جدلی فلسفی است خاقانی
تا به فلسی نگیری احکامش
فلسفه در جدل کند پنهان
وانگهی فقه بر نهد نامش
مس بدعت به زر بیالاید
پس فروشد به مردم خامش
دام دم افکند مشعبدوار
پس بپوشد به خار و خس دامش
علم دین پیش آورد و آنگه
کفر باشد سخن بفرجامش
کار او و تو همچو وقت طهور
کار طفل است و کار حجامش
شکرش در دهان نهذ وانگه
ببرد پاره ای زاندامش
جمع اند سفلگان به عالم مشتی
عاقل ننهد به حرفشان انگشتی
خالی شده دیر و کعبه از مردم اهل
در آن نه خلیلی نه درین زردشتی
کهکشان و ستارگان را چنان بینی که گوئی بستانها را به آب خویش سیراب می کنند.
اگر کهکشان نهری نمی بود، هرگز ستارگان حوت و سرطان را در آن بشناگری نمی دیدی.
خدا خیرش دهاد پیرامن پیری چه نیک سروده است:
نیروهای تو، هر چند بعادت چنین نبودند، هنگام پیری تو رخوت گرفتند.
و اکنون که پیر گشته ای بینی که نه تو همانی که بودی، نه دل همان است که بود.
با این همه اما غرقه گناهی و هرگز نگفته ای که وقتش رسیده است که دست کشم.
راستی تا زمانی که گرسنگان مشتاق طعام اند، جز دلخواسته ی خود چیز دیگر نخواهند.
هرگاه که مرگ و هلاکت همنشین ترا دریافت، هان بدان که بسراغ تو نیز خواهد آمد.
دلارام، آن گه که سپیدی موی مرا دید، ابرو درهم کشید. چرا که هیچ سپیدی چون سپیدی موی بناگوش ناخشنود کننده نیست.
می پنداشت که جوانی جاودانه است و نمیدانست که پلکان پیری است و با آن که موی من برنگی جز رنگ خویش درآمده است، هنوزم اراده و دوراندیشی و وفا و ایمان و بزرگواری پیر نگشته چرا که پیری همت جز سپیدی مو است.
خیال وصل و وصل پریروئی که تن درندهد، همانند است. راستی چسان بود و نبود به هم ماننده است.
رویای وصل را شاید بتوان برتر از وصل دانست چرا که از گناهکاری و کدورت و پشیمانی نیز خالی است.
زمانه را از این که زیانی از تو بازگردانده سپاس مگوی چرا که اگر دوام بیچارگی را نیز خواهی دوام نیارد.
چرا که نیک و بد زمانه چونان رویائی است که بی هدف پیش آید و از این رو نه شایسته سپاس است نه ملامت.
هرگز اما مپندار که بزرگواری پدران، جوانی را که پا در راه ایشان ندارد، کافی است.
چه نیکوئی مردان بنیکی هایشان است و افتخارشان به نیرومندیشان در بدست آوردن والائی ها نه قهرمانی هایشان.
هرگز حاسد مرا ببدی یاد نکرد مگر آن که من بدان یاد والاتر گشتم چرا که حاسد نعمت بخشی در لباس انتقام جوئی است.
خداوند حاسدان ما را محفوظ داراد و نعمت حسادت ایشان را برمن نیز هر چند که ایشان قصد انعام من نداشته اند.
حکیمی گفت: دنیا را بهر سه چیز خواهند، عزت و بی نیازی و رامش. و آن کس که زهد ورزد، عزت یابد و آن کس که قناعت پیشه کند، بی نیاز بود و آن کس که کوشش از پی دنیا را بنهد، رامش پذیرد.
مردی به دیگری که عبادت را به خلوت نشسته و از مردمان ببریده بود، نوشت: مرا گفتند که تو از مردمان ببریده ای و از همه ی کارها به عبادت پرداخته ای. بگو بدانم وسیله ی معاشت چیست؟
مرد پاسخ نوشت: ای نادان! ترا گفته اند که من از همه ببریده ام و به پروردگار پرداخته. با این همه از وسیله ی معاش من می پرسی؟
عارفی گفت: وعد، حق بندگان بر پروردگار تعالی است و او بوفای وعد از همه کس سزاوارتر است. اما وعید، حق پروردگار سبحان است بر بندگان و او خود به بخشایش آن از هر کس سزاوارتر است. و اعراب پیوسته بر ایفای وعد و خلف وعید افتخار همی کرده اند.
چنان که شاعری گفته است:
من اگر وعدی دهم یا وعیدی، بی شک بوعد خویش عمل کنم و وعید خویش را خلاف نمایم.
هزار جان به غارت برده ویشه
هزارانت جگر خون کرده ویشه
هزاران داغ ویش از ویشم اشمر
هنی نشمرته از اشمرته ویشه
یکی از اصحاب حق گفت: روزی بسطامی بر سگی بگذشت که از باران خیس بود. پس جامه ی خویش از او در پیچید. سگ بزبان آمد و گفت: آلودگی جامه ات را از من، آب تطهیر می کند، اما گناه جامه در پیچیدنت را از من، آب نیز تطهیر نمی کند.
