گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - حسب حال

 

دلم از نیستی چو ترسا نیست

تنم از عافیت هراسانیست

در دل از تف سینه صاعقه ایست

بر تن از آب دیده طوفانیست

گه دلم باد تافته گوئیست

[...]

مسعود سعد سلمان
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۳

 

هر که در خطهٔ مسلمانیست

متلاشی چو نفس حیوانیست

هر که عیسی‌ست او ز مریم زاد

هر که او یوسفست کنعانیست

فرق باشد میان لام و الف

[...]

سنایی
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷

 

در همه مملکت مرا جانیست

هر زمان پای‌بند جانانیست

در کنارم به جای دمسازی

تا سحرگه ز دیده طوفانیست

در کجا می‌خورد مرا غم عشق

[...]

انوری
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده

 

ای به تو زنده هر کجا جانی‌ست

وز تنور تو هر که‌را نانی‌ست

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۵ - دعای پادشاه سعید علاء الدین کرپ ارسلان

 

جز یک ابر تو که‌ابر نیسانی‌ست

آن دیگر ابرها زمستانی‌ست

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۷ - در نصیحت فرزند خویش محمد

 

بس گره کاو کلید پنهانی‌ست

پس درشتی که در وی آسانی‌ست

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار

 

نه که بهرام گور باما نیست

گور بهرام نیز پیدا نیست

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۸ - در ختم کتاب و دعای علاء الدین کرپ ارسلان

 

آن نه دز کعبه مسلمانیست

مقدس رهروان روحانیست

نظامی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode