بم و با زیر زود
چیره زبان برگشای جام به کف گیر زود
مدح خداوندگوی نام خداوند بر
بار خدایی که هست ملک زمین را شرف
وز شرف و قدر خویش فخر نژاد و سلف
مذهب حق را پناه لشکر دین را کنف
حاتم طائی به طبع صاحب کافی به کف
باغ سخا را درخت درّ وفا را صدف
جسم کرم را روان چشم خرد را بصر
قاعدهٔ سعد و حمد کنیت و نامش بهم
بر سر خورشید و ماه دولت وی را قدم
مضمرش اندر ضمیر مُدغَمش اندر قلم
فایده ی عمر خضر مرتبه ی مهر جم
همچو در اجسام روح درکف رادش کرم
همچو در افلاک نور در تن پاکش گهر
بر تن اقبال و بخت دولت او چون سرست
وز فَلکُالمَستقیم همت او برترست
در همه آثار خیر مقبل و نیک اخترست
درخور پیغمبر است گرچه نه پیغمبر است
عادت او بخشش است بخشش او گوهر است
حکم روانش قضا قَدر بلندش قَدَر
ای شرف ملک شاه مفخر دنیی تویی
پای نهاده به قدر بر سر شعری تویی
سِحر عدو را به خشم معجز موسی تویی
مرگ ولی را به مهر دعوت عیسی تویی
پیش تو مولی است دهر سید و مولی تویی
چون تو در این روزگار خلق نباشد دگر
گردون فتوی عقل پیش تو آرد همی
عقل اثرهای خویش بر تو شمارد همی
خشم تو بر چشم خصم آب گمارد همی
بر جگرش روزگار آتش بارد همی
زین دو قبل سال و مه خصم تو دارد همی
آب بلا در دو چشم آتش غم در جگر
ای ز سپهر کمال تافته خورشید وار
گشته به تمییز و عقل نادرهٔ روزگار
از کرم شهریار کار تو همچون نگار
وز قلمت چون نگار مملکت شهریار
طبع تو بحر محیط دست تو ابر بهار
بحر تو یاقوت موج ابر تو زرین مطر
هست چو خورشید و ماه طلعت دستور شاه
طلعت تو مشتری است در بر خورشید و ماه
حضرت و درگاه توست قبله ی اقبال و جاه
ملک خداوند را کِلک تو دارد نگاه
لاجرم از هر که هست پیش خداوند گاه
زینت تو برترست قربت تو بیشتر
کلک روانت شدست مرکز امید و بیم
گه چو دعای مسیح گه چو عصای کلیم
هست ز نقل و ز نقش عادت او مستقیم
گه شد عطار مشک گه شده نقاش سیم
کلک تو آرد پدید از شَبَه دُرِّ یتیم
کس نشنید ای شگفت کز شبه خیزد دُرَر
بر دل ما تا که هست نقش خرد پادشا
جون خرد اندر دل است نقش تو در جان ما
رای تو چون کوکب است همت تو چون سما
حلم تو و طبع توست همچو زمین و هوا
هر که به زر و به سیم گشت ز مهرت جدا
دیده ی او شد چو سیم چهره ی او شد چو زر
بار خدایا ز توست کار معزّی بهکام
وز تو شدست او عزیز نزد همه خاص و عام
شاه به قول تو کرد جاه و قبولش تمام
پیش وزیر از تو گشت حشمت او بر دوام
حکم تو را چون رهی است امر تو را چون غلام
شاکر انعام توست گشت سخن مختصر
تا که بود آفتاب تا که بود آسمان
فرّخ بادت بهار خرّم بادت خزان
تا که بپاید سپهر تا که بماند جهان
هم به سعادت بپای هم به سلامت بمان
ناله ی بربط شنو باده ی روشن ستان
درج معانی بکاو راه معالی سپر
تا که بود زهر و نوش تا که بود رنج و ناز
نوش خور و دل فروز باده ده و سرفراز
تا نشود میش یوز تا نشود کبک باز
جان بداندیش سوز کار نکوخواه ساز
خلعت توفیق پوش مرکب اقبال تاز
عمر به نیکی گذار روز به شادی سِپَر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعری که ارائه شده، به زیباییها و لذتهای بهار و بادهنوشی اشاره دارد و به توصیف حال و هوای خوش آن زمان میپردازد. شاعر با زبانی دلنشین از باده و محافل شاد استفاده میکند و از گل و زیباییهای طبیعت سخن میگوید. او با تصاویری از ساز و آواز، باده و مجالس خوشی، خلق و خوی انسانها در بهار را توصیف کرده و به شادابی و نشاط روزگار اشاره دارد. همچنین شاعر خداوند را ستوده و به صفات عالی او اشاره میکند، خواستار فضل و کرامت او میشود و از زیباییهای آفرینش و مخلوقات میگوید. در نهایت، شاعر آرزو میکند که زندگی پر از شادی و خوشی باشد و سالها به همین منوال بگذرد.
