گنجور

 
شیخ محمود شبستری

فلسفی کرد نفی جمله صفات

زان سبب شد معطل اندر ذات

گفت ذات از صفات گوناگون

متکثر شود ببین اکنون

شبهه​ای کوفتادش از تنزیه

خود کند این حدیث شیخ سفیه

ذات دید کز اختلاف صفات

متعدد شود؟ زهی طامات

از تعلق که گشت در اطوار

متعلق چرا شود بسیار؟

چه قیاس است شاهد و غایب

اینت فکر سقیمناصایب

گر زمین از شعاع گردد گرم

قرص خور کی بگردد ای بی شرم

از برای خدای، خواجه فلان

تو خدا را به از خدای مدان

او چو خود را صفت کند ظاهر

تو کئی اندرین میان آخر

تا کی از هرزه گوئی ای ناکس

منقطع گشتی و نکردی بس

نفی کردی سه رکن ایمانی

قدرت وعلم و حشر جسمانی

آنگهی نام علم و عقل بری

ای خدا و رسول از تو بری

فلسفه چیست نزد اهل ملل

کفر و خودرایی و ضلال و حیل

هستم از علم آن گروه آگاه

جمله دانسته​ام بحمداللّه

این یقین است لیک نفس خبیث

نکند میل جز به لهو حدیث