فلسفی کرد نفی جمله صفات
زان سبب شد معطل اندر ذات
گفت ذات از صفات گوناگون
متکثر شود ببین اکنون
شبههای کوفتادش از تنزیه
خود کند این حدیث شیخ سفیه
ذات دید کز اختلاف صفات
متعدد شود؟ زهی طامات
از تعلق که گشت در اطوار
متعلق چرا شود بسیار؟
چه قیاس است شاهد و غایب
اینت فکر سقیمناصایب
گر زمین از شعاع گردد گرم
قرص خور کی بگردد ای بی شرم
از برای خدای، خواجه فلان
تو خدا را به از خدای مدان
او چو خود را صفت کند ظاهر
تو کئی اندرین میان آخر
تا کی از هرزه گوئی ای ناکس
منقطع گشتی و نکردی بس
نفی کردی سه رکن ایمانی
قدرت وعلم و حشر جسمانی
آنگهی نام علم و عقل بری
ای خدا و رسول از تو بری
فلسفه چیست نزد اهل ملل
کفر و خودرایی و ضلال و حیل
هستم از علم آن گروه آگاه
جمله دانستهام بحمداللّه
این یقین است لیک نفس خبیث
نکند میل جز به لهو حدیث
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.