هوش مصنوعی: کاروان شب گذشت و صبح طلوع کرد، تمام نشانههای خوشی و شادی به وجود آمده؛ اکنون زمان لذت و خوشی است و خواب دیگر ممنوع شده است.
هوش مصنوعی: این بیت به تغییر وضعیت و بهبود شرایط زندگی اشاره دارد. در ابتدا یک کاسه ساده وجود داشت که به جام تبدیل شده و از جام هم به لذت و خوشی رسیدهایم. شاعر در ادامه به جستجوی بهترین روزگار و مکانهای خوشایند میپردازد و از خواننده میپرسد که کجاست آن روزگار خوشبختی که جذابتر از این لحظات است.
هوش مصنوعی: ای غلام، باده خوشبو را در جام بیاور و ای پسر، بوسهای از لبهای زیبای مانند یاقوتت به من بده.
هوش مصنوعی: ای معشوق، ساز را با شیرینی بیشتری بنواز و با نغمههای شاداب و مفرح دلها را شاد کن تا به سوی رهایی و حالتی خلسهوار هدایت شویم.
هوش مصنوعی: لشکری از صبح به سمت میکده آمدند، در را بزن و صدای خرابی را به راه بنداز تا به این صف لشکر بپیوندیم.
هوش مصنوعی: فکری که دل را شاداب میکند را از ریشه برکن و به جایی برو که شادی و نشاطی نو به وجود آید و گلهای تازهای شکوفا شوند.
هوش مصنوعی: صبحگاهان در بهار، نوشیدنی خوشمزهای بسیار دلچسب است؛ وقتی که کوهها به رنگ قرمز درآمده و جویبارها سبز شدهاند.
هوش مصنوعی: ای معشوق با موهای سیاه، شرابی روشن بیاور که بوی خوشی همچون مشک دارد و باد هم بوی خوشی را به همراه آورده است.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره دارد. لبهای معشوق که به لعل (سنگ قیمتی) تشبیه شدهاند، نشاندهنده زیبایی و جذابیت او هستند. همچنین به موهای معشوق که به زلف تشبیه شدهاند، اشاره شده است. سخنگو به یک پسر ماهرو اشاره میکند و از او میخواهد تا از جذابیتها و زیباییهای این معشوق نهایت لذت را ببرد و از آن بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: به زودی و پس از اینکه ماهی از آب به سوی بره میآید، آفتاب مانند جواهری ارزشمند درخشان است و خاک صندل به رنگی زیبا و عطر خوش در آمده است.
هوش مصنوعی: بلبل روی گل نشسته و طوطی با شادی صحبت میکند. همچنین، فاخته در حال نوشیدن شراب است و موسیقی با چنگ و رباب نواخته میشود.
هوش مصنوعی: چهره صحرا با رنگ و زنگار آبی در هم آمیخته است و پشت چمنهای سرسبز، عطر خوش کافور و مشک وجود دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که جنگ سرما به پایان رسید و بهار آغاز شد، شادی و جشن آماده شده و لذتهای زندگی به اوج خود رسیده است.
هوش مصنوعی: آب کدر و گلآلود شده است، اما باد به طرز خوبی وزیده و فضا را پاک کرده است. کوه به شکل سرسبز و زیبا درآمده و دشت هم مانند مینا، که نشانهای از زیبایی و طراوت است، شده است.
هوش مصنوعی: ابر مانند وامق شده و باغ مانند عذرا (دختر زیبا) به نظر میرسد. شاخههای چمن مانند عروس در حال نمایش و جلوهگری هستند که بادی نرم و ملایم آنها را زیباتر نشان میدهد.
هوش مصنوعی: در این مصرع، شاخسار درخت سرو به شکل منبری بلند و زیبا درآمده است و در کنار آن، پرندهای چون فاخته، بهسان یک خطیب در مسجد، بر روی آن نشسته و به سخنرانی مشغول است. چشمهای از زیبایی و دلانگیزی در این تصویر بهوجود آمده که نشاندهنده ارتباطی عمیق و شاعرانه میان طبیعت و احساسات انسانی است. پرندهای همچون بلبل نیز به زیبایی منبر و فاخته اضافه میشود.
هوش مصنوعی: گل به خاطر ویژگیهای نادرست خود، مانند لالهای غریب و عجیب شده است. اما لالهای که از گل سرسبز و شاداب بیرون آمده، مانند خلیل که از عشق و محبت به محبوبش شاداب است.
