مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۲ - کژ وزیدن باد بر سلیمان علیهالسلام به سبب زلت او
تاج ناطق گشت کای شه ناز کن
چون فشاندی پر ز گل پرواز کن
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۳ - مثل آوردن اشتر در بیان آنک در مخبر دولتی فر و اثر آن چون نبینی جای متهم داشتن باشد کی او مقلدست در آن
خوی معده زین که و جو باز کن
خوردن ریحان و گل آغاز کن
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۹۴ - آمدن جعفر رضی الله عنه به گرفتن قلعه به تنهایی و مشورت کردن ملک آن قلعه در دفع او و گفتن آن وزیر ملک را کی زنهار تسلیم کن و از جهل تهور مکن کی این مرد میدست و از حق جمعیت عظیم دارد در جان خویش الی آخره
هین دریچه سوی یوسف باز کن
وز شکافش فرجهای آغاز کن
حکیم نزاری » ادبنامه » باب پنجم - در اجتهاد و احتیاط کردن » بخش ۱
ز دانسته و دیده خُو باز کن
تو هم شیوة وقت را ساز کن
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۳۸
مانا که بگشاید دلم، بندی ز گیسو باز کن
گم گشتگان عشق را پنهان یکی آواز کن
غمهاست در هر دل ز تو، هر یک به دیگر چاشنی
ما نیز گرم ذوق غم با هر یکی انباز کن
گو تا مرا در کوی تو سوسند پیش عاشقان
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸۳
فتح می آید در دهلیز دولت باز کن
بارگاه فخر خود با آسمان همراز کن
کوس نصرت کوب و چرم طبل اگر سوده شود
تیغ برکش پوست از سرهای دشمن ساز کن
بندبند فاجران گر فی المثل از آهن است
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۱
صبح دمید ساقیا بزم صبوح ساز کن
بر دل ما ز خرمی در ز بهشت باز کن
گر چه که ناز کرده ئی ای بت نازنین من
نیک خوش آیدم ز تو باز در آی و ناز کن
ز آنچه بود زیادتی دست ز آب رز بشوی
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۸۶ - باز آمدن سام به درگاه فغفوره
بیا ای پسر چنگ را ساز کن
در دیر میخوارگان باز کن
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۲۴ - عاشق شدن قمرتاش بر پرینوش خاقان چین
در مرحمت بر رخم باز کن
به لطفت زمانی تو دمساز کن
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۷۲ - نبرد سام با طلاج و کشته شدن طلاج
میان را ز کینه یکی باز کن
سوی ساغر و باده آغاز کن
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۷۳ - آمدن پادشاه طنجه به یاری سام نریمان و چگونگی آن
کز ایدر یکی لشکری ساز کن
دلیران همه یکسر آواز کن
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷
نو بهار است ای صنم، عیش بهار آغاز کن
ساخت برگ گل صبا، برگ صبوحی ساز کن
غنچه مستور در بستان ورق را باز کرد
عارفا از نام مستوری ورق را باز کن
گر شرابی میخوری، با نرگس مخمور خور
[...]
ناصر بخارایی » مثنوی هدایتنامه » ۱۶- حکایت
مخور دانه و بال و پر باز کن
قفس بشکن و عزم پرواز کن
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶۳
تا به کی این در زنم در باز کن
با وصالت یک دمم دمساز کن
یک زمان بنوازم ای جان از وصال
بعد ازین چندانکه خواهی ناز کن
چون ببست او راه وصلش را به ما
[...]
امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰
ای باد، پرده زان گل نو رسته باز کن
گو بر فروز لاله، رخ و غنچه، ناز کن
باد بهار داغ کهن تازه میکند
مطرب، همان ترانه دلسوز ساز کن
در پرده نوش جنس مروق، که پیر کار
[...]
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۱۶ - حکایت آن پیر که جوان گریان را دید و موجب گریه او را پرسید
بیا مطرب و ناله آغاز کن
شترهای ما را حدی ساز کن
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - در موعظه گوید
ایدل گدایی از کرم کار ساز کن
خود را زمنت همه کس بی نیاز کن
توحید چیست ترک تعلق ز هر چه هست
یعنی بروی غیر در دل فراز کن
گوهر بزهر چشم نیز زد ز ناکسان
[...]
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۲ - مناجات و استدعا به متابعت امر ادعونی استجب لکم و اشارت به بعضی از احوال و اطوار صوری و معنوی سالکان راه طریقت کثرهم اللّه تعالی بین الانام
دیدۀ جانش به رویت باز کن
سر او با وصل خود همراز کن