زهد صلحا که رزق و شید است همه
اسباب فریب عمر و زید است همه
بیخوابی زاهدان چو خواب صیاد
از بهر گرفتاری صید است همه
خر کی را به عرسی خواندند
خر بخندید و شد از قهقهه سست
گفت: من رقص ندانم بسزا
مطربی نیز ندانم بدرست
بهر حمالی خوانند مرا
کآب نیکوکشم و هیزم چست
اعرابئی بر گور هشام بن عبدالملک ایستاده بود، یکی از خادمان هشام بر گور وی می گریست و میگفت: بعد از تو چه ها دیدیم؟! اعرابی گفت: اگر او زبان میداشت، پاسخ میگفت که آنچه او دیده است سخت تر از آن بوده است که شما دیده اید.
با آن که بلایای زمانه مرا دست یازیده است و پیک مرگ در اطرافم به آمد و شد است، وقار خویش حفظ کرده ام.
آن زمان نیز که چیزی از من نماند بردبارم، و اگر شمشیر نیز به پاسخ ایستد.
احوال زمانه را چنان نیک در می یابم که راستش را راست و دروغش را دروغ همی بینم.
خویشتن را به نزدیکان کودن نمودم و پنداشتند به فهم جایگاهی که با خاک و شن چشم ما را همی پوشاند نیز قادر نیستم.
آنگاه که دوست بسبب ملال ترا ترک کند، جز فراق او را عتابی نشاید.
بی تاب تنی که پیچ و تابش پیداست بی ظرف دلی که اضطرابش پیداست از دل پر عشق نگردد ظاهر تا نیمه بود شیشه، شرابش پیداست حقه پر آواز زیک در بود گنگ شود چون شکمش پر بود
مکن در کارها زنهار تاخیر
که در تاخیر آفتهاست جان سوز
بفردا افکنی امروز کارت
زکندی های طبع حیلت آموز
قیاس امروز گیر از حال فردا
که هست امروز تو فردای دیروز
یکی از شاهان بنی اسرائیل، کاخی ساخت و در آرایش و فراخیش سخت کوشید. سپس فرمان داد تا از عیوب آن کاخ پرسند.
پرسیدند و جز سه تن از زاهدان کسی بر آن عیب نگفت: آن سه نیز گفتند: آن کاخ را دو عیب است. اول آن که سرانجام خراب شود. دو دیگر آن که صاحبش خواهد مرد.
شاه گفت: آیا خانه ای بی این دو عیب یافته اید؟ گفتند: بلی، خانه ی آخرت. شاه سلطنت رها کرد و مدتی همراه با ایشان به عبادت پرداخت.
سپس روزی ایشان را بدرود گفت: ایشان گفتندش: از ما ناخوشایندی دیدی گفت: نه، اما شما مرا شناخته اید و گرامی ام میدارید. از این پس کسی را به هم نشینی خواهم گزید که نشناسدم.
زاهدی را پیرامن آمیزش با شاهان و وزیران پرسیدند گفت: آن کس که با ایشان آمیزش نکند و به نامه ی اعمال خویش نیفزاید، نزد ما نیک تر از آن کس است که شب نخسبد و روز روزه دارد، حج بگذارد و در راه خدا جهاد کند و در عین حال با ایشان آمیزش کند.
ای خواجه به کوی اهل دل منزل کن
وز پهلوی اهل دل دلی حاصل کن
خواهی بینی جمال معشوق ازل
آئینه ی تو دل است، رو در دل کن
از مؤلف، از سوانح سفر حجاز: غفلت دل از حق، حتی دمی یا آنی، بزرگتر عیب است و درشت تر گناه، آن چنان که صاحبدلان، غافل از حق را در لحظه ای غفلت، در زمره ی کافران شمرده اند.
هر آن کو غافل از حق یک زمان است
در آن دم کافر است اما نهان است
اگر آن غافلی پیوسته بودی
در اسلام بر وی بسته بودی
و همچنان که عوام را برگناهانشان عقوبت کنند، خواص را بر غفلت هایشان از حق عقوبت کنند. از این رو اگر خواهی که در زمره ی اهل کمال باشی، بهر حال، از آمیزش با دل غافلان بپرهیز.
کم نشین با قوم ازرق بپرهن
با بکش برخان ومان انگشت نیل
یا مکن با فیل بانان دوستی
یا بنا کن خانه ای در خورد پیل
مسکینا! عزمت سست و نیتت متزلزل و قصدت بآلایش است. و از این روست که در بر تو باز نگردد و پرده از تو برداشته نیاید.
اگر عزم خویش مستحکم و نیت خویش ثابت و قصد خویش پیراسته کنی، همان کلید که در بر یوسف (ع) بگشاد، در بر تو بگشاید، آن گاه که یوسف عزم مستحکم گردانید و نیت ثابت داشت که از اندر افتادن در گناه پرهیزد و از زلیخا بگریزد. شعر:
یوسف وش آن که زود رود بهر فتح باب
محتاج التفات کلیدش نمی کنند
غافلا! مویت سپید و نفست سرد گشت. و تو با این همه در قیل و قال و نزاع و جدالی. زبان خویش از گفتن در آنچه روز حساب، بسودت نبود، درکش.
شد خزان و بلبل از قول پریشان بازماند
تو همان مردار مرغ بی محل گوئی هنوز
خداتان خیردهاد ای آل یاسین، ای ستارگان حقیقت و ای رایات هدایت.
ای آن کسان که خداوند اعمال بندگانش را جز با محبت شما نپذیرد و دینشان را نیز.
سنگینی گناهمان بشما تخفیف یابد و کفه ی نیکی هامان به حشر به شما سنگینی گیرد.
خورشید پس از مغرب بشما باز پس داده شد، کیست آن کس که بتواند چشم از دیدار خورشید بربندد.
هر چند که گروهی بدین اخبار و آن اخبار چنگ زنند، گوئیدشان که وال من والاه ما را کافی است.
از کتان و سمور بیزارم
باز میل قلندری دارم
تکیه بر خوابگاه نقش بس است
بر تنم نقش بوریا هوس است
دلم از قیل و قال گشته ملول
ای خوشا خرقه و خوشا کشکول
گر نباشد اطاق و فرش و حریر
کنج معبد خوش است و کهنه حصیر
ور مزعفر مرا رود از یاد
سر نان جوین سلامت باد
لوحش الله ز سینه جوشی ها
یاد ایام خرقه پوشی ها
می بود کی که باز گردم فرد
با دل ریش و سینه ی پر درد
دامن افشانده زین سرای مجاز
فارغ از فکرهای دور و دراز
نخوت جاه را ز سر فکنم
کنده ی حرص را زپا شکنم
با گزیرم شهنشهی از سر
و زکلاه نمد کنم افسر
شود آن پوست تخته تختم باز
گردد از خواب چشم بختم باز
خاک بر فرق اعتبار کنم
خنده بر وضع روزگار کنم
سرانصاف تو گردیم که با این همه حسن
از دل ما طمع صبر و سکون داشته ای
فاضل بیضاوی هنگام تفسیر این فرموده حق سبحانه «لیبلوکم ایکم احسن عملا» گفته است که فعل معلق از عمل است، لکن در سوره ی الملک نقیض آن را گفته است.
نیز در سوره ی هود بصراحت گفته است که نزول تورات پیش از غرق گشتن فرعون بوده است اما در تفسیر سوره ی مومنین نقیض آن را ذکر کرده.
همچنین هنگام تفسیر این فرموده ی پروردگار متعال در سوره ی مریم «و کان رسولا نبیا» بیان داشته است که هر رسولی صاحب شریعت است. اما در تفسیر سوره ی حج نقیض آن را گفته است.
نیز در سوره نمل گفته است که سلیمان - بر پیامبر ما و او درود بادا- پس از اتمام بیت المقدس بحج رفت. اما در تفسیر سوره ی سبا نقیض آن را متذکر شده.
از سخنان افلاطون الهی: عقل آدمی کمال نیابد مگر آن گاه که اگر گویند مجنون است، ناخشنود نشود.
زین سخنهای چو در شاهوار
اندکی گر گویمت معذور دار
کز درونم صد حریف خوش نفس
دست بر لب می زند یعنی که بس
اندک اندک خوی کن با نور روز
ورنه چون خفاش مانی بی فروز
در دایره ی فلک درست اندیشان
دیدند شکسته کاسه ی درویشان
یعنی که نباشد از شکستی خالی
ور خود به فلک رسیده باشند ایشان
ترا این پند بس در هر دو عالم
که برناید زجانت بی خدا دم
زحق باید که چندان یادآری
که گم گردی گر زیادش در گذاری
گر ترا دانش و گر نادانی است
آخر کار تو سرگردانی است
کو جنونی تا ز رسوائی نباشد خجلتم
نقص عشق است این که شرم از روی مردم می کنم
در سوره ی برائت آمده است که: «انفروا خفافا و ثقالا و جاهدوا باموالکم و انفسکم ». مولوی معنوی از این آیه چنین اقتباس کرده است:
لنگ و لوک و خفته شکل و بی ادب
سوی او می غیژ و او را می طلب
امیر مومنان (ع) فرمود: پرهیز مردم از دانش آموزی از آن روست که بینند دانشمندان از آنچه آموخته اند، جز اندک سودی نمی برند.
حکیمی گفت: آنکه مردم را حجاب بین خویش و خدا کند:، همانند کسی نیست که خدایرا بین خویش و مردم بیند.
حکیمی را گفتند: با آن که جوانی، مویت سپید گشته است. چرا خضاب نمی کنی؟ گفت: زن فرزند مرده را نیازی به آرایشگر نیست.
آن گاه که مرا اجل در رسد، وای بر من بادا و خواری نیز!
چرا اگر جان خویش بکوشش از دست دهم و شب ها همه را زنده دارم،
خود به قصور خویش اعتراف دارم و از ناکام ماندن آرزوهایم ترسانم.
با این همه اتکایم به خداوند است، نه به دانش خویش متکی ام و نه به عمل خویش.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی مباحث فلسفی و دینی میپردازد و شامل نکات مهمی درباره زندگی، پیری، دانش، و ارزشهای انسانی است. در اینجا برخی از مفاهیم کلیدی متن را خلاصه میکنیم:
1. **جدل فلسفی و فقه**: جدل فلسفی به نقدی از ساحت فقه و فلسفه اشاره دارد و به این نکته میپردازد که علم دین و سخنان فلسفی وقتی به کفر میانجامد، خطرناک است.
