×
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۹ - سخن دقیقی
هزار و چل از نامور خسته بود
که از پای پیلان به در جسته بود
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۸
جهاندار کاوس کی بسته بود
ز رنج و ز تیمار دل خسته بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی داراب دوازده سال بود » بخش ۳
دگر پیشتر کشته و خسته بود
پس پشتشان نیزه پیوسته بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان
اسیران کزان شهرها بسته بود
ببند گران دست و پا خسته بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۲ - داستان نوشزاد با کسری
کسی کو ز بند خرد جسته بود
به زندان نوشینروان بسته بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان
پراگنده بر هر سویی خسته بود
همه مرز پر کشته و بسته بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۴
هرآنکس که با شاه پیوسته بود
بران پادشاهی دلش خسته بود
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۳
ازان نامداران یکی خسته بود
به شمشیر ازیشان به جان رسته بود
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۶
فراوان ز گودرزیان خسته بود
بسی کشته بود و بسی بسته بود
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۰
سر و تن بشستند و دل شسته بود
که دشمن ببند گران بسته بود
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۸ - سخن گفتن ورقه با پدر و جواب دادن پدرش
ز تیمار فرزند دل خسته بود
روانش ببند بلا بسته بود
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۱ - شعر گفتن ربیع ابن عدنان
مرا خود دل از عاشقی خسته بود
به هجران جانان در و بسته بود
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۲ - شعر گفتن ورقه در مرگ پدر
به مکر و به چاره دلش بسته بود
به شیرین زبانی ازو جسته بود