هوش مصنوعی: هر کسی که در این زمانه زندگی میکند، از شادی و نشاط دور نمانده و دلش از این احساسات بیخبر نیست.
هوش مصنوعی: در بهار، با خوشحالی، دلی صلحجو و آرام شکل میگیرد. در این زمان، رودها جاری میشوند و موسیقی و شعر در فضا پخش میگردد.
هوش مصنوعی: در دشت، بنفشههای تازهای شکفتهاند و لالهها دور جوی آب سر برآوردهاند. یکی از آنها به رنگ لعل (قرمز) درآمده و دیگری عطر مشک را پراکنده کرده است.
هوش مصنوعی: اگر لاله رنگ و رویش را از لب آن ماهرخ گرفته است، آیا بوی بنفشه از خط و زلف او نیست؟
هوش مصنوعی: ای کسی که در سخن هنرمند هستی، به سرعت و در تاریکی صبح زود آماده شو و عذر خواهی زیبای خود را بشنو و بپذیر.
هوش مصنوعی: چاره و تدبیر لازم را برای عشق ورزیدن فراهم کن و به زودی در هنگام شام، باده بنوشید و شاد باشید.
هوش مصنوعی: زبانت را باز کن و با شتاب از خداوند توصیف کن و نام او را بگو. جام را در دست بگیر و به مدح او بپرداز.
هوش مصنوعی: بار خدایا، تویی که زمین را به مقام و فضیلت بخشیدهای و این فضیلت و ارزش باعث فخر و افتخار نسلها و نیاکان ماست.
هوش مصنوعی: مذهب حقی را که باید حمایت کند، مانند بارانی به دور لشکر دین درآور. این دین باید از generosity و سخاوت حاتم طائی برخوردار باشد، و خود را به کسانی که در خور و مهمانی به خوبی عمل میکنند، واگذارد.
هوش مصنوعی: در باغ سخا، درخت وفا مانند صدفی است که مرواریدهایش را در دل خود دارد، و روح کرم نیز به مانند چشم خرد است که بصیرت و بینش را نمایان میسازد.
هوش مصنوعی: قاعده سعد و حمد، به معنای خوشحالی و شکرگزاری به خاطر وجود شخصی است که در اوج قدرت و شکوه خود قرار دارد. نام او مانند خورشید و ماه درخشان است و موقعیت و حضورش مانند قدمهایی است که بر روی زمین میگذارد و تاثیرگذار است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که درون و باطن آدمی، حاوی افکار و اسرار عمیق است که مانند نوشتهای در قلم، اهمیت و ارزش بالایی دارد. همچنین به زندگی و دانش خضر اشاره میکند، که نماد دانایی و زندگی جاودان است و به اهمیت و ارزش مهر و محبت در زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: مانند روح در اجسام که در دست رادش قرار دارد، کرمی درخشان است؛ مانند نوری که در آسمانها وجود دارد و در وجود پاکش گوهری نهفته است.
هوش مصنوعی: بر تن اقبال و بخت، دولت او چون تاجی است و همت او از آسمان راستین نیز بالاتر است.
هوش مصنوعی: در تمام کارهای نیک و خوب، ویژگیهای مثبت و خوشیمنی وجود دارد که شایستهی یک پیامبر است، هرچند خود او پیامبر نیست.
هوش مصنوعی: خصلت او بخشندگی است و بخشش او همانند گوهری ارزشمند است. سرنوشت او بر اساس قضا و قدر است و عظمت او در فراتر بودن از قدر و اندازههاست.
هوش مصنوعی: ای والایی و بزرگی، تو جانشین شاهی و مایه فخر دنیا هستی. تو به اندازهای بزرگ و با ارزش هستی که گویی بر سر شعر و ادبیات ایستادهای.
هوش مصنوعی: تو مانند معجزهی موسی، قدرت خشم را بر نیروی سحر دشمنان داری و همچون دعوت عیسی به زندگی، با مهر و محبت به استقبال مرگ میروی.
هوش مصنوعی: در برابر تو، در این دنیا، همه بزرگ و معروف هستند و تنها تو، مولای واقعی هستی؛ زیرا همچون تو در این زمان دیگر کسی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: آسمان از روی خرد نزد تو رأی میدهد و خرد نشانههای خود را بر تو میشمارد.
هوش مصنوعی: خشم تو بر دشمن تأثیر میگذارد و همچون آبی بر روی چشم او جاری میشود، در حالی که عذاب و سختی بر دلش همچون آتش میبارد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که دشمن تو از دو سال قبل، با مشکلاتی مواجه است. او در چشمانش اشک و در دلش آتش غم دارد.
هوش مصنوعی: تو که مانند خورشید از آسمان کمال تابیدهای و با بروز استعداد و عقل برجستهات در میان روزگار شناخته میشوی.
هوش مصنوعی: به خاطر لطف و بزرگی تو، کار تو مانند یک هنرمند است و نوشتههایت به زیبایی نگارهای از سرزمین شهریار میماند.
هوش مصنوعی: تو همچون دریای وسیعی هستی و دست تو مانند ابرهای بهاری میباشد. دریای وجود تو مانند یاقوت درخشان است و ابرهای تو بارانی از طلا را به ارمغان میآورند.
هوش مصنوعی: چهره زیبا و دلنشین تو مانند خورشید و ماه درخشان است و در مقایسه با آنها، جمال تو از همه بیشتر میدرخشد و برتر است.
هوش مصنوعی: حضرت شما محل توجه و مرکز امید و مقام ملکوتی خداوند است و نگاه پر از حرمت شما بر روی همه چیز میتابد.
هوش مصنوعی: بیتردید، نزد خداوند، مقام و زیبایی تو از هر چیز دیگری برتر است و نزدیکیات به او بیشتر است.
هوش مصنوعی: قلم روان تو، نقطهای است که امید و ترس را در خود جای داده است؛ گاهی مانند دعای عیسی و گاهی مانند عصای موسی عمل میکند.
هوش مصنوعی: این جمله به تصویر کشیدن آثار و عادتهای شخصی اشاره دارد. به عبارتی دیگر، این فرد به گونهای از تجربهها و تجسمها تأثیر گرفته که گاه مانند عطار خوشبو و گاه همچون نقاشی زیبا جلوهگر میشود. به طور کلی، این عبارت به تبلور ویژگیها و تاثیرات هنری و شخصیتی یک فرد اشاره میکند.
هوش مصنوعی: قلم تو میتواند از چیزی که به نظر ناچیز و بیارزش میآید، گوهری باارزش و زیبا خلق کند. هیچکس تا به حال شگفتزده نشده است که از یک چیز ظاهراً بیارزش، جواهرات ارزشمندی به وجود آید.
هوش مصنوعی: هر زمانی که در دل ما تصویر خرد و روشنایی پادشاهی وجود دارد، به این دلیل است که خرد و هوش تو در جان ما خطی نقش بسته است.
هوش مصنوعی: نظرت مثل یک ستاره درخشان است، تلاش و همت تو مانند آسمان است و بردباری و ویژگیهای شخصیتیات مانند زمین و هواست.
هوش مصنوعی: هر کس که به پول و ثروت دلبسته شد و از عشق تو دور افتاد، نگاهش مانند نقره و چهرهاش مانند طلا خواهد شد.
هوش مصنوعی: خدایا، همه چیز به تو وابسته است و عزت و قدرتمندی از جانب توست. این شخص به واسطه تو مورد احترام و محبوبیت قرار گرفته است، چه در بین مردم خاص و چه عام.
هوش مصنوعی: سلطان با وعدهای که به تو داده بود، به مقام و جایگاه بزرگی رسید و مورد تأیید همگان قرار گرفت. همچنین، وزیر او تمام قدرت و اعتبار او را به رسمیت شناخت و این مقام و منزلت او همیشگی شد.
هوش مصنوعی: حکمت و دستورات تو مانند راهنمایی هستند و مانند خادمی وفادار به نعمتهای تو پاسخ میدهند. بنابراین، سخن به این صورت خلاصه میشود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که آفتاب و آسمان وجود دارند، برایت آرزوی بهار خوش و زندگی شاد داریم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که آسمان پایدار باشد و دنیا ادامه داشته باشد، همواره خوشبختی و سلامتی را حفظ کن.
هوش مصنوعی: گوش به نالهی ساز بیفکن، که نوشیدنی روشنیبخش را دریافت کن. معناها را جستجو کن و راههای تعالی را بیاب.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تلخی و شیرینی وجود دارد و تا زمانی که درد و لذت هست، از ش joyful را بنوش و دل خود را روشن کن و باده را به دست آور و سرفراز باش.
هوش مصنوعی: تا زمانی که خصومت و کینه در دلها وجود دارد و دشمنیها ادامه دارد، کار خوب و درست به آسانی انجام نخواهد شد و افراد خیرخواه باید تلاش کنند تا از میان این ناراحتیها و سوختنها، نیکی را زنده کنند.
هوش مصنوعی: لباس موفقیت را بر تن کن و سوار بر مرکب شانس، عمرت را با نیکی بگذران و روزهایت را با شادی سپری کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.