2. **پیری و جوانی**: تأکید بر این است که در پیری، انسان با مشکلات و غفلتها روبرو میشود و از جوانیاش چیزی نمانده است. در عین حال، باید از گناه دست کشید و به خودآگاهی رسید.
3. **عزت و قناعت**: حکیمانه گفته میشود که عزت و بینیازی در زهد و قناعت نهفته است. کسی که از دنیا پرهیز کند، عزت خواهد یافت.
4. **خودآگاهی و غفلت**: غفلت از حق به معنای ناآگاهی از مسئولیتها و عواقب گناهان است. انسان باید به دلهای غافل نزدیک نشود.
5. **پرهیز از دنیازدگی**: توصیه به دوری از دنیا و گوش سپردن به دل و روح است. فضیلت در اعتبار و جنبههای معنوی است.
6. **شرط ایمان**: شرط حقیقی ایمان در یاد خداوند است و دست زدن به گناه و غفلت از آن، انسان را از روح ایمان دور میکند.
این متن، در مجموع، دعوتی است به درک عمیقتر از خود، عدم وابستگی به دنیا و تقویت ارتباط با خداوند و ارزشهای معنوی.
هوش مصنوعی: خاقانی در اینجا به نوعی بحث و استدلال فلسفی اشاره میکند که تا زمانی که نتوانی قوانین و قواعد آن را به درستی درک کنی، نمیتوانی در این بحث وارد شوی. به عبارتی، برای فهم این مسائل پیچیده باید با اصول و مبانی آن آشنا باشی.
هوش مصنوعی: فلسفه به طور مخفیانه درگیر بحث و جدل میشود و سپس فقه بهطور رسمی و علنی به نام خود مطرح میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی میتواند چیز بیارزشی را به ظاهری ارزشمند تبدیل کند و سپس آن را به افرادی که ناآگاه هستند، بفروشد. به عبارت دیگر، کسی که توانایی فریب و فریب دادن دیگران را دارد، میتواند از نادانی مردم بهرهبرداری کند.
هوش مصنوعی: عقابی که دام را به صورت پیچیده درآورده، پس از آن دام را زیر خار و علف میپوشاند.
هوش مصنوعی: علم دین را به جلو میآورد و در نهایت، اگر کفر باشد، سخن او به پایان میرسد.
هوش مصنوعی: کار تو و او مانند زمان پاکسازی است که کودک انجام میدهد و کار حجامتش.
هوش مصنوعی: او شکر را در دهان خود نگه میدارد و سپس بخشی از بدنش را برمیدارد.
هوش مصنوعی: در دنیای پر از انسانهای سطحی و نادان، یک فرد خردمند نباید به سخنان بیارزش و بیمحتوا آنها اهمیت دهد و واکنشی نشان دهد.
هوش مصنوعی: دیر و کعبه از مردم خالی شده است، و در آن نه کسی از اهل خلیل (ابراهیم) هست و نه کسی از زرتشتیان.
هوش مصنوعی: کهکشان و ستارهها به گونهای دیده میشوند که انگار باغها را با آب خود سیراب میکنند.
هوش مصنوعی: اگر کهکشان وجود نمیداشت، هرگز نمیتوانستی ستارههای صورت فلکی حوت و سرطان را مشاهده کنی.
هوش مصنوعی: خداوند به او خیر و برکت دهد، زیرا در مورد پیری به خوبی شعر سروده است.
هوش مصنوعی: نیروهای تو، هر چند که به طور معمول اینگونه نبودند، با پیری تو ضعیف شدند.
هوش مصنوعی: و حالا که پیری به سراغت آمده، میبینی که نه تو آن کسی هستی که قبلاً بودی و نه دل و احساساتت همانند گذشتهاند.
هوش مصنوعی: با وجود این، اما در گناهان غرق شدهام و هرگز نگفتهای که وقتش رسیده تا از این کار دست بکشم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که افرادی که گرسنه هستند، به دنبال غذا هستند، هیچ چیز دیگری جز آنچه که به آن علاقه دارند، نخواهند.
هوش مصنوعی: زمانی که مرگ و نابودی به سراغ دوستانت میآید، بدان که به زودی باید منتظر آمدن آن به سمت خودت نیز باشی.
هوش مصنوعی: دلارام با دیدن موی سپید من ابرو درهم کشید، زیرا هیچ سپیدیای به اندازه موی سپید کنار گوش ناخوشایند نیست.
هوش مصنوعی: او فکر میکرد جوانی ابدی است و نمیدانست که در واقع به سمت پیری در حال حرکت است. هرچند که موهایش دیگر رنگ جوانی ندارند، اما هنوز اراده، دوراندیشی، وفا، ایمان و بزرگواری او تغییر نکرده و به پیری نرسیده است، زیرا پیر شدن فقط به سفید شدن موها مرتبط نیست.
هوش مصنوعی: آرزو و خیال ارتباط با محبوبی که حاضر به دیدار نیست، بیفایده و بینتیجه است. واقعیت و عدم وجود نیز به هم شبیه هستند.
هوش مصنوعی: رویای پیوستن به معشوق شاید از خود پیوستن ارزشمندتر باشد زیرا در آن هیچ نشانهای از گناه، کدورت و پشیمانی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: از اینکه زمانه تو را به آسیب و ضرر نرسانده است، شکرگزاری نکن؛ زیرا حتی اگر دلت بخواهد، دوام بدبختی را هم نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: چون نیکی و بدی دنیا مانند رویایی است که بدون هدف به وجود میآید، بنابراین نه باید از آن قدردانی کرد و نه آن را سرزنش کرد.
هوش مصنوعی: هرگز نباید فکر کنی که عظمت و بزرگی پدران برای جوانی که راه و مسیری مشابه آنها را نمیپیماید، کافی است.
هوش مصنوعی: مردان به خاطر نیکیهایی که انجام میدهند، درخور ستایش هستند و افتخار آنان به قدرتشان در دستیابی به ارزشهاست، نه به قهرمانیها و پیروزیهایشان.
هوش مصنوعی: هرگز کسی که حسادت ورزد، بدی من را یاد نکرد مگر اینکه من به واسطه آن یاد، بالاتر رفتم. زیرا حسادت همچون انتقامجویی است که در واقع نشانهای از احساسات منفی دیگران به نعمتهای من است.
هوش مصنوعی: خداوند ما را از حسد دیگران محفوظ بدارد و هر چند آنها به من لطفی ندارند، نعمت حسادتشان را نیز از من دور کند.
هوش مصنوعی: حکیمی بیان کرده است که انسانها به دنبال سه چیز در زندگی هستند: عزت، بی نیازی و آرامش. کسی که تقوا و پرهیزگاری را در پیش گیرد، به عزت و احترام دست مییابد. کسی که قناعت را در زندگی خود پیاده کند، نیازهایش برآورده میشود و بینیاز خواهد بود. همچنین، کسی که تلاش برای بدست آوردن دنیا را رها کند، به آرامش میرسد.
هوش مصنوعی: مردی به فردی دیگر که به عبادت در تنهایی مشغول بود و از جامعه فاصله گرفته بود، نوشت: به من گفتهاند که تو از جامعه جدا شدهای و تمام وقتت را به عبادت اختصاص دادهای. میخواهم بدانم منبع درآمد تو چیست؟
هوش مصنوعی: مرد جواب داد: ای احمق! به تو گفتهاند که من از همه چیز جدا شدهام و فقط به پروردگار توجه دارم. با این حال، تو از من در مورد درآمد و زندگیام سؤال میکنی؟
هوش مصنوعی: یک عارف بیان کرده است که وعدهای که خداوند به بندگانش داده، حقی بر عهده اوست و او در وفای به این وعده از همه بیشتر شایسته است. اما وعیدی که به بندگان داده، حقی از خداوند است و او از هر کسی بیشتر شایسته است که این وعید را ببخشد. همچنین، اعراب همواره به انجام وعدهها و شکستن وعدههای خود افتخار کردهاند.
هوش مصنوعی: اگر من قولی بدهم یا تهدیدی کنم، حتما به وعدهام عمل میکنم و تهدیدم را اجرا نخواهم کرد.
هوش مصنوعی: او هزاران جان را گرفته و هزاران دل را نیز به درد و رنج انداخته است.
هوش مصنوعی: من با دلی پر از درد و رنج، احساسات عمیق و جراحت هایی را تجربه میکنم که شمارش آنها دشوار است. این حس عمیق ناگفته مانده، همچون غمی سنگین در وجودم باقیست.
هوش مصنوعی: یکی از پیروان حق گفت: روزی بسطامی از کنار سگی گذشت که به خاطر باران خیس شده بود. او جامهاش را دور خود پیچید تا با سگ تماس نداشته باشد. ناگهان سگ صحبت کرد و گفت: آلودگی لباس تو با آب پاک میشود، اما گناهی که با دور کردن خود از من انجام دادی، حتی با آب هم پاک نخواهد شد.
هوش مصنوعی: در زندگی، زهد و پارسایی عالمان و نیکان، مانند رزق و روزی است که به ما میرسد. اما همه اینها تنها بهانههایی هستند که ما را از حقیقت و عمق زندگی باز میدارند.
هوش مصنوعی: زاهدان به خاطر دغدغهها و مشکلاتی که دارند، بیخوابی را تحمل میکنند، درست مانند صیادی که به خاطر شکار، خوابش آشفته است.
هوش مصنوعی: خر را به مهمانی دعوت کردند، خر از خوشحالی خندید و آنقدر خندید که ضعیف و ناتوان شد.
هوش مصنوعی: او گفت: من رقص نمیدانم و همچنین مطرب بودن را هم به خوبی نمیشناسم.
هوش مصنوعی: به خاطر حمل و نقل بار مرا صدا میزنند، چون من آب خوب میکشم و هیزم را بهراحتی جابجا میکنم.
هوش مصنوعی: یک عرب بر روی قبر هشام بن عبدالملک ایستاده بود. یکی از خادمان هشام بر سر قبر او میگریست و میگفت: بعد از تو چه چیزهایی را تجربه کردیم؟ عرب گفت: اگر او زبان داشت، جواب میداد که آنچه او دیده، از آنچه شما دیدهاید، بسیار سختتر بوده است.
