گنجور

 
مسعود سعد سلمان

تازان درآمد از در میدانش

چون ماه آسمان یکرانش

گوی و دلم دو کوی به پیشش در

هر دو غمی ز زخم فراوانش

این گوی خسته از مژه چشمش

وآن گوی جسته از سر چوگانش

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode