گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به‌گوى رامین را

 

چو آلوده شود گوهر به یک ننگ

نشوید آب صد دریا ازو زنگ

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس

 

همه گفتار او باشد به فرهنگ

همه کردار او باشد به نیرنگ

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس

 

به چندان غم بیاگند این دل تنگ

که در دشتی نگنجد شصت فرسنگ

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۸ - رفتن دایه به گوراب نزد رامین

 

زرنگ خون رنگان کوه پر رنگ

چو سنگی کوه بر آهو شده تنگ

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۸ - رفتن دایه به گوراب نزد رامین

 

مرا بفریفتی صد ره به نیرنگ

ز من بردی چو مستی هوش و فرهنگ

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۰ - نامه نوشتن ویس به رامین و دیدار خواستن

 

تو همچون سندسی گردان به هر رنگ

و یا همچون زری گردان به هر چنگ

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۶ - نامهٔ ششم اندر نواختن و خواندن دوست

 

بگرداند گهر چون نو بود رنگ

چه آن گوهر که بدرنگست و چه سنگ

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۴ - گفتن رفیدا حال رامین با گل

 

چو رامین کرد با دل ساعتی جنگ

هم او از دل هزیمت کرد دلتنگ

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۷ - آگاه شدن ویس از آمدن رامین

 

بهشتی بود گل‌بوی و وشی‌رنگ

ز کام و راحت و گشّی و فرهنگ

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۹ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

نباشد مهرت اندر دل گه جنگ

نباشد آب در پولاد و در سنگ

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۳ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

منم آن نوشکفته باغ صد رنگ

که تو بر من بگفتی آن همه ننگ

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۸ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

نه تو گفتی خداوندان فرهنگ

بمانند آشتی را جای در جنگ

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۹ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

حریر مهربانی ناید از سنگ

نبید ارغوانی ناید از بنگ

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۳ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

صنوبر پیش بالایم بود چنگ

چو گوهر نزد دندانم بود سنگ

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۴ - پشیمان شدن ویس از کردهٔ خویش

 

نه بر دل که میزد سنگ بر سنگ

ز ناله همچو زیر چنگ بر چنگ

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۹ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

نه باشد در عتاب نیکوان جنگ

نه اندر نازشان بردن بود ننگ

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۹ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

بخواهی بردن ای دیبای صدرنگ

ز رویم رنگ وز تن زور و فرهنگ

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۴
۳۰
sunny dark_mode