هوش مصنوعی: گرچه سختیهای زندگی به من ضربه زده و مرگ در اطرافم در حال گردش است، ولی من توانستهام آرامش و وقار خود را حفظ کنم.
هوش مصنوعی: در آن زمان که هیچ چیزی از من باقی نمانده است، صبور هستم و حتی اگر با شمشیر هم مواجه شوم، باز هم پاسخ نمیدهم.
هوش مصنوعی: من وضعیت زمانه را به خوبی درک میکنم و میتوانم حقیقت را از دروغ تشخیص دهم.
هوش مصنوعی: خود را نزد نزدیکانم احمق پنداشتم و آنها تصور کردند که حتی نمیتوانم درک کنم جایگاهی که خاک و شن چشمام را میپوشاند، چه جایگاهی است.
هوش مصنوعی: وقتی که دوست به خاطر ناراحتی تو را تنها میگذارد، بهترین کار این است که به جای سرزنش او، از دوریاش احساس غم کنی.
هوش مصنوعی: دل تنگ و بیقراری که نشانههای بیتابیاش پیداست، و همینطور دلی که پر از اضطراب است. وقتی دل پر از عشق باشد، نمیتوان آن را پنهان کرد. حتی اگر شیشه تا نیمه پر از شراب باشد، باز هم نشانههای آن پیداست. اگر یک حقه پر سر و صدا در کنار باشد، زمانی که شکمش پر است، دیگر نمیتواند چیزی بگوید.
هوش مصنوعی: در کارهایت هرگز تأخیر نکن، زیرا تاخیر در کارها میتواند سبب بروز مشکلاتی جدی و دردسرساز شود.
هوش مصنوعی: اگر امروز کارهای تو را به فردا بیندازی، به طبع و روشهای دور زدن عادت میکنی.
هوش مصنوعی: امروز خود را با آینده بسنج و درک کن که امروز تو، همان فردای دیروز است.
هوش مصنوعی: یکی از پادشاهان بنی اسرائیل، کاخی زیبا و بزرگ بنا کرد و برای تزئین و گسترش آن تلاش زیادی کرد. بعد از آن دستور داد تا درباره ضعفها و نواقص آن کاخ سوال کنند.
هوش مصنوعی: پرسیدند و جز سه نفر از زاهدان کسی نتوانست عیبی برای آن ذکر کند. آن سه نفر هم گفتند: این کاخ دو عیب دارد. اول این که در نهایت خراب خواهد شد و دوم این که صاحب آن خواهد مرد.
هوش مصنوعی: شاه پرسید: آیا خانه ای پیدا کردهاید که این دو عیب را نداشته باشد؟ و پاسخ شنید که بله، آن خانه، خانهٔ آخرت است. شاه از سلطنت خود دست برداشت و مدتی را همراه با آنان به عبادت مشغول شد.
هوش مصنوعی: سپس روزی او را وداع گفت. آن شخص پرسید: آیا از ما ناراضی هستی؟ او پاسخ داد: نه، اما شما مرا شناختهاید و برایم احترام قائل هستید. از این لحظه به بعد، تصمیم دارم با کسانی همنشین شوم که آنها را نشناخته باشم.
هوش مصنوعی: زاهدی در پاسخ به این سؤال که چه نظری درباره درآمیختن با پادشاهان و وزیران دارد، گفت: کسی که با آنها ارتباط نداشته باشد و بر اعمال نیک خود بیفزاید، از کسی که شبها نمیخوابد، روزها روزه میگیرد، به سفر حج میرود و در راه خدا جهاد میکند اما در عین حال با آنها در ارتباط است، برای ما عزیزتر است.
هوش مصنوعی: ای آقا، در محل زندگی اهل دل ساکن شو و از کنار آنها دلی پر محبت و صفا به دست آور.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی زیبایی معشوق ابدی را ببینی، باید به درون خودت نگاه کنی، چرا که دل تو مانند آیینهای است که آن زیبایی را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: غفلت از خداوند، حتی برای یک لحظه، گناهی بزرگ و عیب بزرگی است. به قدری که افراد با معرفت، کسانی را که در یک لحظه غفلت از خدا هستند، در شمار کافران به حساب میآورند.
هوش مصنوعی: هر کس که در یک لحظه از حقیقت و واقعیت غافل باشد، در آن لحظه مانند کافر به نظر میرسد، هرچند این حالت درونی او پنهان است.
هوش مصنوعی: اگر همیشه در غفلت بودی و به اصول دین پایبند نمیمونی، در واقع به حقیقت اسلام دست نمییابی.
هوش مصنوعی: افرادی که در مقام مردم عادی قرار دارند، به خاطر گناهانشان مجازات میشوند، اما افرادی که در جایگاه ویژهتری هستند، به خاطر بیتوجهیهایشان نسبت به حقیقت مجازات میشوند. بنابراین، اگر میخواهی از جمله افراد با کمال باشی، باید هر طور که شده از ارتباط با افرادی که غافل هستند، دوری کنی.
هوش مصنوعی: با جمعی که روحی ستمگر و تنگنظر دارند، همنشینی نکن. با دیگران بگو و بخند و با طنازی و شادی به زندگی ادامه بده.
هوش مصنوعی: با فیلبانان دوستی نکن، زیرا اگر با آنها دوست شوی، روزی ممکن است خودت را در وضعیتی دشوار قرار دهی. بهتر است از ابتدا یکی از دو انتخاب را انجام دهی: یا با آنها ارتباط برقرار نکنی و یا خود را برای مواجهه با مشکلاتی که ممکن است به وجود آید آماده کنی.
هوش مصنوعی: بیچاره! ارادهات ضعیف و نیتت ناپایدار است و هدف خوبی نداری. به همین دلیل، دیگران به تو توجه نمیکنند و راز دلت بهراحتی فاش نمیشود.
هوش مصنوعی: اگر ارادهات را قوی کنی و نیتت را مصمم و قصدت را خالص نگهداری، در آن صورت همانطور که درهای رحمت به روی یوسف (ع) گشوده شد، درهای موفقیت نیز به روی تو باز خواهد شد. زمانی که یوسف با عزم راسخ و نیت ثابت تلاش کرد از گناه دوری کند و از زلیخا فرار کند، درهای رحمت به روی او گشوده شد.
هوش مصنوعی: کسی که به زیبایی یوسف میماند و برای دستیابی به موفقیت و گشایش در کارها به سرعت حرکت میکند، نیاز به توجه و مراقبت دارد؛ بدون توجه به او، درب موفقیت به رویش باز نمیشود.
هوش مصنوعی: غافل نباش! موهای تو سفید شده و نفسات سرد شده است. اما تو هنوز در کشمکش و دعوا و جدل هستی. زبان خود را از گفتن چیزهایی که در روز حساب به نفع تو نخواهد بود، نگهدار.
هوش مصنوعی: به فصل پاییز رسیدهایم و بلبل، با اینکه در شرایط سختی قرار دارد، هنوز به حرفهای بیپایه و فرای واقعیت میپردازد. تو هم مثل مرغی بیفایده و بیمحل هستی که به حالت مرده درآمدهای و نمیدانی که زمان تغییر کرده است.
هوش مصنوعی: خداوند به شما خیر و خوبی عطا کند، ای اهل یاسین، ای ستارههای حقیقت و ای پرچمداران هدایت.
هوش مصنوعی: ای کسانی که خداوند، اعمال بندگانش را بدون محبت شما نپذیرد و دینشان را نیز.
هوش مصنوعی: بار گناهان ما بر شما سبک شود و بر تلاشهای نیک ما در روز قیامت افزوده گردد.
هوش مصنوعی: خورشید پس از غروب دوباره به شما بازمیگردد، چه کسی میتواند از دیدن آن دست بکشید؟
هوش مصنوعی: اگرچه برخی به این اخبار و آن اخبار توجه میکنند، به آنها بگویید که ما به بزرگتر و مولای خود اکتفا میکنیم.
هوش مصنوعی: من از پارچههای ساده و گرانقیمت دوری میکنم و دوباره به راحتی و سادگی زندگی قلندری تمایل دارم.
هوش مصنوعی: تکیه کردن به خوابگاه یعنی اینکه به دنیای مادی و فانی وابسته نباشیم. نقش و رنگ لباس بر تنم نشاندهنده توجه به چیزهای زودگذر و بیارزش است. در حقیقت، این دنیا چندان ارزش ندارد و تنها هوس و آرزوهای زودگذر را به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: دل من از سر و صدای زیاد خسته شده است، کاش لباس پرهیزگاری و کاسهای برای صدقه در دست داشتم.
هوش مصنوعی: اگر در معبد، اتاق و فرش و پارچههای ابریشمی نباشد، خوشبختانه کهنه حصیری هم خوب است.
هوش مصنوعی: اگر یاد من از خاطر تو برود، حتی نان جو برایم هم بیمزه و بیاهمیت خواهد بود.
هوش مصنوعی: خداوند در دل او، یاد روزهای زندگی زاهدانه و سادهاش را به یادگار گذاشته است.
هوش مصنوعی: این شعر نشاندهنده حسرت و اندوه شاعر است. او آرزو میکند که ای کاش دوباره به گذشته برگردد. دلش پر از درد و زخمهای عاطفی است و به خاطر این احساسات عمیق، دردی را در سینهاش حس میکند. او در تلاش است تا با بیان این احساسات دستنیافتنی، جو بهتری از خاطرات خود را به تصویر بکشد.
هوش مصنوعی: این یک دعوت به آرامش و رهایی از دغدغههای زندگی است. به نوعی، به فرد پیشنهاد میشود که از محدودیتها و افکار پیچیده فاصله بگیرد و به سادگی و زیباییهای حالا و اینجا توجه کند. از زندگی لذت ببرد و در لحظه حاضر غرق شود.
هوش مصنوعی: من از تکبر و خودپسندی رها میشوم و حرص و طمع را از خود دور میکنم.
هوش مصنوعی: من با دقت و تیزبینی به شاهزادهای نزدیک میشوم و از او تاجی میسازم.
