گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد

 

مرا شش ماه در گیتی دوانید

چه مایه رنج زی جانم رسانید

فخرالدین اسعد گرگانی
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۴

 

عاشق مشوید اگر توانید

تا در غم عاشقی نمانید

این عشق به اختیار نبود

دانم که همین قَدَر بدانید

هرگز مبَرید نام عاشق

[...]

سنایی
 

حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » حکایت دوم

 

بادم از حال خود بگردانید

آنکه زنجیر من بجنبانید

حمیدالدین بلخی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۳ - پیدا شدن شاپور

 

اشارت کرد کآن مغ را بخوانید

وزین در قصه‌ای با او برانید

نظامی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴

 

آرام دل مرا بخوانید

بر مردم چشم من نشانید

آوازه عشق من شنیدید

اندازه حسن او بدانید

چون صورت روی او بدیدید

[...]

سید حسن غزنوی
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۳۶

 

ای هم نفسان فعل اجل میدانید

روزی دو سه داد خود ز خود بستانید

خیزید و نشینید که خود بعد از این

خواهید به هم نشستن ونتوانید

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

خداوند از بسی رنجم رهانید

بفضل خود بدین کُنجم رسانید

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۷) حکایت پسر ماه روی با درویش صاحب نظر

 

بسی در تگ زهر سویش دوانید

بسی سختی بروی او رسانید

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۵) حکایت مرد حریص و ملک الموت

 

چنین عمری شما گر می‌توانید

نکو دارید وقدر آن بدانید

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۲) حکایت هارون با بهلول

 

سپه را گفت هارون هین برانید

که او ما را بکُشت و می ندانید

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۳) حکایت مأمون خلیفه با غلام

 

منادی گر زهر سو برنشانید

که می‌گویند واسپش می‌دوانید

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۳) حکایت مرد صوفی که بر زبیده عاشق شد

 

زُبَیده گفت هان او را بدانید

بسی سیلی بروی او برانید

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان

 

مرا زین درد کی خواهی رهانید

بکام خویش کی خواهی رسانید

عطار
 
 
۱
۲
۳