گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۲۸
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

به لابه خواسته مادر ز یزدانش

بپرورده میان ناز و فرمانش

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

شخوده نیلگون گشته رخانش

چو نیلوفر بد اندر آبدانش

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ

 

نه دام آمد مهمتر جز زبانش

زبانش داشت پوشیده نهانش

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم

 

هزاران گل شکفته بر رخانش

نهفته سی ستاره در دهانش

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۳ - رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان

 

کسان شاه و سرپوشیدگانش

به زاری سوخته کردند جانش

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را

 

ز خوشی چون بهشتی خان و مانش

همیشه شاد از وی دوستانش

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

خدایا داد من بستان ز جانش

تهی کن زو سرای و خان و مانش

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ

 

گسسته بند کستی بر میانش

چو شلوارش دریده بر دو رانش

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ

 

گرفت آنگه کمندین گیسوانش

کشید آن اژدهای جان ستانش

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۷ - رسیدن پیگ رامین به مرو شاهجان و آگاه شدن ویس از آن

 

دل از من رفت اگر یابم نشانش

دهم این خسته جان را مژدگانش

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۰ - نامه نوشتن ویس به رامین و دیدار خواستن

 

دبیر از جادوی چون دیدگانش

سخن چون دُر و شکر در دهانش

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۵ - رسیدن آذین از ویش به رامین

 

چو لختی هوش باز آمد به جانش

صدف شد دُرّ دندان را دهانش

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۰ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

به رنگ زعفران کردی رخانش

بسان نیل کردی ناخنانش

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۳ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

جفا بر دل زند خشت گرانش

بماند جاودان بر دل نشانش

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۵ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

که فرمودت که پیش دشمنانش

ز پیش خویش همچون سگ برانش

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین

 

برآمد دود بی صبری ز جانش

ببارید آب حسرت بر رخانش

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - در مدح ابوالحسن علی لشگری

 

نبرده بوالحسن کافاق آباد است ز احسانش

علی کز همت عالی بزیبد تخت کیوانش

چو اندر بزم بنشیند همی ماه سما دانش

چو اندر صف بخواهد کین همی پیل دمان خوانش

نیاید روز کوشیدن برابر چرخ و کیوانش

[...]

۵ بیت
قطران تبریزی
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۸ - مدح

 

سخا زریست کز همت زند رای تو بر سنگش

سخن نظمی است کز معنی دهد رای تو سامانش

ازین اندک هنر خاطر همی امید بگسستم

چو در مدح تو پیوستم هنر دیدم فراوانش

مرا دانی که آن باید که هر کو نیک شعر آید

[...]

۵ بیت
مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۴۵ - صفت دلبر چوگان باز است

 

تازان درآمد از در میدانش

چون ماه آسمان یکرانش

گوی و دلم دو کوی به پیشش در

هر دو غمی ز زخم فراوانش

این گوی خسته از مژه چشمش

[...]

۳ بیت
مسعود سعد سلمان
 
 
۱
۲
۳
۴
۲۸
 
تعداد کل نتایج: ۵۵۸