هوش مصنوعی: وقتی که پوست تختهای که زیر من است کنار رود، چشمان خوابآلود من دوباره بیدار میشوند.
هوش مصنوعی: به هیچ چیز اعتبار نمیدهم و به وضعیت روزگار با خنده نگاه میکنم.
هوش مصنوعی: با انصاف باش که با وجود همه زیباییهای تو، توقع داشتی که دل ما آرام باشد و صبر کند.
هوش مصنوعی: فاضل بیضاوی در تفسیر عبارت «تا شما را آزمایش کند که کدام یک از شما اعمال بهتری دارد» بیان کرده که عمل معلق از اعمال محسوب میشود. اما در سوره الملک نظر مخالفی را ارائه داده است.
هوش مصنوعی: در سوره هود به وضوح اشاره شده که تورات قبل از غرق شدن فرعون نازل شده است، اما در تفسیر سوره مؤمنون، مطلبی که با این موضوع در تضاد است ذکر شده است.
هوش مصنوعی: در تفسیر آیهای از سوره مریم، گفته شده است که هر پیامبری، پشتوانه قالب تشریعی دارد. اما در تفسیر دیگری از سوره حج، این موضوع به نوعی دیگر بیان شده است.
هوش مصنوعی: در سوره نمل آمده است که سلیمان، پیامبر ما، پس از پایان کار ساخت بیت المقدس به سفر حج رفت. اما در تفسیر سوره سبا نکتهای برعکس این مطلب ذکر شده است.
هوش مصنوعی: عقل انسان به کمال نمیرسد مگر اینکه در برابر انتقادات و قضاوتهای دیگران، مانند این که ممکن است او را مجنون بخوانند، دلسرد یا ناراحت نشود.
هوش مصنوعی: از این صحبتها که به سبک شاهانه است، اگر کمی از آن را به تو بگویم، لطفاً من را ببخش.
هوش مصنوعی: از درون من صدها دوست خوب و با نفس وجود دارند که با ناله و حسرت لب به سکوت میزنند و میگویند که دیگر بس است.
هوش مصنوعی: به آرامی و به تدریج خود را با روشنی روز ساز، وگرنه مانند خفاشی خواهی ماند که در تاریکی است.
هوش مصنوعی: در آسمان، خردمندان متوجه شدند که کاسههای درویشان شکسته و آسیب دیده است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هیچکس از آسیبها و شکستها در امان نیست، حتی اگر به بالاترین درجات موفقیت دست یافته باشد. به عبارتی، هیچکس نمیتواند ادعا کند که هرگز دچار مشکل یا شکست نشده است، حتی کسانی که به نظر میرسد به اوج موفقیت رسیدهاند.
هوش مصنوعی: این نکته را در نظر داشته باش که در هیچ یک از دو جهان، کلامی بدون توجه به خدا از زبان تو خارج نشود.
هوش مصنوعی: باید به یاد خداوند آنقدر توجه کنی که اگر لحظهای غافل شوی، از یاد او دور نشوی.
هوش مصنوعی: چه دانشمند باشی و چه نادان، در نهایت با سرگردانی و سردرگمی مواجه میشوی.
هوش مصنوعی: به یک حالت جنونآسا نیاز دارم تا از رسواییهایم شرمنده نشوم. این نقص در عشق من است که از روی مردم خجالت میکشم.
هوش مصنوعی: در سوره برائت بیان شده است که باید هر کس به اندازه توان خود به جهاد بپردازد، چه سبکبار باشد و چه سنگین بار، و باید با جان و مال خود در این راه تلاش کند. مولوی معنوی از این آیه الهام گرفته و نکاتی را از آن استخراج کرده است.
هوش مصنوعی: بیتی به تصویر میکشد که افرادی بینظم و درهم، به سوی او میروند و در دلشان خواهان او هستند. آنها ظاهری نامرتب و رفتاری ناخوشایند دارند، ولی در عین حال در جستجوی او هستند.
هوش مصنوعی: امام علی (ع) فرمودند که مردم از یادگیری علم دوری میکنند زیرا مشاهده میکنند که دانشمندان فقط به مقدار کمی از آنچه آموختهاند، بهرهبرداری میکنند.
هوش مصنوعی: حکیمی بیان کرد که کسی که با حجاب خود، مردم را از ارتباط با خدا جدا میکند، به هیچ وجه شبیه فردی نیست که خدا را میان خود و مردم قرار میدهد.
هوش مصنوعی: حکیمی را گفتند: با اینکه جوان هستی، موهایت سفید شده است. چرا رنگ نمیکنی؟ او پاسخ داد: زنی که فرزندش را از دست داده، نیازی به آرایشگر ندارد.
هوش مصنوعی: زمانی که مرگ به سوی من بیاید، افسوس بر من و بر ذلتی که به همراه دارد!
هوش مصنوعی: چرا باید جان خود را در تلاش از دست بدهم و در شبها همه چیز را زنده نگهدارم؟
هوش مصنوعی: من به اشتباهات خود اعتراف میکنم و از به سرانجام نرسیدن آرزوهایم نگرانم.
هوش مصنوعی: با این وجود، من تمام امیدم به خداوند است و نه به دانش و عمل خودم وابستهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.