فتح می آید در دهلیز دولت باز کن
بارگاه فخر خود با آسمان همراز کن
کوس نصرت کوب و چرم طبل اگر سوده شود
تیغ برکش پوست از سرهای دشمن ساز کن
بندبند فاجران گر فی المثل از آهن است
این چنین بندان به پای پیل گرگ انداز کن
تیغ تو چون در بر لشکر کلید فتح شد
دست بگشا قلعه دربند را در باز کن
تیغ خود را گو که جان خصم و دشت کربلاست
گر توانی در بیابانی چنین پرواز کن
زنده شد ز افسانه های خشت تو بهرام گور
زین فسانه هفت گنبد را پر از آواز کن
ز ابر نیسان خود و آوازه باران خود
غلغلی افگن به دریا گوش ماهی باز کن
زآهن شمشیر درهای همه عالم بگیر
وانگه انعام ندیمان سخن پرداز کن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوت به مبارزه و پیروزی بر دشمنان است. شاعر از شخصیتی قهرمانگونه میخواهد که با قدرت و شجاعت به میدان بیاید و به جنگ بپردازد. او به تصویر کشیدن صحنههای جنگ و فتح اشاره میکند و از او میخواهد که با شمشیر خود درهای پیروزی را باز کند و عظمت خود را به نمایش بگذارد. همچنین، شاعر به تأثیر افسانهها و داستانها اشاره میکند و از قدرت و آواز آنها برای برانگیختن روح جنگ و افتخار میگوید. در نهایت، او دعوت به اقدام و تلاش برای پیروزی و دستاوردهای بزرگ میکند.
هوش مصنوعی: پیروزی در راه است، پس در ورودی قدرت و حکومت در را باز کن و با شکوه و افتخار خود در آسمان همراه شو.
هوش مصنوعی: اگر صدای پیروزی به گوش برسد و طبل جنگ به صدا درآید، پس به سرعت سلاح را از غلاف بیرون بیاور و دشمنان را به زانو درآور.
هوش مصنوعی: اگر فرض کنیم که بندهای بدکاران از آهن ساخته شده است، پس میتوانی این بندها را به پاهای یک فیل بیاویزی و مانند زنجیرهایی محکم و غیرقابل شکست تصور کنی.
هوش مصنوعی: وقتی شمشیر تو در میدان نبرد به پیروزی میرسد، پس به راحتی میتوانی دروازههای قلعه را باز کنی و آن را تسخیر کنی.
هوش مصنوعی: ای شمشیر، بگو که جان دشمن و میدان کربلاست. اگر میتوانی، در فضایی اینچنینی پرواز کن.
هوش مصنوعی: بهرام گور از داستانهای تو دوباره زنده شده است. این قصهها هفت گنبد را پر از صدا کردند.
هوش مصنوعی: از ابرهای نیسان، خود را و صدای بارانت را به دریا بفرست و به ماهیها گوشکن تا صدای این غلغله را بشنوند.
هوش مصنوعی: از آهن و شمشیر میتوان به درهای همه جهان دست یافت، سپس نذری به سخنورزان و سخنپردازان دهیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بند ترکش یک زمان ای ترک زیبا باز کن
با رهی یک دم بساز و خرمی را ساز کن
جامهٔ جنگ از سر خود برکش و خوش طبع باش
خانهٔ لهو و طرب را یک زمان در باز کن
چند گه در رزم شه پرواز کردی گرد خصم
[...]
نو بهار است ای صنم، عیش بهار آغاز کن
ساخت برگ گل صبا، برگ صبوحی ساز کن
غنچه مستور در بستان ورق را باز کرد
عارفا از نام مستوری ورق را باز کن
گر شرابی میخوری، با نرگس مخمور خور
[...]
بهر معنی های رنگین لفظ را پرداز کن
باده شیراز را در شیشه شیراز کن
بوی گل در غنچه سربسته ایمن از صباست
لب ببند از گفتگو، خون در دل غماز کن
آبرو را در عوض دریادلان گوهر دهند
[...]
دیده چون شبنم، برین گلزار عبرت باز کن
گریه بر انجام کار خویشتن آغاز کن
چشم رفت و،گوش رفت و، عقل رفت و،هوش رفت
ای دل آمد آمد مرگست، چشمی باز کن!
استخوانت گشت چون نی، ناله یی از دل بر آر
[...]
من نمیگویم که منع نرگس غماز کن
بنده چشمت شوم تا میتوانی ناز کن
کار عشاق پریشانروزگار از دست رفت
چند روزی تار قانون محبت ساز کن
میتوان آیینه کردن محرم اسرار خویش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.