گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۷۷

 

من اگر دوستت همی دارم

مکش اکنون برای این کارم

من خود از هجر مرده ام، لیکن

خویشتن را بدو نمی آرم

لاف یاری نمی زنم، هر چند

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۷ - در غزل

 

او چو دشمن همی کند زارم

من به شادی که: دوستی دارم

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۶۱ - حکایت

 

رند گفتا: ز هر دو بیزارم

که من این دولت از اخی دارم

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۶ - در منع تقلید

 

از برون در میان بازارم

وز درون خلوتیست با یارم

اوحدی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۰

 

من به لطفت امید می دارم

مگر از غم کنی سبکبارم

چون ندارم بجز تو کس به جهان

ضایع از لطف خویش مگذارم

ماه من جلوه داد در چشمم

[...]

جهان ملک خاتون
 

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۱۱۵

 

آن چنان من زگشنگی زارم

که به جان گرده را خریدارم

گفت نان ز آتش فراق کباب

در تف و تاب رو به دیوارم

گشت خلقی فراقت ای بریان

[...]

صوفی محمد هروی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۵۰ - حکایت بر سبیل تمثیل

 

تا هم اینجا بهاش بشمارم

تو به ده من به شهر روی آرم

جامی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » مثنویات پراکنده » شمارهٔ ۲

 

از سمور و حریر بیزارم

باز میل قلندری دارم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم

 

از برون در میان بازارم

وز درون خلوتی است با یارم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم

 

از کتان و سمور بیزارم

باز میل قلندری دارم

شیخ بهایی
 

قدسی مشهدی » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۳۴ - در مذمّت سخن‌ناشناسان

 

فارغ از گفتگوی بسیارم

چون صدف، یک دهن گهر دارم

قدسی مشهدی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

خدمتی گوی تا بجا آرم

جان چو خواهی، نگفته بسپارم

آذر بیگدلی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۳

 

نغمات عجب زند تارم

که زهم برگسست او تارم

مطرب این پرده را بگردان زود

که برافتاد پرده از کارم

عود زلفم بس است و مجمر دل

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode