گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۵
۸
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۲ - کژ وزیدن باد بر سلیمان علیه‌السلام به سبب زلت او

 

تاج ناطق گشت کای شه ناز کن

چون فشاندی پر ز گل پرواز کن

۱ بیت
مولانا
 

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۴ - حکایت

 

ای نزاری دُرج دل سر باز کن

قصه کیتو کرخ آغاز کن

۱ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » ادب‌نامه » باب پنجم - در اجتهاد و احتیاط کردن » بخش ۱

 

ز دانسته و دیده خُو باز کن

تو هم شیوة وقت را ساز کن

۱ بیت
حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۳۸

 

مانا که بگشاید دلم، بندی ز گیسو باز کن

گم گشتگان عشق را پنهان یکی آواز کن

غمهاست در هر دل ز تو، هر یک به دیگر چاشنی

ما نیز گرم ذوق غم با هر یکی انباز کن

گو تا مرا در کوی تو سوسند پیش عاشقان

[...]

۱۰ بیت
امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸۳

 

فتح می آید در دهلیز دولت باز کن

بارگاه فخر خود با آسمان همراز کن

کوس نصرت کوب و چرم طبل اگر سوده شود

تیغ برکش پوست از سرهای دشمن ساز کن

بندبند فاجران گر فی المثل از آهن است

[...]

۸ بیت
امیرخسرو دهلوی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۱

 

صبح دمید ساقیا بزم صبوح ساز کن

بر دل ما ز خرمی در ز بهشت باز کن

گر چه که ناز کرده ئی ای بت نازنین من

نیک خوش آیدم ز تو باز در آی و ناز کن

ز آنچه بود زیادتی دست ز آب رز بشوی

[...]

۷ بیت
ابن یمین
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷

 

نو بهار است ای صنم، عیش بهار آغاز کن

ساخت برگ گل صبا، برگ صبوحی ساز کن

غنچه مستور در بستان ورق را باز کرد

عارفا از نام مستوری ورق را باز کن

گر شرابی می‌خوری، با نرگس مخمور خور

[...]

۹ بیت
سلمان ساوجی
 

ناصر بخارایی » مثنوی هدایت‌نامه » ۱۶- حکایت

 

مخور دانه و بال و پر باز کن

قفس بشکن و عزم پرواز کن

۱ بیت
ناصر بخارایی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶۳

 

تا به کی این در زنم در باز کن

با وصالت یک دمم دمساز کن

یک زمان بنوازم ای جان از وصال

بعد ازین چندانکه خواهی ناز کن

چون ببست او راه وصلش را به ما

[...]

۷ بیت
جهان ملک خاتون
 

حافظ » ساقی نامه

 

مغنّی نوایِ طَرَب ساز کُن.

به قول و غزل قصّه آغاز کن؛

۱ بیت
حافظ
 

امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰

 

ای باد، پرده زان گل نو رسته باز کن

گو بر فروز لاله، رخ و غنچه، ناز کن

باد بهار داغ کهن تازه میکند

مطرب، همان ترانه دلسوز ساز کن

در پرده نوش جنس مروق، که پیر کار

[...]

۷ بیت
امیر شاهی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - در موعظه گوید

 

ایدل گدایی از کرم کار ساز کن

خود را زمنت همه کس بی نیاز کن

توحید چیست ترک تعلق ز هر چه هست

یعنی بروی غیر در دل فراز کن

گوهر بزهر چشم نیز زد ز ناکسان

[...]

۲۵ بیت
اهلی شیرازی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۸
 
تعداد کل نتایج: ۱۴۶