گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۷

 

نازکیی که دیده ام آن رخ همچو لاله را

سوزم و بر نیاورم پیش وی آه و ناله را

تا چو سگان فغان کنند از رخش اهل نه فلک

ساخت مه چهارده آن بت هجده ساله را

عقل نماند در سری، صبر نماند در دلی

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

ساقی به آب خضر نشان ده پیاله را

کز دل برون کنیم غم دیر ساله را

بلبل ز روی گل همه حرف جفا شنید

آه ار ورق بباد دهند این رساله را

هر دم شکفته تر شود از آه من رخت

[...]

امیر شاهی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

تازگیی که شد ز می آن رخ همچو لاله را

تازه کند به یک نفس داغ هزارساله را

کشتهٔ دیرساله را زنده کند به جرعه‌ای

چاشنیی که می‌دهد می ز لبت پیاله را

پیش تو سرو و لاله را جلوهٔ نازکی رسد

[...]

بابافغانی
 

شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳

 

پر کن بدور لعل نگارم پیاله را

تا بشکنیم توبه هفتاد ساله را

گشتند منفعل گل و سنبل به رنگ و بوی

تا برفکند ماه من از گل کلاله را

دوران دون ببین که چو خواهیم جرعه‌ای

[...]

شاهدی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷

 

ساقی به جلوه آر، می همچو لاله را

چون لاله برفروز جمال پیاله را

سر تا به پا چو نافه پر از مشک چین شود

گر با کمند زلف بگیرد غزاله را

دل را کنی ز تیغ جفا گر ورق ورق

[...]

میلی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹

 

دید تا در آتش تعجیل، نعل لاله را

می کند در هفته ای گل خنده یکساله را

هست در سرگشتگی آرامش صاحبدلان

نیست بی گردش وجودی شعله جواله را

عاشقان را قرب خوبان برنیارد از خمار

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۴

 

مگذار بر زمین دل شبها پیاله را

از باده برگ لاله کن این داغ لاله را

نتوان ز من گرفت به عمر دراز خضر

کیفیت بلند شراب دو ساله را

ساقی چنان خوش است که گر می کمی کند

[...]

صائب تبریزی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶

 

گر نهان سازم غم عشقت چه سازم ناله را

تب اگر پوشیده ماند چون کنم تب خاله را

دست افشاندی ز گلشن ریختی اوراق گل

روی گرداندی ز صحرا داغ کردی لاله را

یک گل از زخم خدنگت تازه بر من نشکفد

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » مثنویات » ساقی‌نامه

 

بده ساقی آن جام چون لاله را

کزو خوش کنم داغ صد ساله را

فیاض لاهیجی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲

 

در او آن چنان دیده ام ژاله را

که شوید سیاهی ز دل لاله را

واعظ قزوینی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹

 

چشمت به خاک ریخته خون پیاله را

بخشیده توتیای نگه چشم لاله را

تا با خیال زلف تو پیوند کرده ام

پیچیده ام به رشته جان تار ناله را

از تاب درد کیست ندانم که نوبهار

[...]

اسیر شهرستانی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹

 

از سپند ما که می‌یابد سراغ ناله را ؟

گرد پیشاهنگ کرد این کاروان دنباله را

داغ حسرت سرمه‌گرداند به دلها ناله را

برلب آواز شکسن نیست جام لاله را

ما سیه بختان حباب گریهٔ نومیدی‌ایم

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰

 

کردم رقم به‌کلک نفس مد ناله را

دادم به باد شعلهٔ شوقت رساله را

از سرمه چشم شوخ تو تمکین‌پذیر نیست

نتوان به‌گرد‌، مانع رم شد غزاله را

از ره مروبه عیش شبستان این چمن

[...]

بیدل دهلوی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱

 

صرف کار ناله کردم عمر چندین ساله را

یار یار دیگران شد خاک بر سر ناله را

سبحه از دستم ستد طفلی که از مشکین صلیب

بر میان زنار بندد زاهد صد ساله را

جان شیرین عرضه کردم بر دهانش لب گزید

[...]

یغمای جندقی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳

 

زیر سرو و پای گل بنگر صفای لاله را

زن دوجام می که تا گیرد غم صد ساله را

نوعروس باغ را با این سه بخشیده است زیب

آفرین ها کرد باید صنعت دلاله را

با وجود اینکه خود رویش چو روی دلبر است

[...]

بلند اقبال
 

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۷۶ - حکایت

 

زیر پا هل‌ زحمت‌ صد ساله‌ را

تا بیابی‌ سرّ سرو و لاله‌ را

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۲۶- آیات ۵۱ تا ۵۲

 

پس گرفتید از غلط گوساله را

خار آوردید جای لاله را

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۲۷- آیات ۵۳ تا ۵۴

 

زینکه بگرفتید مر گوساله را

بر پرستش دعوت محتاله را

صفی علیشاه
 
 
۱
۲