گنجور

اوحدی » جام جم » بخش ۱۷ - در غزل

 

گر شود مجلس تو زین می گرم

بعد ازینت ز کس نیاید شرم

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۲۶ - در وجود نوع انسان

 

افتدش در مسام بادی گرم

زان پدید آید اختلاجی نرم

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۳۸ - در منع تبختر و طیش

 

نرم باش، ای پسر، به رفتن، نرم

تا نگردد دلت به رفتن گرم

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۴۲ - در شرایط عمارت کردن

 

کبر با خویش خود مکن به درم

گر چه با او سخا کنی و کرم

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۵۰ - در تربیت اولاد

 

تو بدارش به گفتها آزرم

تا بدارد ز کرده‌های تو شرم

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۹۷ - در صفت زرق و ریا و ارباب آن

 

نه به دانش دل تو گردد نرم

نه سرت را ز خلق و خالق شرم

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۵ - در شرح حال اهل زرق و تلبیس

 

ببرندش به دعوتی دو سه گرم

تا در افتد زنان خلق به شرم

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۳۱ - دعا و ختم کتاب

 

جام جم را ز عکس او ده شرم

مجلس عاشقان بدو کن گرم

اوحدی
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل اول » بخش ۵ - الفرقة الاولی

 

گر زمین از شعاع گردد گرم

قرص خور کی بگردد ای بی شرم

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل هشتم » بخش ۴ - حکایت

 

من ندیدم قضا چنین مبرم

که بگردد همی به نیم درم

شیخ محمود شبستری
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲۳

 

سه نقطه یک الف همی نگرم

الفی در حروف می شمرم

در همه حرف ها یکی بینم

نقطهٔ اول است در نظرم

هفت هیکل به ذوق می خوانم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴۹

 

در همه آینه یکی نگرم

آن یکی در هزار می شمرم

هر چه بینم به نور او بینم

جام گیتی نماست در نظرم

زندهٔ جاودان منم که به عشق

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵۰

 

جام گیتی نماست در نظرم

همه عالم به نور او نگرم

ساغر می مدام می نوشم

شادی عاشقان و غم نخورم

هر کجا رند سرخوشی بینی

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۷

 

هر کجا صورتی است در نظرم

شاهد معنثی در او نگرم

گوهر حقه‌های جوهریی

بر سر چارسو همی نگرم

نقد گنجینهٔ جهان دارم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
sunny dark_mode