مگذار بر زمین دل شبها پیاله را
از باده برگ لاله کن این داغ لاله را
نتوان ز من گرفت به عمر دراز خضر
کیفیت بلند شراب دو ساله را
ساقی چنان خوش است که گر می کمی کند
پر می کند به گردش چشمی پیاله را
اشک است غمگسار دل داغدیدگان
شبنم کند خنک جگر گرم لاله را
تأثیر ناله در دل سنگین فزونترست
در کوه، جلوه های دوبالاست ناله را
پروانه نجات بود درد و داغ عشق
شیرازه کن به رشته جان این رساله را
رویی کز او ستاره من سوخت چون سپند
در خون کشید مردمک چشم هاله را
نتوان به چشم یار ز شوخی نگاه کرد
وحشت بود ز سایه خود این غزاله را
رخسار او ز گریه من خط سبز یافت
خون مشک می شود به جگر برگ لاله را
صائب توان به زور شراب کهن کشید
از سینه ریشه های غم دیرساله را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر تحت عنوان "مولانا" درباره عشق و عواطف انسانی است. شاعر به زیبایی و عمق احساسات عشق اشاره میکند و از درد و رنج دل شکستگی سخن میگوید. او از شب و شراب به عنوان نمادهایی برای تسکین دردهای قلبی استفاده میکند و به تأثیر غم و ناله در دل انسانها میپردازد. همچنین، شاعر به زیبایی محبوب و اثرات آن بر دل و جان اشاره میکند و به طور کلی فضایی از عشق، غم و یادآوری خاطرات تلخ و شیرین را به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: دل شبها را با شرابی از گل لاله پر نکن و نگذار که این درد و غم مانند داغی بر دل بماند.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند در طول عمرم، کیفیت و طعم خوش شراب دو ساله را از من بگیرد.
هوش مصنوعی: ساقی به قدری دلنشین و زیباست که اگر میخواهد کمی از شراب بریزد، با یک حرکت چشم خود میتواند پیاله را پر کند.
هوش مصنوعی: اشک به عنوان همدردی با دلهای سوگوار وجود دارد و شبنم میتواند به آرامی داغ دل لاله را تسکین دهد.
هوش مصنوعی: صدای ناله در دل سنگ مانند کوه تأثیر بیشتری دارد. این ناله جلوههایی دارد که مانند دو بال پرواز میکنند.
هوش مصنوعی: عشق و احساسات عمیق میتوانند ما را از درد و مشکلات رهایی بخشند. این عشق را باید به گونهای در زندگیمان سامان دهیم تا تمام وجود ما را در بر بگیرد و به ما معنای جدیدی ببخشد.
هوش مصنوعی: چهرهای که به خاطر آن، ستارهام از شدت اشتیاق میسوزد، مانند آتشی که در خون خود میکشد، مردمک چشم را در بر میگیرد.
هوش مصنوعی: نمیتوان به چشمان یار با شوخی نگاه کرد، زیرا حتی سایهی خودم این غزال را میترساند.
هوش مصنوعی: چهره او به خاطر اشکهای من رنگ سبز گرفته و خون مشک به عمق دل مینشیند، مانند رنگ برگهای لاله.
هوش مصنوعی: صائب با نوشیدن شراب کهنه، توانسته است ریشههای غمهای قدیمی را از دل خود بیرون بکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ساقی به آب خضر نشان ده پیاله را
کز دل برون کنیم غم دیر ساله را
بلبل ز روی گل همه حرف جفا شنید
آه ار ورق بباد دهند این رساله را
هر دم شکفته تر شود از آه من رخت
[...]
پر کن بدور لعل نگارم پیاله را
تا بشکنیم توبه هفتاد ساله را
گشتند منفعل گل و سنبل به رنگ و بوی
تا برفکند ماه من از گل کلاله را
دوران دون ببین که چو خواهیم جرعهای
[...]
ساقی به جلوه آر، می همچو لاله را
چون لاله برفروز جمال پیاله را
سر تا به پا چو نافه پر از مشک چین شود
گر با کمند زلف بگیرد غزاله را
دل را کنی ز تیغ جفا گر ورق ورق
[...]
چشمت به خاک ریخته خون پیاله را
بخشیده توتیای نگه چشم لاله را
تا با خیال زلف تو پیوند کرده ام
پیچیده ام به رشته جان تار ناله را
از تاب درد کیست ندانم که نوبهار
[...]
کردم رقم بهکلک نفس مد ناله را
دادم به باد شعلهٔ شوقت رساله را
از سرمه چشم شوخ تو تمکینپذیر نیست
نتوان بهگرد، مانع رم شد غزاله را
از ره مروبه عیش شبستان این چمن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.